درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
موضوعات وبلاگ
كالاي شما
انگشتر جادويي
جك و اس ام اس
اس ام اس هاي عاشقانه
اس ام اس جديد
اس ام اس غمگين
اس ام اس نوروز 91
معرفي فيلم
مرهم
ورود اقایان ممنوع
اينجا بدون من
طهران تهران
الزایمر
پرتقال خونی
سعادت اباد
بيوگرافي
مهران مديري
امين حبيبي
رضا عطاران
مهناز افشار
لیلا حاتمی
شهاب حسيني
جنيفر لوپز
اصغر فرهادی
فرزاد حسنی
اهنگ برتر
دانلود ها
عکس
گپ دوستانه
جشن باستاني نوروز
متولدين ماه ها
مرد فروردين
زن فروردين
مرد ارديبهشت
زن ارديبهشت
مرد خرداد
زن خرداد
مرد تير
زن تير
مرد مرداد
زن مرداد
مرد شهريور
زن شهريور
مرد مهر
زن مهر
مرد ابان
زن ابان
مرد اذر
زن اذر
مرد دي
زن دي
مرد بهمن
زن بهمن
مرد اسفند
زن اسفند
اتفاقات مهم...
بازي سوسانو در فيلم عطشاني
برادپيت و انجلينا جولي دوباره همبازي ميشوند
پيام تبريك
مصاحبه ها
محسن طنابنده
ويشكا اسايش
حامد بهداد
پانته ا بهرام
طناز طباطبایی
داستان های کوتاه
وزن دعای پاک و خالص
به او اعتماد کن
حالا با من یک قهوه میخوری؟
عاشق خجالتی
گلچین اشعار شاعران
مولانا
حافظ
سعدی
فردوسی
کدهای پیشواز
ایرانسل
همراه اول
تاریخ کشور ایران از ابتدا تا کنون
ملوک الطوایفی
سربداران
مرعشیان
لینکستان
دخترآفتاب
broz
just yegane
تو همان اينه ام هستي
تبادل لينك و همكاري در فروش
تي نيوز
بزرگترين مرجع دانلود گرافيك
ورود ممنوع؟
بهترين سايت دانلود براي همه سليقه ها
عاشق تنهايي
۩۞۩ بیستاک ۩۞۩
مطالب جالب و تفريحي
ردیاب خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان كالاي شما و آدرس business91.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





قالب سبز

قالب سبزفروشگاه قالب
نویسنده : ali@ahmad
دسته بندی : <-PostCategory->

"هوالبصير"
نگاهي به فيلم "سعادت آباد" ساخته مازيار ميري
{طلاق پنهان}
دوست دارم قبل از پرداختن به بحث پيرامون فيلم خوش ساخت و كارگرداني شده"سعادت آباد" اشاره كنم به الگوي درخشان سينماي ايران براي سينماگران نسل جوان و شاهكار ماندگار "درباره الي" ؛ فيلمي كه با ظهورش ، جريان سينماي ايران در دهه 80 را دستخوش تغيير و تحول عريان كرد و به فيلمسازان جوان، جسارت و ريزبيني و به مخاطبان ، تيزهوشي و عميق نگاه كردن آموخت و يادآور شد كه براي ساختن فيلمي درخور، منسجم و درگيرانه خيلي هم نياز به مصالح و ابزارهاي آنچناني نيست و فقط كافيست كه فيلمساز بدون حاشيه، بدون غرض و خالصانه به كارش دل بندد و اجازه ندهد ذره اي بدبيني، كج بيني و اغراق به فيلمش راه پيدا كند. اينك "درباره الي" حكم تك خالي را دارد كه همه سينماگران خصوصا فيلمسازان نسل جوان آشكارا و پنهان ، تمايل دارند اين تك خال را به نوعي در بازي سينمايي شان بگنجانند و مسير مواج و پرتلاطم اين اثر بي بديل را ادامه دهند و الي هاي بيشتري را به مخاطبان حرفه اي هنر هفتم معرفي كنند.يكي از اين كارگردانان تيزهوش و بيدار بي شك مازيار ميري است كه در پنجمين اثر خود پس از فيلمهاي قطعه ناتمام، به آهستگي، پاداش سكوت و كتاب قانون جاودانه ي"درباره الي" را الگوي خود قرار داده و تحت تاثير آن، اثري خلق كرده كه گرچه به لحاظ زماني و مكاني محدود و مقيد است وليكن شخصيت هايي دارد كه هركدام شناسنامه دارند و پر از رمز و راز هستند و مخاطب باشعور سينما بايد به كشف اين كاراكترها و روابط حاكم بين آنها بپردازد چرا كه مازيار ميري همچون اصغرفرهادي روي جزئيات بي شماري زوم كرده كه در خدمت فيلمنامه و قصه هستند و هركدام حكم نشانه اي را پيدا مي كنند كه اگر مخاطب بخواهد لحظه اي از پرده عريض سينما چشم بردارد مسلما نكات فراواني را از دست مي دهد و شخصيت ها و روابط آنها پيچيده تر از قبل خواهد شد.
نمي دانم مازيار ميري موقع ساخت فيلم"سعادت آباد" با نام قبلي راويولي، چقدر نگاهش به"درباره الي" بوده ولي هرچه كه هست وجوه مشترك اين دو فيلم به وي‍‍‍ژه در فرم و ساختار به وضوح نمايان است و اين هيچ اشكالي ندارد زيرا تاثيرگرفتن از فيلمي تفكربرانگيز و كارگرداني خوش فكر براي هر فيلمسازي مايه افتخار و مباهات است.  
"سعادت آباد" دنيايي پر تلاطم از روابط زناشويي را در منظر ديد مخاطبان خود قرار مي دهد؛ فيلم روي سه زوج از طبقه متوسط جامعه متمركز است و سعي مي كند عواقب پنهان كاري همسران از يكديگر را گوشزد كند. واقعا مگر مي شود زن و شوهري كه سر روي يك بالين مي گذارند و محرم يكديگرند، از هم مخفي كاري كنند. اگر مخفي كاري هم باشد به نامحرم بودن آنها نسبت به يكديگر بر مي گردد.
فيلم مي كوشد موقعيت زماني و مكاني خويش را محدود كند تا بتواند به اندازه كافي ولازم، روي شخصيت هايش مانور دهد و احساس همذات پنداري مخاطب را برانگيزد. يكي از امتياز هاي مهم فيلم اتفاقا همين بسته بودن و محبوس بودن لوكيشن فيلمبرداري ست كه دست مازيار ميري جزئي نگر را باز گذاشته تا به خوبي به كمك فيلمبردار موفق خود، محمد آلادپوش فضايي را خلق كند كه جزئيات در صفحه تصوير و قاب فيلم و بعضا در پس زمينه كار بيداد كند خصوصا اينكه باز هم نقش فيلمنامه نويس مستقل و زوج شدنش با كارگردان اينجا كارايي خودش را نشان مي دهد. امير عربي كه پيش از اين سريال پرطرفدار گاوصندوق را براي ميري نوشته بود، در"سعادت آباد" هم زوج موفقي را با وي شكل داده و تم معمايي آن سريال متفاوت را منتهي در بستر روابط خانوادگي و بعضا زخم خورده به اين فيلم هم منتقل كرده و از هيچ نكته اي به سادگي نگذشته است. سه زوج فيلم آنقدر عميق و باورپذير به تصوير كشيده مي شوند كه مخاطب به خوبي به آنها نزديك مي شود و خودش را در ميان اين قشر مي بيند و اين يعني مماس بودن سينما بر خانواده هاي ايراني چه سنتي و چه مدرن.
ياسي و محسن و دختر 8 ساله شان كه كارگردان به قصد، كودك را از مهماني دست جمعي دوستان حذف مي كند، دكتر علي و لاله كه تازه زندگي شان پا گرفته و گويا روزهاي آفتابي عمرشان را سپري مي كنند و بهرام و تهمينه كه روابطشان تيره و تار گرديده. اين شش كاراكتر فيلم آنقدر ارتباطاتشان تودرتو و پيچيده مي شود كه بفهميم دردشان چيست ولي خب بسياري از اين كنش ها و واكنش ها هم پنهان و پشت درب هاي بسته رخ مي دهد كه نياز به كشف و تحليل دارد و تنها مخاطب بيدار سينماست كه به اين نكات پي مي برد.
سكانس افتتاحيه فيلم از آينه داخل اتومبيل شروع مي شود كه در آن ياسي (ليلا حاتمي) ديده مي شود كه در حال جويدن لبانش است و ترديد و نگراني در رفتار او موج مي زند؛ در واقع فيلم با آينه آغاز مي گردد تا به اين نكته برسيم كه"سعادت آباد" انعكاسي رئال از خانواده هاي ايراني است زيرا آينه عين حقيقت را نشان مي دهد و لذا وقتي ياسي به خانه مي رسد و وارد اتاقش مي شود، با آينه اي ترك خورده روبرو مي شويم كه لابلاي همين ترك هاست كه مشاهده مي كنيم وي در حال ماتيك زدن و آرايش است و به قول معروف با سيلي صورت خود را سرخ نگه مي دارد و معادل همين سكانس را در لحظات پاياني فيلم در اتاق خانه لاله (مهناز افشار) مي بينيم كه لاله، صورت سيلي خورده خود را در آينه اتاقش نظاره مي كند و همزمان با نوازش آن و تاريك كردن اتاق، ترديدش بروز مي كند. اين نكته را بيان كردم كه متوجه تكرار و تاكيدهاي كارگردان شويم و همان مبحث نشانه شناسي كه اگر فيلمسازي روي عنصري حداقل دوبار اصرار ورزد قطعا قصد و غرضي پشتش هست و به هيچ وجه تصادفي و باري به هر جهت نخواهد بود. البته اين ترك خوردن آينه، بريده شدن انگشت دست ياسي با چاقو و پاشش خون حين آشپزي و غذاي چيني درست كردن، شكسته شدن ليوان سر سفره شام و....همه و همه بيانگر آغاز تنش و درگيري پس از آرامش است و اين تناقض آشكاري ست؛ فيلمساز در امن ترين مكان هر انساني (خانه) آنقدر تنش و التهاب مي آفريند كه خانه را به جهنم دره اي بدل مي كند كه همچون حصار و زندان ،‌ آدم ها را در خود حبس كرده و درونيات و منيّات آنها را برملا مي كند. نه تنها شخصيت هاي قصه بلكه همچنين مخاطبين هم از اين همه پنهان كاري و مخفي كاري و بعضا بي اخلاقي ها غافلگير مي شوند و به خود مي آيند.تنش اصلي از رابطه دكتر علي(اميرآقايي) و همسرش ، لاله آغاز مي شود. لاله قصد دارد براي كارش به سفر آلمان برود ولي شوهرش با اين امر به شدت مخالف است منتهي وراي اين موضوع ، واقعيت تلخي نهفته كه لاله از از همسرش پنهان كرده و اين بر شدت درگيري ها و كدورت هاي بعدي مي افزايد.
دوست ندارم خيلي قصه فيلم را لو دهم چرا كه اكران آن در جشنواره فيلم فجر تازه شروع شده و مطمئنم خيلي از مشتاقان سينما هنوز نديده اند و خصوصا اينكه داستان فيلم پر از معما و سوال است و به اين راحتي ها پاسخ اش يافت نمي شود. كاراكتر علي يادآور شخصيت محمدرضا فروتن در فيلم موفق قرمز است؛ شخصيتي مبتلا به بيماري رواني پارانويا كه از شدت علاقه به همسرش، وي را اسير خود كرده و مرتب به او بدگمان است وليكن يك تفاوت عمده با نمونه مشابه اش در قرمز دارد و آن اينكه وي ابدا مجنون تمام عيار نيست و برخي اوقات حتي حق با اوست كما اينكه آن همخواني زنانه بدون هيچ اعتراضي جلوي چشمان او صورت مي گيرد به عبارتي كارگردان با ظرافت ، جنون و تعصب اين مرد را كنترل كرده و تا آنجا كه امكان داشته خشم او را مهار كرده است. بازي اميرآقايي لذت بخش و درگيرانه است و به دل مي نشيند؛ وي به خوبي ابعاد شخصيتي مردي عاشق ، دلسوز و بدگمان را در بازي اش به تصوير مي كشد و آن سكوت معني دارش در جمع و زيرزبان حرف زدنش به ثمر نشسته. بد نيست به بازي حامد بهداد هم اشاره كنم كه متفاوت از قبل، بازي كاملا سرخوشانه اي را با لحني كميك ارائه داده و انگار سالها مردي بازاري و اهل تجارت بوده است؛ محسن غرق در كار تجاري و خريد و فروش اجناس شده و اصلا همسرش را نمي بيند، اين همه سليقه و ذوق همسرش را درك نمي كند و آنقدر كور است كه درد و بيماري همسرش، ياسي به چشمانش نمي آيد و تازه آخرشب ياد او مي افتد.اين درد بزرگي ست كه مازيار ميري خيلي عميق و جسورانه به تصوير كشيده ؛ اينكه همسران بايد به هم توجه كنند، ازهم تعريف كنند و دل يكديگر را بدست آورند و به نسبت به هم محبت و عشق ورزند: نه محبت بيش از حد و اسير كننده ي علي قابل قبول و زيباست و نه بي خيالي و كودني محسن قابل توجيه است. اين تقابل بين دو مرد فيلم ديدني از كار درآمده؛ تقابل افراط و تفريط در ابراز كردن احساسات، تقابل شور و شرّ، تقابل محبت و بي عاطفگي. ياسي با علي و شفاف تر نسبت به بهرام (حسين ياري) گرم و پرحرارت است و با آنها احساس نزديكي و همدردي مي كند. در عوض با نزديكترين كس خود اينگونه نيست و بين آنها فرسنگ ها فاصله و منفذ وجود دارد؛ به همين دليل تصميم دارد با برگزاري مراسم تولد شوهرش و حتي بيرون فرستادن دخترش همراه پرستار(ميناساداتي)، جوّي بزرگ سالانه بيافريند تا بتواند با بروز افكار و احساساتش در تقابل و رودررويي با اطرافيان، به درك صحيح و بينشي منطقي نسبت به همسرش برسد و جهان بيني اش را وسعت بخشد غافل از اينكه همسرش بيش از پيش به رفتاري دوگانه مبتلاست.
مخاطب در اين خانه تنها دو بار حلقه زدن جمع را مي بيند كه هردو بار به بهانه اي اتصال اين جمع گسسته مي شود و هريك از افراد خانه به گوشه اي رانده مي شوند: يكبار سر ميز شام و نوبت بعد موقع كيك خوردن و شمع فوت كردن محسن 37 ساله كه واضح است هنوز پخته نشده و تا چهل سالگي فاصله دارد. اين عامل اغتشاش، از نشناختن يكديگر نشات مي گيرد، از بيماري افكار مي آيد.
 
اغلب شخصيت هاي قصه به نوعي به بيماري مبتلا هستند كه اين بيماري ها عميقا دروني و روحي ست كه حالا به صورت ظاهر و در قالب قرص و دوا نمايان شده است. از طرفي تهمينه(هنگامه قاضياني) كه مرتبا به خاطر سرماخوردگي عطسه مي كند و به همسرش گوشه و كنايه مي زند شايد منفورترين شخصيت قصه باشد كه خصوصا حسادت هاي زنانه ي او توي چشم است. رابطه مخدوش و رو به پايان او با همسرش ، بهرام باعث شده كه بهرام هرگز آرامش خاطر نداشته باشد و با نگاههاي ملتمسانه و دردمندانه به ياسي و شايد معشوقه سابقش خود را تسكين بخشد. گريم پخته و سنگين چهره حسين ياري، از وي مردي جاافتاده ساخته كه زير فشار زندگي به شدت شكسته شده و حسرتي عميق و بي انتها درونش جا خوش كرده است. وي سعي مي كند با حفظ ظاهر و تيپ زدن و پناه بردن به دود و الكل، از خود ظاهري خيره كننده و جذاب بيافريند تا مبادا شكست و آسيبش عريان شود غافل ازاينكه ‌؛
رنگ رخساره خبر مي دهد از سر درون.
واقعا نمي دانم نقش اصلي اين فيلم كيست چرا كه اثري اصيل و اورجينال نيازي به نقش اول ندارد و همه در يك سطح هستند. درست است كه بازي حامد بهداد به خاطر شيطنت هاي بيشمارش در نقش محسن خيلي عيان است و با هر كنش خود در لحظات حضورش در فيلم، تشويق مخاطبان را بر مي انگيزد و گويا در كاراكتر محسن فرو رفته  است ولي حتي ليلا حاتمي هم كه خيلي ظاهري آرام و متين دارد در عين حال زيرپوستي و موشكافانه تصويرگر زني ست كه از درون ويران شده و ناي گلايه كردن و سركوفت زدن ندارد. صاحب خانه و محور  اتفاقات اوست؛ به عبارتي گويا سپيده "درباره الي"  باز توليد شده كه با تمام وجود دنبال" الي سعادت آباد" و در معنايي دروني تر آرامش از دست رفته مي گردد. دعوت كننده از جمع اوست و لذا نمي خواهد در خانه اش داد و بيداد راه بيفتد و سعي در حفظ حرمت محل زندگي اش دارد.اين حفظ حرمت قويا در بازي بانوي سينماي ايران مستتر است كه در كنار چهره معصوم و ماندگار و بازي روان او مراعات نظير بي نظيري خلق كرده كه اين به ديدگاه تيزبين خالق اثر بر مي گردد. اتفاقا هر دو سكانس افتتاحيه و اختتاميه فيلم با حضور خانم حاتمي همراه است و اين بر حضور مهم و كليدي و نه صرفا نقش اصلي بودن او بر مي گردد. ياسي، دخترش را از خانه بيرون مي كند تا مبادا شرمنده او شود، مبادا بي اخلاقي ها و بي عفتي ها را ببيند، مبادا تاثير منفي بگيرد. چون كودك، روح لطيفي دارد و زود پژمرده مي شود.اين دختر به مادرش رفته و بايد از اين لطافت مراقبت كرد؛ مراقبتي كه محسن نسبت به همسرش ندارد و لذا اين زن حق دارد اجازه نزديكي به شوهرش ندهد. زن، حيوان نيست كه فقط از روي غريزه و هوس نزديكش شد و به قول معروف همين كه خرمان از پل گذشت ، وي را زير پا له كنيم . اين نگاه ميري ستودني ست كه از خانواده مدرن ايراني به نمايش مي گذارد.
 
خيلي دوست دارم بازهم نقدم را ادامه دهم ولي همين جا توقف مي كنم و صبر مي نمايم تا مخاطبان بيشتري به سمت اين فيلم روند و براي لحظاتي هم كه شده روابط زناشويي خود و اطرافيانشان را روي پرده نقره اي سينما ببنند و متاثر و متنبه شوند . فقط در پايان ذكر اين نكته ضروري است كه فيلم "سعادت آباد" با به چالش كشيدن روابط زناشويي در وهله نخست و  تاكيد بر طلاق پنهان در مرحله بعد به دنبال اين مضمون مي گردد كه زير يك سقف رفتن، دليلي بر محرم بودن و محرم شدن نيست و محرميت به همدل بودن است.
محرم راز دل شيداي خود**** كس نمي بينم ز خاص و عام را
نگارنده : ايمان آينه دار


برچسب ها: <-TagName->
بازدید : بار
21:57 | سه شنبه 2 خرداد 1391برچسب:,
نویسنده : ali@ahmad
دسته بندی : <-PostCategory->

فرزاد حسنی (زاده ۲۱ شهریور سال ۱۳۵۶ در خانی‌آباد) بازیگر، مجری تلویزیون، ترانه سرای ایرانی است. او دارای دو مدرک کارشناسی در رشته های بازیگری و مهندسی مکانیک می باشد.
بازیگری
او به‌عنوان بازیگر در سریال تلویزیونی کاشانه، عید آن سال ها، مسافری از هند، کمکم کن، خندان، برای آخرین بار، مسیر انحرافی تله تئاتر پرواز از فراز تیر چراغ برق و پایان پادشاهی تله فیلم های فصل زندگی و روز هشتم, فیلمهای آمین خواهیم گفت و در امتداد شهر(با نام قبلی ۶نفر زیر باران) و تئاتر یلدا ایفای نقش نمود.
مجری تلویزیون
کوله‌پشتی برنامه‌ای تلویزیونی به صورت گفتمان بین مجری و مهمانان، به مجری‌گری او برگزار می‌گردید.او در رادیو هم اجرای برنامه می‌کند.
برنامه‌های رادیویی
هفت شنبه
سه شنبهٔ خط خطی
آخرشه
سندس
روز هشتم
سینما صدا
"آبنبات" از شبکهٔ جهانی صدای‌آشنا
"چه فرصتی چه شبی" از شبکه جوان
جنجال‌ها
در پی دعوت فرزاد حسنی از سردار رادان در برنامه کوله‌پشتی و انتقاد شدید او از طرح مبارزه با بدحجابی، از کار برکنار گردید. عده‌ای کنار گذاشتن او را به خاطر مواردی دیگری برمی‌شمارند. انتقاداتی که هنوز در ایران تابو حساب می‌شوند: پخش یک گفت‌وگوی زنده تلویزیونی میان فرزاد حسنی، مجری برنامه «کوله‌پشتی» از شبکه سوم سیما با احمدرضا رادان، رییس پلیس تهران، درباره طرح ارتقای امنیت اجتماعی نیروی انتظامی واکنش‌های گسترده‌ای را برانگیخت . این برنامه واکنش هر دو گروه طرفداران طرح ارتقای امنیت اجتماعی و مخالفان این طرح را در پی داشت. در آخرین واکنش‌ها، مدیراجتماعی شبکه سوم سیما، فضل‌الله شریعت پناهی در گفت‌وگو با رسانه‌های داخلی گفته‌است: «از سوی مسئولان صداوسیمای به فرزاد حسنی تذکر داده شد و خودش هم فهمید که پا روی خط قرمزهایی گذاشته‌است.» به گفته آقای شریعت پناهی: «صداوسیمااعتراضاتی هم از سوی نیروی انتظامی داشته‌است.» در این مصاحبه زنده تلویزیونی که شنبه شب از شبکه سوم سیما جمهوری اسلامی پخش شد، فرزاد حسنی مجری برنامه، احمدرضا رادان فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ را به دلیل برخورد خشن نیروهای پلیس با شهروندان به شدت مورد انتقاد قرار داد. در بخشی از این مصاحبه، مجری برنامه از رییس پلیس تهران پرسید که آیا فیلمی را دیده‌است که در آن نشان داده می‌شود مأموران نیروی انتظامی با کتک و لگد دختری را به داخل ماشین پلیس پرت می‌کنند؟ پاسخ احمدرضا رادان به این پرسش منفی بود. مجری برنامه پس از تکذیب رییس پلیس، با سخن گفتن از تجربه‌های خود و نزدیکانش در برخورد با نیروی انتظامی، از ادبیات تند مأموران پلیس در برخورد با شهروندان انتقاد کرد.

برچسب ها: <-TagName->
بازدید : بار
20:28 | دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:,
نویسنده : ali@ahmad
دسته بندی : <-PostCategory->

سلام.از امروز یکی از دوستان خوبم به نام اقای احمد نونهال به جمع نویسندگان این وبلاگ  اضافه شد.

منتظر اتفاقات خوبی در این وبلاگ باشید...

روزهای خوبی را برایتان ارزو میکنم...

با تشکر


برچسب ها: <-TagName->
بازدید : بار
13:0 | دو شنبه 21 فروردين 1391برچسب:نویسنده,جدید,احمد,,
نویسنده : ali@ahmad
دسته بندی : <-PostCategory->

طناز طباطبایی متولد ۲۰ ادیبهشت ۱۳۶۲ در محله ی نیاوران است ،یک خواهر دارد که بزرگتر از اوست و به خواهرش خیلی علاقه مند است ،مجرد است، کارگردانی تئاترخوانده،با موسیقی آشنایی دارد و گیتار می زند ،مدتی هم کار نقاشی میکرد ،پدرش نیز در زمینه ی موسیقی فعالیت دارد ،در کلاسهای آزاد بازیگری شرکت کرده بود که هنوز یک ماه از کلاسهایش نگذشته بود برای بازی در جوانی انتخاب شد و اولین بازی خود را در سال ۸۰ انجام داد ،بعد از آن به هنر علی الخصوص بازیگری علاقه مند شد و در رشته تئاتر تحصیل کرد ،از فعالیتهای هنری اش عبارتند از: میوه ممنوعه ،پسر تهرونی ،صداها ،میزاک ،جعبه موسیقی ،چهار انگشتی ،دیشب باباتو دیدم آیدا و….
مصاحبه با طناز طباطبایی
اگر طناز جای غزاله بود این کار را نمی‌کرد
۱- اولین باری است که تصویر او را بر صفحه تلویزیون می‌بینیم. با این‌که پنج سال است به‌طور حرفه‌ای بازیگری را شروع کرده. طناز طباطبایی با بازی در سریال «میوه ممنوعه» ثابت کرد باید منتظر یک استعداد نورسیده باشیم.
۲- می‌گوید زیاد آدم معاشرتی نیست. منطق خاص خودش را دارد و براساس آن عمل می‌کند،‌حالا می‌خواهد بقیه خوششان بیاید یا نیاید. کمی عصبی است و به روان‌شناسی هم علاقه دارد. اصولاً آدم عجیبی نیست، اما عجیب است!
۳- طناز طباطبایی فکر می‌کند الان در حد خودش می‌تواند آدم موفقی باشد، اما حالاحالاها با آن موفقیتی که ته ذهنش را قلقلک می‌دهد، فاصله دارد.
۴- زیاد کتاب می‌خواند و بیشتر نمایشنامه. «خاطرات یک گیشا» و «بادبادک‌باز» را خیلی دوست دارد و این کتاب‌ها روی او تأثیر زیادی گذاشته‌اند.
*چطوری برای نقش غزاله انتخاب شدید؟
خب این مسئله یک پروسه طولانی داشت. من در دانشگاه هنر تهران مرکز تئاتر می‌خوانم. آقای کیومرث مرادی یکی از اساتید خوب ما هستند که من را به آقای فتحی معرفی کردند. البته قبل از این من به‌خاطر کار «جوانی» در دفتر آقای عفیفه کار کرده بودم و ایشان هم دورادور من را می‌شناختند. رفتم و آقای فتحی را دیدم. آن موقع یک فیلمنامه اولیه دستمان بود. اولش نقش را دوست نداشتم اما آقای فتحی با محبتی که نسبت به من داشتند، کلی با من حرف زدند و گفتند قرار است فیلمنامه بازنویسی شود که همین‌طور هم شد و نقش غزاله نقش خوبی شد. یک چیز را هم بگویم که به هر حال تجربه کار کردن با آقای فتحی چیزی است که فکر می‌کنم آرزوی هر بازیگری باشد.
*این چندمین تجربه بازیگری شما بود؟
این اولین کار تلویزیونی جدی من است. قبل از این من فقط چند تجربه کوتاه سینمایی داشتم که البته با کارگردان‌های بزرگی بود که خیلی برای من مفید بود. فیلم‌هایی مثل گریه عباس کیارستمی، جبعه موسیقی فرزاد موتمن، چهارانگشتی و دیشب باباتو دیدم آیدا. البته در سریال در چشم باد مسعود جعفری‌جوزانی هم بازی کرده‌ام که چیزی کم از فیلم سینمایی نداشت. همه این تجربه‌ها جمع شد و در میوه ممنوعه بروز پیدا کرد.
*اینجا هم یکی از نقش‌های تقریباً اصلی را داشتید.
بله. یکی از نقش‌های تقریباً اصلی است و به نظرم نقش کلیدی است. حالا باز باید کار را تا آخر ببینید، چون به لحاظ روان‌شناسی هم یک نکته دارد که آن موقع معلوم می‌شود. این‌که وقتی یک‌جایی توی یک دلی خالی باشد می‌شود کس دیگری بیاید و آن را پر بکند، ولی نه به شکل‌هایی که مردم عادی حدسش را می‌زنند حداقل. بعداً معلوم می‌شود.
*خب حالا شما هم تجربه سینمایی داری و هم تجربه تلویزیونی. کدام یک را بیشتر دوست داری؟
من علاقه شدید به سینما دارم. نمی‌دانم یک‌جورهایی مجذوب آن پرده هستم.
*فکر نمی‌کنی شهرت تلویزیون بیشتر باشد؟
من دنبال شهرت نیستم.
* چرا؟
اگر قرار بود من تا الان دنبال شهرت باشم خیلی راحت می‌توانستم به آن برسم، ولی این‌که آمدم از کارهای کوتاه شروع کردم با آدم‌های خاص کار کردم، روی این تأکید می‌کنم، با هر کارگردانی کار نکردم، هر فیلمی را حتی کوتاه قبول نکردم، خودش نشان‌دهنده همه چیز است. برای من تجربه به دست آوردن مهم‌تر از این است که یک‌دفعه چهره و مشهور بشوم. من دوست دارم طوری بازی کنم که نقشم اگر حتی خیلی کوتاه هم که باشد، تماشاگر فقط نگاهش نکند و از کنارش بگذرد. باید یک بازی باشد که او تو را به عنوان بازیگر بپذیرد نه یک آدمی که حالا آمده یک کاری بکند و برود. در میوه ممنوعه من به این فکر می‌کردم که حالا باید از تجربیاتم استفاده کنم و مردم را متقاعد کنم که به من به چشم یک بازیگر نگاه بکنند نه یک دختر که حالا آمده و چند تا کار انجام بدهد و برود. از همین چیزهایی که این روزها زیاد می‌بینیم. بازیگری قرار است حرفه من باشد و باید حواسم را جمع کنم. من الان پنج سال است دارم کار می‌کنم، اما کسی من را نمی‌شناخت جز آدم‌های معدودی. دوست دارم بعدها وقتی مردم من را ببینند با خودشان بگویند این بازیگر است نه یکی مثل بقیه.
*یعنی شهرت اصلاً برایت مهم نیست؟
چرا، اما هنرم بیشتر برایم مهم است.
*در این سریال کنار بازیگرهای مشهور و خوبی قرار گرفتی. کنار این آدم‌ها بازی کردن چه حسی برایت داشت؟ سخت بود، آسان بود یا…
در کار بین من و آقای نصیریان، البته این حس من است و تا حالا درباره این موضوع با آقای نصیریان صحبت نکرده‌ام، یک حس عجیبی برقرار بود. زمانی که به من نگاه می‌کردند من واقعاً فکر می‌کردم پدرم است. سوای این، روزهای اول یک ترس و دلهره‌ای در من وجود داشت که وای قرار است جلوی آقای نصیریان بازی کنم، وای قرار است جلوی خانم خیراندیش بازی کنم و… ولی موقعی که سر کار آمدم،‌دیدم اینها چقدر آدم‌های بزرگ و خاکی هستند. در کنارشان خیلی آرام شدم. آن‌قدر به من میدان دادند و کمک کردند و آن‌قدر پیشنهادهای خوب به من می‌دادند که واقعاً آن ترس در من از بین رفت و من با خودم گفتم حالا که دارم جلوی این آدم‌ها بازی می‌کنم حداقلش این است که کم نیاورم و برای این کار تمام تلاشم را کردم و از جان و دل مایه گذاشتم.
*پارتنر اصلی‌ات در فیلم نیما رئیسی است. حضور او در کنارت چقدر مؤثر بود و به تو کمک کرد؟
ما سر کار و بر سر اجرا خیلی با هم بحث می‌کردیم و بعدش با آقای فتحی هم خیلی بحث می‌کردیم، طوری که می‌گفتند من از دست شما دو تا ۸۰ سال بیشتر عمر نمی‌کنم. اما یک نکته‌ای که بین و نیما وجود داشت این بود که شیوه بازیگری ما با هم خیلی فرق داشت. نیما اعتقاد داشت که باید در لحظه همه چیز به وجود بیاید اما من عقیده داشتم باید از شب قبل به نقشم فکر کنم. من خودم از شیوه بازیگری متد استفاده می‌کنم. من خیلی قدیمی فکر می‌کردم، اما نیما خیلی مدرن بود. اما در نهایت کار این‌طور که داریم می‌بینیم خوب از آب درآمده. می‌دانید من بیشتر بازیگر حسی هستم. تکنیکی نیستم. بعضی وقت‌ها آقای فتحی به من می‌گفت می‌ترسم آخرش تو تیمارستانی بشوی این‌قدر که به کار فکر می‌کنی.
*غزاله در سریال آدم جسوری است که همه کار می‌کند، این شخصیت چقدر به خودت نزدیک است؟
شاید باورتان نشود، روز اولی که رفتم سر لوکیشن خانه مصطفی و غزاله، وقتی که در را باز کردم پیش خودم گفتم: «این دختره روانیه! اون خونه رو با اون پدر و مادر و اون همه امکانات رو ول کرده و پا شده اومده اینجا برای چی؟» واقعاً به شوخی به بچه‌ها هم می‌گفتم: «این دختره خله. برای چی این کارو کرده؟» ولی در عمل پشتش یک تفکر و فلسفه است. این‌که این آدم واقعاً معیار و انتخابش نه پول است نه امکانات. غزاله نه شبیه برادرش جلال است نه شبیه سمانه خواهرش. آنها هر کدام تفکر جداگانه‌ای برای خودشان دارند. او به‌خاطر تفکر خاص خودش این انتخاب را کرده و به نظر من انتخاب درستی بوده برای آن تفکر. ولی شاید الان در روزگار ما هیچ دختری حاضر نباشد این کار را بکند. اما باز با همه این احوال پشتوانه خانواده برای دختری که ازدواج می‌کند خیلی مهم است و اگر نباشد آن دختر تا مرز بدبختی روحی هم پیش می‌رود. غزاله از لحاظ روحی به‌شدت دچار تنش و فشار است و من تمام تلاشم را کردم تا این سختی را که او دارد از درون تحمل می‌کند، نشان بدهم. در نهایت اگر طناز جای غزاله بود هیچ وقت این کار را نمی‌کرد.
*تو خودت چقدر حاضری هزینه بدهی برای هدفت؟ حالا برای عشق یا هر چیز دیگری.
برای طناز یک سری چیزها در زندگی حکم است و باید بشود. من نباید ندارم. من به نباید و نمی‌شود و اما و اگر اصلاً فکر نمی‌کنم. برای من باید هر چیزی که می‌خواهم بشود. البته خیلی موقع‌ها هم ممکن است نشود. اگر نشود درست است که خیلی ضربه می‌خورم، اما باز کوتاه نمی‌آیم. شاید همین جسارتم هم باعث انتخاب آقای فتحی شد.
از اولی که فکر کردی می‌خواهی بازیگر بشوی دوست داشتی شبیه چه کسی باشی؟
من هیچ وقت به این فکر نکرده‌ام که دوست دارم شبیه چه کسی باشم. خیلی‌ها به من می‌گویند تو به‌خاطر نوع بازی و فیزیکت باید بیشتر دنباله‌روی نومی واتس باشی، اما خودم این طوری فکر نمی‌کنم و عقیده دارم که هر کس باید ببیند که خودش چه توانایی‌هایی دارد. من یک آدمی هستم جدای بقیه، من کسی هستم برای خودم.
*الان که بازیگری پیشه‌ات شده، غیر از آن چه کاری می‌کنی؟
بازرگانی. پیش پدرم کار می‌کنم. کار واردات و صادرات.
*تمکن مالی چقدر می‌تواند در پیشرفتت مؤثر باشد؟ از دو جنبه‌اش می‌گویم.
فکر می‌کنم چون من به پول این ماجرا خیلی نگاه نمی‌کنم و تکیه نمی‌کنم، توی انتخاب‌هایم می‌توانم خیلی راحت‌تر و بازتر فارغ از دغدغه‌های مالی عمل کنم. چون به نظر بازیگری از نظر مالی نمی‌تواند تأمین کننده یک زندگی باشد.
*فکر کن قرار است برای یک نقش کل چهره‌ات را به‌هم بریزند. آیا قبول می‌کنی؟
عاشق این کارم. شاید توی کشور ما خیلی‌ها قبول نکنند، اما اگر امکانش باشد صد در صد قبول می‌کنم. این یکی از آرزوهای من است که دوست دارم چنین اتفاقی برایم بیفتد، چون اصلاً به چهره‌ام خیلی فکر نمی‌کنم.

برچسب ها: <-TagName->
بازدید : بار
نویسنده : ali@ahmad
دسته بندی : <-PostCategory->

پس از برافتادن مغول مرعشیان که در مازندران پیدا شده بودند (سادات عرب که به مرعشیان مازندران معروفند) در سال ۷۶۰ه.ق میر قوم الدین مرعشی، حکومت مرعشیان را تأسیس کرد.

 

در سال ۷۸۲ه.ق سید فخر الدین مرعشی فرزند میر قوام الدین با تصرف رستمدار (نور) قریهٔ واتاسان را در نزدیکی ناتل (پایتخت دشت رستمدار) بنا نهاد و مقر حکومت خود ساخت. اما به زودی امیر تیمور گورکانی (در ۷۸۶ ه.ق ) به مازندران و رستمدار لشکر کشید و سادات مرعشی نیز از تیمور شکست خوردند.
امیر تیمور در لشکر کشی دوم خود به مازندران در سال ۷۹۴ه.ق به کلی سادات مرعشی را سرکوب کرد و بر رستمدار(نور) نیز تسلط یافت. مرعشیان به تبعید ماوراءالنهر که امیر تیمور در حقشان روا داشته بود رفتند.
قیام مرعشیان ، محصول و نتیجه قیام سربداران بود که از آمل آغاز شد و این منطقه را نیز زیر چتر خود گرفت . چون شیخ خلیفه ، مقتدای مذهبی سربداران مرد پاکیزه روزگاری که از اهالی آمل بوده ، پس از سیر و سلوک ، راهی سبزوار شد و نطفهٔ قیام سربداران را در آن جا به بار نشاند و بعدها قیام مرعشیان ، به عنوان شعبه ‌ای از قیام سربداران در مازندران ایجاد شد.
مرعشیان ، شیعه اثنی عشری بودند که با الهام گیری از تعلیم مذهبی سیاسی رهبران مذهبی سربداران توانستند از آن به عنوان مکتبی برای قیام خود استفاده کنند.
یکی از اصول اساسی این قیام مبارزه با ظلم و ستم بود. ظلم و ستم در این دوره جنبه اجتماعی ، اقتصادی و گاهی سیاسی داشت که بر رعایا اعمال می‌شد.
سید قوام با استفاده از بعد ستم ستیزی تشیع توانست بر حکام ظالم و ستمگر منطقه پیروز شود، از ویژگی‌های دیگر این قیام بسط عدالت و مساوات اجتماعی بود لیکن باز با انشقاق از هم رزم و هم کشی خود افراسیاب چلاوی ، پیروزی از آن جناح شیخیان گردید فتوت ، راستی ، صداقت و راست کرداری از جمله خصوصیات پیروان سید قوام و کلا، حاکمیت وی بود.
اکثر پیروان سید قوام را افراد پیشه ور و روستایی و بیش تر رعایا تشکیل می‌دادند. علل فروپاشی این نهضت را، بایستی در جنگ‌های متعدد آنان و نیز ظهور امیرتیمور، در شرق دانست که به هیچ یک از قیام‌ها و سلسله‌های محلی رحم نکرد و گویی وی برای سرکوبی این قیام‌ها آمده بود.

برچسب ها: <-TagName->
نویسنده : ali@ahmad
دسته بندی : <-PostCategory->

 

وقتی سر کلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختری بود که کنار دستم نشسته بود و اون منو “داداشی” صدا می کرد . به موهای مواج و زیبای اون خیره شده بودم و آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه . اما اون توجهی به این مساله نمیکرد . آخر کلاس پیش من اومد و جزوه جلسه پیش رو خواست . من جزومو بهش دادم .بهم گفت:”متشکرم”.
میخوام بهش بگم ، میخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط “داداشی” باشم . من عاشقشم . اما… من خیلی خجالتی هستم ….. علتش رو نمیدونم .
تلفن زنگ زد .خودش بود . گریه می کرد. دوستش قلبش رو شکسته بود. از من خواست که برم پیشش. نمیخواست تنها باشه. من هم اینکار رو کردم. وقتی کنارش رو کاناپه نشسته بودم. تمام فکرم متوجه اون چشمهای معصومش بود. آرزو میکردم که عشقش متعلق به من باشه. بعد از ۲ ساعت دیدن فیلم و خوردن ۳ بسته چیپس ، خواست بره که بخوابه ، به من نگاه کرد و گفت :”متشکرم ” .
روز قبل از جشن دانشگاه پیش من اومد. گفت :”قرارم بهم خورده ، اون نمیخواد با من بیاد” .
من با کسی قرار نداشتم. ترم گذشته ما به هم قول داده بودیم که اگه زمانی هیچکدوممون برای مراسمی پارتنر نداشتیم با هم دیگه باشیم ، درست مثل یه “خواهر و برادر” . ما هم با هم به جشن رفتیم. جشن به پایان رسید . من پشت سر اون ، کنار در خروجی ، ایستاده بودم ، تمام هوش و حواسم به اون لبخند زیبا و اون چشمان همچون کریستالش بود. آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه ، اما اون مثل من فکر نمی کرد و من این رو میدونستم ، به من گفت :”متشکرم ، شب خیلی خوبی داشتیم ” .
یه روز گذشت ، سپس یک هفته ، یک سال … قبل از اینکه بتونم حرف دلم رو بزنم روز فارغ التحصیلی فرا رسید ، من به اون نگاه می کردم که درست مثل فرشته ها روی صحنه رفته بود تا مدرکش رو بگیره. میخواستم که عشقش متعلق به من باشه. اما اون به من توجهی نمی کرد ، و من اینو میدونستم ، قبل از اینکه خونه بره به سمت من اومد ، با همون لباس و کلاه فارغ التحصیلی ، با گریه منو در آغوش گرفت و سرش رو روی شونه من گذاشت و آروم گفت تو بهترین داداشی دنیا هستی ، متشکرم.
میخوام بهش بگم ، میخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط “داداشی” باشم . من عاشقشم . اما… من خیلی خجالتی هستم ….. علتش رو نمیدونم .
نشستم روی صندلی ، صندلی ساقدوش ، اون دختره حالا داره ازدواج میکنه ، من دیدم که “بله” رو گفت و وارد زندگی جدیدی شد. با مرد دیگه ای ازدواج کرد. من میخواستم که عشقش متعلق به من باشه. اما اون اینطوری فکر نمی کرد و من اینو میدونستم ، اما قبل از اینکه بره رو به من کرد و گفت ” تو اومدی ؟ متشکرم”
سالهای خیلی زیادی گذشت . به تابوتی نگاه میکنم که دختری که من رو داداشی خودش میدونست توی اون خوابیده ، فقط دوستان دوران تحصیلش دور تابوت هستند ، یه نفر داره دفتر خاطراتش رو میخونه،دختری که در دوران تحصیل اون رو نوشته. این چیزی هست که اون نوشته بود:
” تمام توجهم به اون بود. آرزو میکردم که عشقش برای من باشه. اما اون توجهی به این موضوع نداشت و من اینو میدونستم. من میخواستم بهش بگم ، میخواستم که بدونه که نمی خوام فقط برای من یه داداشی باشه. من عاشقش هستم. اما …. من خجالتی ام … نمی‌دونم … همیشه آرزو داشتم که به من بگه دوستم داره. ….

ای کاش این کار رو کرده بودم !!!

برچسب ها: <-TagName->
بازدید : بار
22:12 | یک شنبه 20 فروردين 1391برچسب:,
نویسنده : ali@ahmad
دسته بندی : <-PostCategory->

 

کارگردان: سیروس الوند
فیلمنامه: پیمان عباسی
مدیر فیلمبرداری: محمود کلاری
طراح گریم: ایمان امیدواری
صدابردار: حسن زاهدی
طراح صحنه و لباس: نازی پرتوزاده
عکس: علی نیک رفتار
بازيگران: فریبرز عرب نیا، حامد بهداد، نیوشا ضیغمی، زیبا بروفه، ویشکا آسایش و ...
 
داستان :
والا رادمنش ( فریبزر عرب نیا ) مهندسی خوش پوش و ثروتمند است که در آستانه جدایی از همسرش مرجان ( ویشکا آسایش ) قرار دارد. والا که به دلیل مشکلات با همسرش دچار نوعی بدبینی به زنان شده ، روزی در خیابان به خانمی به نام ترمه ( نیوشا ضیفمی ) برخورد می کند که ماشین اش خراب شده و چند نفر اراذل هم مزاحم او شده اند!. همانطور که انتظار خواهید داشت، والا وارد معرکه شده و باعث می شود که شرایط موجود به حالت عادی برگردد. سپس والا ترمه را به شرکتش دعوت می کند و از کارگرش می خواهد تا نگاهی به ماشین این خانم بیندازد و مشکلش را برطرف کند. در این میان ترمه متوجه می شود که شرکتِ مهندس والا نیاز به یک آرشیتکت دارد و او هم که دستی در اینکار دارد، درخواست می کند تا در این شرکت مشغول به کار شود. درخواست او مورد موافقت قرار می گیرد اما مدتی نگذشته که ترمه بجای کار احساس می کند که عاشق والا شده اما این در حالی است که عکاسی به نام سیاوش ( حامد بهداد ) هم به تازگی عاشق ترمه شده و...
 
کارگردان :
سیروس الوند : یکی از کارگردانانی که هرگز در سینمای ایران تحویل گرفته نشد و اغلب ساخته هایش هم تا به امروز متوسط بوده اند. الوند سالها پیش چند فیلم به نامهای « دست های آلوده » ، « مزاحم » و « برگ برنده » را روانه سینماها کرد که با فروش خوبی در گیشه مواجه شد اما از لحاظ هنری هیچ پیشرفتی محسوب نمی شد. پس از آن، « الوند » با ساخت فیلمهایی بی ارزشی نظیر « تله » و « رستگاری در هشت و بیست دقیقه » بار دیگر سقوط را تجربه کرد و تا به امروز که این مطلب را می نویسم این سقوط هر روز در حال افزایش سرعت است!
 
حواشی فیلم :
اکران بدون تبلیغ این فیلم حاشیه ساز بود. « سیروس الوند » به دلیل آنکه فیلمشبدون هرگونه تیزر و تبلیغاتی یکدفعه وارد سینماها شده گله مند بود و از هرکسی که در درسترس بود انتقاد کرد اما در نهایت فیلم هم تیزر تلویزیونی پیدا کرد و هم تبلیغات شهری.
 
درباره فیلم:
فیلمنامه فیلم اشکالات ریز ندارد بلکه همه اشکالاتش بزرگ و توی چشم هست!. اینکه از اول فیلم تا به انتهارشاهد مجموعه اتفاقات بی ربط به یکدیگر باشیم، واقعاً اعصاب خرد کن است.
در فیلم موقعیت هایی پیش می آید که هیچگونه دلیلی برای آنها ذکر نمی شود. از جمله اینکه این سرکار ترمه خانم برای چی اصلاً باید ماشین اش در خیابان خراب شود؟! شاید به من بگوئید که :« خب ماشین هست دیگرخراب می شود! » اما در اواسط فیلم وقتی می بینیم که ترمه یک ساعت 6 میلیون تومانی ناقابل ! به والا هدیه می دهد، به این فکر می افتیم که آیا این خانم نمی توانست چند میلیون پول ناقابل که برایش پول خرد به حساب می آید را صرف خرید یک ماشین سالم و نه قراضه کند!؟
شخصیت ترمه یکی از غیر واقعی ترین شخصیت های تاریخ سینمای ایران است که تابحال دیده ام. این خانم یک نقاش بسیار ماهر است که تابلوهایش را هرکجا که بگذارد به سرعت باد به فروش می رود؛ آن هم با قیمتی نجومی!. در ادامه او برای اینکه کمی مخش استراحت کند، عازم جزیره کیش می شود و در آنجا هم اتفاقاً یک نمایشگاه نقاشی می زند ( اینکه چگونه به این سرعت مجوز گرفته و اینکار را انجام داده بماند! ) که با استقبال مواجه می شود. این در حالی است که این خانم بدون هرگونه زحمتی توانسته در یک شرکت و درست و حسابی استخدام شود و اتفاقاً نظر مهندس ثروتمند شرکت را هم به خود جلب کند و... « ترمه خوش شانس » بهترین عنوانی هست که می توانم به او بدهم!.
اسپانسرهای فیلم ظاهراً از کیش هستند و در آنجا کسب و کار دارند. به همین جهت فیلم در لحظاتی سر از کیش در می آورد که اصلاً ربطی به داستان ندارد. اینکه در جریان یک مثلث عشقی، خانم یکدفعه به سرش بزند که برود کیش آب و هوا عوض کند، اتفاقی است که فقط در سینمای ایران می افتد.
من عاشق نحوه کار کردن ترمه هم هستم! هر وقت بخواهد می آید و هر وقت هم که نخواهد نمی آید!. متاسفانه هنوز یاد نگرفته ایم که در ساخت فیلم به موارد حاشیه ایی هم توجه داشته باشیم و تمرکزمان را تنها بر روی شخصیت های فیلم نگذاریم؛ هرچند این فیلم به این مورد دوم هم توجه نکرده است.
فیلم یک شخصیت عجیب و غریب به نام سیاوش هم دارد که « حامد بهداد » آن را ایفا می کند. سیاوش در لحظاتی، به سبک فیلمفارسی شروع به گفتن این جملات که : « از بچگی کار می کرده تا خرج خانواده اش را بدهد » بر زبان می آورد تا احساس همدردی تماشاگر را برای خودش بخرد. اما زمانی که تماشاگر متوجه می شود هزینه اقامتسنگین سرکار خانم ترمه را در جزیره کیش ایشان پرداخت کرده ( اینکه با کدام منطق چنین کاری را انجام داده را من نمی دانم! ) از ته دل می خندد!.
شخصیت والا هم که « فریبزر عرب نیا » آن را ایفا می کند هیچ منطقی در پرداختش به کار نرفته.  در اوایل فیلم به ما گفته می شود که او دل خوشی از زنان ندارد و رفتارهایش هم همین را نشان می دهد اما در اواخر فیلم که می فهمیم او سیاوش را برای زیر نظر داشتن ترمه اجیر کرده بود، یک علامت سوال بزرگ در جلوی دیدمان شکل می گیرد که " والا " با آن ژست ضد زن ، چگونه می تواند چنین تصمیمی گرفته باشد!؟
متاسفانه روند اتفاقات فیلم به قدری ساده و غیراصولی نوشته شده است که حتی گره گشایی در فصل پایانی فیلم هم هیچ هیجانی در تماشاگر ایجاد نمی کند. شخصیت سیاوش در کل مدت زمان حضورش در فیلم به حدی اغراق آمیز رفتار می کند که هر کسی به راحتی می تواند حدس بزند که کاسه ایی زیر نیم کاسه قرار دارد.
سالهاست که سینمای ایران را دنبال می کنم اما هنوز نفهمیده ام که چرا در فیلمها ، شخصیت های زن که اتفاقاً آدمهایی با موقعیت اجتماعی مناسبی هستند، در یک نگاه و بدون هرگونه برخوردی، عاشق بازیگر نقش اول مرد می شوند!. شاید لازم باشد من هم مدتی در خیابان ها پرسه بزنم تا شاید یک خانمی که ماشین اش خراب شده را پیدا کنم!
« سیروس الوند » در همان دوران دهه ی 70 گیر افتاده و حالا حالاها هم به نظر نمی رسد که بتواند از آن خارج شود. اینکه وسط خیابان ماشین خانم خراب شود و یکی بیاد درستش کند و بعد هم که گل و بلبل!، موضوعی استکه سالهاست جایش را به روابط معقول تر داده است.
اما فیلم هرچقدر که از لحاظ سینمایی حرفی برای گفتن ندارد، در بحث لباس و مد فاخر است! در فیلم چه شخصیت های مرد و چه زن، در هر سکانس لباسی متفاوت بر تن دارند که احتمالاً مورد پسند خانمها قرار خواهد گرفت.
آرایشگر ، ببخشید گریمور! هم همانطور که انتظار داشتم، خانم « ضیغمی » را به غلیظ ترین شکل ممکن گریم ( آرایش؟ ) کرده که بدجوری توی چشم می زند. باور کنید من طرفدار برچیده شدن این نوع گریم ها در سینمای ایران نیستم اما خودتان ببینید که شخصیت ترمه با آن آرایش عجیب و غریب چه ضربه ایی به باور پذیر بودن فیلم زده است، سپس قضاوت کنید. متاسفانه در سینمای ایران سالهاست که تعریف گریم برای شخصیت زن صورت نمی گیرد و همه بازیگران خانم بصورت واحد، به شکل غلیظ آرایش می شوند!.
بازی بازیگران هم همسو با فیلمنامه فیلم فاجعه است. بدترین بازیگر فیلم بدون شک « نیوشا ضیغمی » است. « ضیغمی » بازیگری بود که در هنگام ورودش به سینما با فیلم « شوریده » ( کسی این فیلم را دیده؟! ) کاندید دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن از جشنواره بیست و چهارم فیلم فجر شده بود و امید می رفت که یک بازیگر خوب به پیکره سینمای ایران اضافه شده باشد اما با گذشت چند سال ثابت شد که نه تنها این پیش بینی کاملاً غلط بوده، بلکه امروز ما شاهد این هستیم که ایشان متاسفانه تبدیل به یکی از بدترین بازیگران سینمای ایران شده اند که کوچکترین نشانی از بازی زیرپوستی در بازیهایشان به چشم نمی خورد. « ضیغمی » بیان بسیار ضعیفی دارد، گریه هایش اصلاً و ابداً قابل باور نیست ، حرکات صورتش فاجعه بار است، و در کل فقط یک مانکن خوش لباس است که در جلوی دوربین جولان می دهد!. خدا رحمت کند « آن بنکرافت » را که اگر زنده بود، یک سیلی محکم به خاطر بازیهای ضعیف « نیوشا ضیغمی » نصیبش می کرد!.
« فریبزر عرب نیا » هم با آن ستاره ایی که در دهه ی 70 شمسی سراغ داشتم، فاصله های بسیاری دارد. به نظرم « عرب نیا » هنوز نتوانسته خودش را با جریان سینمای مدرن ایران وفق دهد به همین جهت هم برای تماشاگر امروز سینمای ایران قابل باور نیست. جنس بازی « عرب نیا » کماکان همان نگاه های خیره دهه ی هفتادی اش است.
« حامد بهداد » که اینروزها معمولاً نامش را را در 3 از 5 فیلم به اکران درآمده می بینیم، همانی است که ماه ها بر پرده سینماها می بینیم. اصولاً بهداد در بازیهایش کمترین تغییر پذیری ممکن را دارد و صادقانه بگویم به جز در مواردی، اصلاً نمی توانم فرم بازی اش را قبول کنم. البته این را هم فراموش نکنید که شخصیت سیاوش چیزی هم ندارد که « بهداد » بخواهد به خاطرش به آب و آتش بزند.
فیلم در دقایق ابتدایی خود سکانسی دارد که در آن صورت ترمه  کثیف شده است. این کثیفی به قدری غیرحرفه ایی انجام گرفته که تماشاگر را به خنده وا می دارد.
این فیلم یکجورایی به یکی از ساخته های قبلی « سیروس الوند » به نام « تله » هم شباهت دارد. در فیلم « تله » هم یک مثلث احمقانه شکل می گرفت که سرانجامش احمقانه تر از پرداخت فیلمنامه اش بود!، « پرتقال خونی » یکجورایی شبیه همان فیلم است.
 

کلام آخر :
من شخصاً نمی توانم با سینمای « الوند » ارتباطی برقرار کنم. « الوند » هنوز نتوانسته سینمای مدرن را درک کند و برای مخاطبان حرفه ایی سینما فیلم بسازد. « پرتقال خونی » تنها تلاشی است برای اینکه چرخه این سینما بگردد که اتفاقاً این کار را هم به خوبی انجام نگرفته است. وقتی خودِ « الوند » در مصاحبه ایی عنوان کرده بود که « پرتغال خونی » بهترین فیلمش نیست، دیگر چه انتظاری می توانید از این فیلم داشته باشید ؟!
 
منتقد : میثم کریمی


برچسب ها: <-TagName->
بازدید : بار
22:5 | یک شنبه 20 فروردين 1391برچسب:,
نویسنده : ali@ahmad
دسته بندی : <-PostCategory->

پس از یکصد و بیست سال استیلای قوم تاتار و مغول بر ایران و بسیاری از مناطق آسیا، قیامی مردمی در باشتین و سبزوار خراسان علیه ظلم و تعدی حاکمان مغول و عاملان آنان به وقوع پیوست.

 

این نهضت که به قیام سربداران شهرت یافته‌است، از لحاظ وسعت، بزرگ‌ترین، از نظر تاریخی مهم ترین جنبش آزادی بخش خاورمیانه در قرن هشتم هجری بود. تلاش پیگیر رهبران آزاده این قیام، منجر به تشکیل حکومت مستقل ملی و شیعه مذهب ایرانی در خراسان شد.
مهم ترین ویژگی‌های این حکومت عبارت بود از: تنفر و انزجار از عنصر مغولی و تثبیت ایدئولوژی تشیع امامی. اولین رهبر آنها یک روحانی به نام شیخ خلیفه بود بعد از وی یکی از شاگردانش بنام شیخ حسن جوری رهبری سربداران برعهده داشت.
هنگامی که سربداران توانستند بر حاکم مغولی خراسان پیروز شوند حکومت مستقلی ترتیب دادند و سبزوار را مرکز خود ساختند.
قیام سربداران با آن که جنبشی محلی بود و مدت زیادی دوام نیافت، اما در تاریخ ایران اهمیتی خاص دارد، زیرا در پی این قیام و با نیرو گرفتن از پیروزی‌های آن بود که در نقاط دیگر نیز مردم روستاها سرکشی آغاز کردند. استقرار دولت مرعشیان در مازندران را باید یکی از بارزترین پی آمدهای حکومت سربداران دانست.
امرای سربداران در اداره حکومت با یکدیگر اختلاف بسیار داشتند و بسیاری از آنان با توطئه یاران خود را از پای درآمدند. با این همه در مدت کوتاه حکومت ایشان، آبادانی بسیار صورت گرفت و خرابی‌های حمله مغول تا حد زیادی جبران شد. امیران سربدار در پی بهتر کردن زندگی روستائیان و طبقه محروم شهر بودند و به نوعی مساوات در تقسیم عواید و ثروت عمومی اعتقاد داشتند.
نخستین حاکم سلسلهٔ سربداران، «عبدالرزاق باشتینی» بود که به مدت دو سال و چهار ماه حکومت کرد. پس از وی، «برادرش وجیه الدین امیر مسعود» به حکومت رسید. امیرمسعود با این که در مردم داری و مبارزه با حاکمان مغول و تثبیت حکومت سربداران، دارای موفقیت‌های بالایی بود، لیکن به خاطر اختلاف با شیخ حسن جوری (رهبر روحانی نهضت سربداران) و توطئه در قتل او، پایگاه مردمی خویش را از دست داد و حکومتش به تدریج رو به ضعف نهاد.
به همین جهت سپاهش در نبرد با امرای مازندران متحمل شکست گردید و خود وی کشته شد. پس از مرگ امیر مسعود، ۱۰ تن دیگر از این سلسله به حکومت رسیدند که معروف ترین آنها عبارتند از: شمس الدین علی، خواجه یحیی کرابی و خواجه علی مؤید. فقیه نامور شیعه شهید اول، معاصر با خواجه علی مؤید بود که در پی دعوت خواجه از وی، کتاب شریف «اللمعه الدمشقیه» را در فقه امامی تدوین و به همراه نماینده‌ای به سوی خواجه علی مؤید در سبزوار فرستاد.
سرانجام در پی هجوم «امیر ولی» به سبزوار و محاصرهٔ چهار ماههٔ این شهر در سال ۷۸۳ قمری، خواجه علی مؤید، دست نیاز به سوی «تیمور لنگ گورکانی» دراز کرد، و از او یاری خواست. با تسلیم شدن خواجه علی مؤید به تیمور لنگ، پروندهٔ حکومت سربداران نیز برای همیشه بسته شد و منطقهٔ خراسان پس از ۴۶ سال رهایی از یوغ استعمار مغولان، مجدداً مقهور و غلوب آنان گردید.
با آن که تصوف در ایران مدت‌ها صورت مقاومت منفی با وضع اجتماعی موجود داشت و به همین دلیل پس از مدتی حق حیات در جنب متشرعه یافت، با این حال پس از هجوم مغول و تاخت و تاز تیموریان و هنگامی که فقر و فاقه توده‌های مردم را در جامعه قرون وسطائی قرون هفتم و هشتم هجری از پای درمی آورد، دراویش در سبزوار و مازندران و آذربایجان جنبشی را که از یک طرف علیه حکام مغول و از طرف دیگر ضد فئودال‌ها و اشراف و روحانیان بود، رهبری کردند.
در سال ۷۳۸ ه.ق. سربداران سبزوار را بتصرف در آوردند و علیه مغولان مکرر جنگیدند و دامنه حکومت خود را تا مازندران و گرگان توسعه دادند. سربداران دعوی داشتند که می‌خواهند کاری کنند که حتی یک تاتار تا قیام قیامت خیمه در خاک ایران نزند. به قول مؤلف روضات الجنات این گروه را از آن جهت سربداران گویند که گفتند: «اگرتوفیق یابیم دفع ظلم ظالمان کرده باشیم والا سر خود را بردار ببینیم که دیگر تحمل تعدی و ظلم نداریم». سربداران مدت پنجاه سال در سبزوار و نواحی مجاور آن حکومت کردند.

برچسب ها: <-TagName->
نویسنده : ali@ahmad
دسته بندی : <-PostCategory->

دوران حکومت ایلخانان (فرزندان چنگیزخان مغول) در ایران از سال ۶۵۴ ه‍. ق. با نظم و انضباط آغاز شد، اما در بی نظمی تا ۷۵۰ ه‍. ق. پایان یافت. در پایان حکومت ایلخانان (دوران ضعف آنان)، ایران شاهد ملوک‌الطوایفی در عرصه حکومت و نهضت‌های انقلابی ضد ایلخانان نظیر سربداران بود. دوران حکومت ایلخانان، افول و انحطاط را به همراه آورد.

 

ایران ملوک‌الطوایفی
بعد از ایلخانان دولت آل چوپان (چوپانیان)، توانست مدتی کوتاه تفوق عنصر مغولی را در عرصه سیاسی ایران حفظ نماید. ادامه پاره‏ ای از شیوه‌های حکومت و یاساهای مغول در قلمرو کوچک طغاتیموریان جرجان، و در دستگاه آل کرت و آل مظفر هم به تفوق عنصر مغولی کمکی نکرد و اعاده قدرت برای مغولان دیگر ممکن نشد.
آل چوپان (چوپانیان) در آذربایجان و اران و ولایات جبال، جلایریان در عراق عرب و بعدها در تمامی قلمرو چوپانیان، طغا تیموریان در جرجان و خراسان غربی، آل کرت در هرات و خراسان شرقی، ملوک شبانکاره در بخشی از فارس، اتابکان سلغری و قراختاییان در فارس و کرمان، آل اینجو در فارس و اصفهان، اتابکان لر بین اصفهان تا خوزستان، اتابکان یزد در ولایات تابع آن حوالی و شماری امیر نشین در طبرستان که از هم مستقل و با هم در حال ستیز بودند.

 

ایران ملوک‌الطوایفی اوایل قرن هشتم هجرى
ملوک الطوایفی سراسر ایران را دچار اغتشاشهای طولانی ساخت، خاندانهای گوناگون محلی را در برابر یکدیگر به پیکار واداشت. پیکارهای میان فرمانروایان محلی، باعث غارتها و کشت و کشتارهای بسیاری در آبادیها، شهرها، و ولایات گوناگون شد. این شهرها و ولایات هر از چندی دست به دست می‌گردیدند.
برخی از این حکومتهای ملوک الطوایفی در فرجام روزگار ایلخانان بر افتادند، اما جدایی قلمرو آنها همچنان باقی ماند و حکومت ملوک الطوایفی بعد از عهد تیمور هم به صورتهای دیگر ادامه حیات یافت.
ایران تا نیل به یکپارچگی و استقلال در دوران حکومت صفویان در سال‌های ( ۱۱۳۵-۹۰۷ قمری و ۱۷۲۲-۱۵۰۱ میلادی) راه درازی در پیش داشت.
از سال سی‌ام هجری که سال مرگ یزدگرد آخرین پادشاه ساسانی است تا سال ۱۳۴۴ ق. (=۱۳۰۴خ) که تاریخ برافتادن قاجاریان می‌باشد در درون حدود طبیعی ایران بیش از یکصد و پنجاه خاندان به استقلال یا نیمه استقلال پادشاهی کرده‌اند و از میان ایشان تنها چهار خاندان سلجوقیان و مغولان و صفویان و نادر شاه را می‌توان گفت که بر سراسر ایران حکمروا بودند.
از دیگران طاهریان، سامانیان، صفاریان، غزنویان، بویهیان، خوارزمشاهیان، قره‌قویونلویان، آق‌قویونلویان، زندیان، قاجاریان اگر چه پادشاهان بزرگ و بنام بودند هیچ کدام سراسر ایران را زیر فرمان نداشتند. آن دیگران هم جز خاندان‌های کوچکی نبودند که هر کدام بر یک یا دو ولایت فرمانروا بودند.

برچسب ها: <-TagName->
بازدید : بار
15:59 | جمعه 18 فروردين 1391برچسب:,
نویسنده : ali@ahmad
دسته بندی : <-PostCategory->

 

چو خورشید تابان برآمد ز کوه
برفتند گردان همه همگروه
بدیدند مر پهلوان را پگاه
وزان جایگه برگرفتند راه
سپهبد فرستاد خواننده را
که خواند بزرگان داننده را
چو دستور فرزانه با موبدان
سرافراز گردان و فرخ ردان
به شادی بر پهلوان آمدند
خردمند و روشن روان آمدند
زبان تیز بگشاد دستان سام
لبی پر ز خنده دلی شادکام
نخست آفرین جهاندار کرد
دل موبد از خواب بیدار کرد
چنین گفت کز داور راد و پاک
دل ما پر امید و ترس است و باک
به بخشایش امید و ترس از گناه
به فرمانها ژرف کردن نگاه
ستودن مراو را چنان چون توان
شب و روز بودن به پیشش نوان
خداوند گردنده خورشید و ماه
روان را به نیکی نماینده راه
بدویست گیهان خرم به پای
همو داد و داور به هر دو سرای
بهار آرد و تیرماه و خزان
برآرد پر از میوه دار رزان
جوان داردش گاه با رنگ و بوی
گهش پیر بینی دژم کرده روی
ز فرمان و رایش کسی نگذرد
پی مور بی او زمین نسپرد
بدانگه که لوح آفرید و قلم
بزد بر همه بودنیها رقم
جهان را فزایش ز جفت آفرید
که از یک فزونی نیاید پدید
ز چرخ بلند اندر آمد سخن
سراسر همین است گیتی ز بن
زمانه به مردم شد آراسته
وزو ارج گیرد همی خواسته
اگر نیستی جفت اندر جهان
بماندی توانای اندر نهان
و دیگر که مایه ز دین خدای
ندیدم که ماندی جوان را بجای
بویژه که باشد ز تخم بزرگ
چو بی‌جفت باشد بماند سترگ
چه نیکوتر از پهلوان جوان
که گردد به فرزند روشن روان
چو هنگام رفتن فراز آیدش
به فرزند نو روز بازآیدش
به گیتی بماند ز فرزند نام
که این پور زالست و آن پور سام
بدو گردد آراسته تاج و تخت
ازان رفته نام و بدین مانده بخت

برچسب ها: <-TagName->
بازدید : بار
نویسنده : ali@ahmad
دسته بندی : <-PostCategory->

 

پروفسور فلسفه با بسته سنگینی وارد کلاس درس فلسفه شد و بار سنگین خود را روبروی دانشجویان خود روی میز گذاشت.
وقتی کلاس شروع شد، بدون هیچ کلمه ای، یک شیشه بسیار بزرگ از داخل بسته برداشت و شروع به پر کردن آن با چند توپ گلف کرد.
سپس از شاگردان خود پرسید که، آیا این ظرف پر است؟
و همه دانشجویان موافقت کردند.
سپس پروفسور ظرفی از سنگریزه برداشت و آنها رو به داخل شیشه ریخت و شیشه رو به آرامی تکان داد. سنگریزه ها در بین مناطق باز بین توپ های گلف قرار گرفتند؛ سپس دوباره از دانشجویان پرسید که آیا ظرف پر است؟ و باز همگی موافقت کردند.
بعد دوباره پروفسور ظرفی از ماسه را برداشت و داخل شیشه ریخت؛ و خوب البته، ماسه ها همه جاهای خالی رو پر کردند. او یکبار دیگرپرسید که آیا ظرف پر است و دانشجویان یکصدا گفتند: "بله".
بعد پروفسور دو فنجان پر از قهوه از زیر میز برداشت و روی همه محتویات داخل شیشه خالی کرد. "در حقیقت دارم جاهای خالی بین ماسه ها رو پر می کنم!" همه دانشجویان خندیدند.
در حالی که صدای خنده فرو می نشست، پروفسور گفت: " حالا من می خوام که متوجه این مطلب بشین که این شیشه نمایی از زندگی شماست،
توپهای گلف مهمترین چیزها در زندگی شما هستند – خدایتان، خانواده تان، فرزندانتان، سلامتیتان ، دوستانتان و مهمترین علایقتان- چیزهایی که اگر همه چیزهای دیگر از بین بروند ولی اینها باقی بمانند، باز زندگیتان پای برجا خواهد بود.
اما سنگریزه ها سایر چیزهای قابل اهمیت هستند مثل کارتان، خانه تان و ماشی نتان. ماسه ها هم سایر چیزها هستند- مسایل خیلی ساده."
پروفسور ادامه داد: "اگر اول ماسه ها رو در ظرف قرار بدید، دیگر جایی برای سنگریزه ها و توپهای گلف باقی نمی مونه، درست عین زندگیتان.
اگر شما همه زمان و انرژیتان را روی چیزهای ساده و پیش پا افتاده صرف کنین، دیگر جایی و زمانی برای مسایلی که برایتان اهمیت داره باقی نمی مونه. به چیزهایی که برای شاد بودنتان اهمیت داره توجه زیادی کنین، با فرزندانتان بازی کنین، زمانی رو برای چک آپ پزشکی بذارین. با دوستان و اطرافیانتان به بیرون بروید و با اونها خوش بگذرونین.
همیشه زمان برای تمیز کردن خانه و تعمیر خرابیها هست. همیشه در دسترس باشین.
.....
اول مواظب توپ های گلف باشین، چیزهایی که واقعاً برایتان اهمیت دارند، موارد دارای اهمیت رو مشخص کنین. بقیه چیزها همون ماسه ها هستند."
یکی از دانشجویان دستش را بلند کرد و پرسید: پس دو فنجان قهوه چه معنی داشتند؟
پروفسور لبخند زد و گفت: " خوشحالم که پرسیدی. این فقط برای این بود که به شما نشون بدم که مهم نیست که زندگیتان چقدر شلوغ و پر مشغله ست،
همیشه در زندگی شلوغ هم ، جائی برای صرف دو فنجان قهوه با یک دوست هست! "
حالا با من یک قهوه میخوری؟


برچسب ها: <-TagName->
بازدید : بار
دسته بندی : <-PostCategory->

بقیه عکس ها در ادامه مطلب...


برچسب ها: <-TagName->
بازدید : بار
20:21 | دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:عکس,جدید,شهاب حسینی,,
نویسنده : ali@ahmad
دسته بندی : <-PostCategory->

 

معرفی فیلم سینمایی آلزایمر با بازی:فرامرز قریبیان، مهدی هاشمی، مهتاب کرامتی، مهران احمدی،حمید ابراهیمی، هدی ناصح، صوفیا دژاکام و…
کارگردان: احمدرضا معتمدی
تهیه کننده: سعید سعدی
فیلمنامهنویس: ا.ر. معتمدی
مدیر فیلمبرداری: علی لقمانی
صدابردار: حسین بشاش
طراح صحنه و لباس: حسن روح پروری
چهره پرداز: سعید ملکان
صداگذار: مهرداد قلوخانی
تدوینگر: فرزاد هوتهم
موسیقی: علی صمدپور
جلوه های ویژه: حمید رسولیان
خلاصه داستان:زنی که همسر خود را درتصادف از دست داده است هر سال برای یافتن او در روزنامه آگهی می دهد و…

 

. رابطه میان حاج نعیم و آسیه نه مبتنی بر عشق و خواستن است و نه نشانهای از تنفر را به ذهن مخاطب متبادر میسازد. در طول فیلم، آسیه به محمود هیچ اعتنایی ندارد درحالی که.....
تست دو گزینهای
اولین نکتهای که در «آلزایمر» ذهن ما را به خود معطوف میکند، تم فلسفی کمرنگی است که در لوای بستری اجتماعی خود را مینمایاند. «آلزایمر» برخلاف ساخته قبلی کارگردان، اثر کم کاراکتری است. اثری که بستر موضوعیاش نمیتواند چندان آبستن رخدادهای متفاوت باشد و این همان نکته عجیبی است که انتظار برخورد با آن را در سینمای معتمدی نداشتیم. انگار همین کم شخصیت بودن داستان و تک محور بودن آن، در قوارههای سینمای معتمدی نیست و از این رو است که وی نتوانسته به آن فرم همیشگی خود وفادار بماند. همین شخصیتهای اندک به همراه تک موضوعی که از ابتدای داستان تا پایان به آن پرداخته میشود نیز چندان مورد تحلیل قرار نمیگیرد. آدمهای داستان در گنگی روابط با یکدیگر دست و پنجه نرم میکنند و نمیتوانند یک حس دوستداشتنی و البته خانوادگی را برای مخاطب خود به نمایش بگذارند. رابطه میان حاج نعیم و آسیه نه مبتنی بر عشق و خواستن است و نه نشانهای از تنفر را به ذهن مخاطب متبادر میسازد. در طول فیلم، آسیه به محمود هیچ اعتنایی ندارد درحالی که طبق نوشته فیلمنامه، آسیه باید از محمود حساب ببرد. سرپرستی حاج نعیم بر دیگر اعضای خانواده اصلا تعریف نمیشود و وی فقط در قامت بزرگ خاندان ظاهر شده و عملا هیچ نشانهای از این بزرگی در فیلم نشان داده نمیشود. در لحظاتی از فیلم، وی به نصایح ظاهری محمود گوش داده و از وی حرف شنوی دارد. البته بهجز سکانسی که حاج نعیم باید سندی را برای آزادی کله خراب به آگاهی ببرد که در آنجا، حاج نعیم حرف محمود را (که فاصله خانه تا آگاهی را به دنبالش دویده) رد میکند که آن هم ایجاب داستان برای رسیدن به پایانبندی فیلم است. اما «آلزایمر» یک مشکل ظاهری بسیار آزاردهنده دارد و آن اینکه سکانسهای سرد فیلم سرتاسر اثر را فرا گرفته است. معتمدی نتوانسته بنا به تعریفی که از چیدمان یک خانواده سنتی دارد، به یک بالانس شخصیتی دست پیدا کند. ما در «آلزایمر» شخصیت پرهیاهوی محمود را داریم که بی محابا حالتی اکتیو دارد و در مقابل او، دو شخصیت حاج نعیم و آسیه قرار دارند که در برابر حوادث، واکنشهای بسیار سرد و ابتدایی از خود نشان میدهند. کله خراب نیز به عنوان مهرهای خنثی،حلقه رابط رخدادهایی است که برای این سه شخصیت اتفاق میافتد. حال با توجه به سردمداری حاج نعیم در یک سر داستان و آسیه در سر دیگر که بهعنوان شخصیتهای کلیدی فیلم مطرح هستند، شیطنتها و قیل و قالهای محمود چه کمکی میتواند به باز شدن حالت انجماد فیلم کند؟ شاید بتوان دلیل سکوت بیش از اندازه آسیه را غم بیست ساله او دانست اما برای این سکوت عامدانه حاجنعیم، از چه توجیهی میتوان طلب استمداد نمود؟ کاراکتر حاج نعیم در «آلزایمر» خیلی ابتدایی واکاوی میشود. گویا این شخصیت از ابتدای داستان در پی بهانهای است تا با دیگر شخصیتها قهر کند. آیا وی نمیتوانست از همان ابتدایی که کله خراب وارد داستان شد، برود و برادری که بیست و هشت سال با او زندگی کرده بود را شناسایی نماید؟! اگرچه وی به اصرار محمود از رفتن به آگاهی خودداری کرد اما برای دفعات دیگر چرا وی حاضر به روبهرویی با کله خراب وشناسایی او نشد؟ که اگر این اتفاق رخ میداد فیلم عملا در همان نیمهراه به پایان میرسید و حرف دیگری برای گفتن نداشت. کارگردان از حربه عدم روبهرویی این دو شخصیت استفاده ابزاری کرد تا داستان به سیاق ذهنی خود او جلو برود. عدم آنالیز شخصیتها در «آلزایمر» فقط به عنوان اهرمی برای پیشبرد ظاهری داستان مطرح میشود مثلا کاراکتر آمیرزا را در نظر بگیرید: وی همان شخصیتی است که در مسجد خیلی محکم با آسیه صحبت میکند و میگوید: «اگر امیرقاسم دوسال شوهر تو بوده، بیست و هشت سال برادر نعیم بوده پس وقتی او میگوید امیرقاسم مرده، حرف او را گوش کن.» در این سکانس آمیرزا به وضوح حکم به مردن امیرقاسم میدهد اما همین شخصیت در سکانسهای دیگر فیلم، بدون اینکه هیچ نشانهای مبنی بر تغییر احوالات وی مشاهده شود، با چرخشی صدوهشتاد درجهای، به یکباره حرفهای آسیه را میپذیرد و به آگاهی میرود و برای کله خراب ریش گرو میگذارد که وی را به زندان نبرند و حتی در برابر منفی بودن جواب آزمایش خون او، گاردی تهاجمی میگیرد!این همان اعجابهایی است که این سوال را به وجود میآورد كه آیا این فیلم، واقعا نوشته احمدرضا معتمدی است؟ اما کارگردان توانسته به خوبی طنز پنهان خود را در کاراکتر کله خراب نشان دهد. طنزی که تا حدود بسیاری مدیون نقش آفرینی خوب مهدی هاشمی است. اما گویا قرار نیست فیلم روی خوشی داشته باشد. کارگردان در میان بهت تماشاگر که منتظر معلوم شدن حقیقت داستان است، خیلی واضح به تشریح ماجرا نمیپردازد. مخاطب تنها از روی آن یادگاری که عکس جوانیهای امیر قاسم و آسیه را در خود دارد، دوباره به شک میافتد که آیا این همان یادگاری است که ابتدای فیلم در دست آسیه میبیند یا اینکه کله خراب نیز نمونهای از آنچه در دست آسیه بوده را داشته است؟ اگر کله خراب واقعا همان امیرقاسم است، پس چرا جواب آزمایش خون او و دخترش منفی آمده و اگر او امیرقاسم نیست پس این یادگاری را از کجا به همراه داشته است؟ این پایان نمیتواند گویای هیچ حقیقتی باشد کما اینکه فیلم «آلزایمر» از آن دست آثاری است که محکوم به نتیجهگیری است و نمیتواند پایان را به مخاطب بسپارد. تست دو گزینهای بلی یا خیر نمیتواند حالت سومی داشته باشد. در دیدی کلی «آلزایمر» فیلمی است که بهرغم سوژه بسیار خوبش که یکی از شاکلههای ساختاری سینمای معتمدی است، نتوانسته مایه اولیه آنرا ورز داده و برای آن، فضاسازیهای متفاوت و البته منطقی دست و پا کند.

گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ

برچسب ها: <-TagName->
نویسنده : ali@ahmad
دسته بندی : <-PostCategory->

اتفاقم به سر کوی کسی افتادست
که در آن کوی چو من کشته بسی افتادست
خبر ما برسانید به مرغان چمن
که هم آواز شما در قفسی افتادست
به دلارام بگو ای نفس باد سحر
کار ما همچو سحر با نفسی افتادست
بند بر پای تحمل چه کند گر نکند
انگبین است که در وی مگسی افتادست
هیچ کس عیب هوس باختن ما نکند
مگر آن کس  که به دام هوسی افتادست
سعدیا حال پراکنده گوی آن داند
که همه عمر به چوگان کسی افتادست
--------------------------------------------------------------------------
این تویی یا سرو بستانی به رفتار آمده ست
یا ملک در صورت مردم به گفتار آمده ست
آن پری کز خلق پنهان بود چندین روزگار
باز می بینم که در عالم پدیدار آمده ست
عود می سوزند یا گل می دمد در بوستان
دوستان یا کاروان مشک تاتار آمده  ست
تا مرا با نقش رویش آشنایی اوفتاد
هرچه می بینم به چشمم نقش دیوار آمده ست
ساربانا یک نظر در روی آن زیبا نگار
گر به جانی می دهد اینک خریدار آمده ست
من دگر در خانه ننشینم اسیر و دردمند
خاصه این ساعت که گفتی گل به بازار آمده ست
آنچه بر من می رود در بندت ای آرام جان
با کسی گویم که در بندی گرفتار آمده ست
سعدیا گر همتی داری  منال از جور یار
تا جهان بوده است جور یار بر یار آمده ست
-------------------------------------------------------------------------------
صبح می خندد و من گریه کنان از غم دوست
ای دم صبح چه داری خبر از مقدم دوست
بر خودم گریه همی آید و بر خنده تو
تا تبسم چه کنی بی خبر از مبسم دوست
ای نسیم سحر از من به دلارام بگوی
که کسی جز تو ندانم که بود محرم دوست
گو کم یار برای دل اغیار مگیر
دشمن این نیک پسندد که تو گیری کم دوست
تو که با جانب خصمت به ارادت نظر است
به که ضایع نگذاری طرف معظم دوست
نی نی ای باد مرو  حال من خسته مگوی
تا غباری ننشیند  به دل خرم دوست
هر کسی را غم خویش است و دل سعدی را
همه وقتی غم آن تا چه کند با غم دوست


برچسب ها: <-TagName->
بازدید : بار
دسته بندی : <-PostCategory->

 

این روزها، صحنه‌های تئاتر شاهد حضور بازیگران سینماست. تئاتر ترسناک «سگ سکوت» با حضور حامد بهداد، باران کوثری و پانته آ بهرام آخرین نمونه این موج است.
می‌گویند سینما هنر هفتم است و ا‌هالی سینما باید سررشته ای هم از 6 هنر قبلی داشته باشند؛ به خصوص تئاتر که ارتباط مستقیم‌تری با سینما دارد. یک دوره ای تقریبا ً بیشتر بازیگرهای درست و درمان، به واسطه خاک صحنه‌ای که در تئاتر خورده بودند توانستند در سینما بترکانند مثل علی نصیریان، عزت الله انتظامی، داوود رشیدی، خسرو شکیبایی و محمدعلی کشاورز اما الأن رفتن روی پرده سینما، الزام خوردن خاک صحنه را ندارد و حالا طیف زیادی که در سینما هستند، نسبت چندانی با تئاتر ندارند. با این حال وسوسه هم نفس شدن با تماشاچی، حس روی صحنه و تمرین بدن و بیان از یک طرف و کمبود پیشنهادهای سر و شکل دار و بترکان در سینما از طرف دیگر و از همه مهم تر، نمایش‌های خوبی که توسط بچه‌های قدیمی ‌تئاتر جمع و جور می‌شود، باعث شده تا بازیگران سینما و تلویزیون، راهی تئاتر شوند و بازی در این عرصه را هم آزمایش کنند. البته ناخنک زدن به سایر هنرها برای بچه‌های دیگر سینما کار تازه ای نیست. خیلی از آنها عکاسی، نقاشی، مجسمه سازی، طراحی، ترجمه و ... را تجربه کرده اند که بیشتر هم به حال و هوای شخصی و خصوصی آنها ربط دارد اما کار در تئاتر، آن هم با این همه بازیگر زنده و کار کشته و تماشاچی حرفه ای، کار آسانی نیست. انگار این دفعه بازیگران ما مسیر را معکوس طی کرده اند و از شاخه (سینما) به تنه (تئاتر) رسیده اند. البته این ماجرا و حضور ستارگان سینما در تئاتر، این فرصت را هم برای تئاتر ایجاد کرده تا تماشاگر تازه جذب کند. آخرین نمونه این ماجرا، تئاتر ترسناک «سگ سکوت» است که 2 بازیگر سینما (حامد بهداد و باران کوثری) و یک بازیگر قدیمی ‌تئاتر و جدید سینما (پانته آ بهرام)  در آن حضور دارند. به این بهانه با پانته آ بهرام که کار در هر 2 عرصه را تجربه کرده در این باره گپ زدیم.

در تئاتر، چهر‌ها دیده نمی‌شود
پانته آ بهرام ستاره کار کشته تئاتر از حضور ستاره‌های سینما روی صحنه می‌گوید.
حدود 20 سالی است که خاک صحنه خورده. سال 70 اولین جایزه اش، جایزه اول بازیگری در تئاتر را به خاطر بازی در نمایش «مرگ یزدگرد» گرفت و جایزه گرفتنش همین طور ادامه پیدا کرد، آن قدر که با بیشتر از 10 جایزه در تئاتر، برای خودش رکورد دار است. پانته آ بهرام در سینما و تلویزیون هم کم نگذاشته، سال 85 برای فیلم بچه‌های ابدی سیمرغ بلورین نقش مکمل را گرفت و درتلویزیون هم نقش ویژه اش (یک دختر معتاد) در سریال «مسافر» حسابی خط قرمزشکن بود. او این روزها می‌خواهد هنرش را در «سگ سکوت» نشان دهد. گپ و گفت ما با بهرام دو روز قبل از اجرای نمایش و روزهای تمرین بود و با او درباره رفت و آمد ستاره بین سینما و تئاتر گپ زدیم.
 
 شما یکی از بازیگرانی هستید که خیلی زیاد بین سینما و تئاتر رفت و آمد داشتید. ارزیابی خودتان از این تقابل چیست؟
تئاتر مقوله ای سه هزار ساله است ولی از عصر سینما فقط 100 سال می‌گذرد. بنابراین آن روندی که گفتید طبیعی بود. سینما به بازیگر نیاز داشت و این نیاز تنها از طریق تئاتر تأمین می‌شد. این اتفاق در بازیگری امروز هم رایج است. بازیگران سینمای ما برای این که بدن، کلام و همه قدرت‌های دیگرشان را دوباره یابی کنند به تئاتر می‌آیند و خودشان را محک می‌زنند و زمانی که روی صحنه قدرتمند ظاهر می‌شوند، با اعتماد به نفس بیشتری دوباره جلوی دوربین باز می‌گردند. همه بازیگران بزرگ جهان هر از چند گاهی به تئاتر می‌آیند و بعد دوباره به سینما برمی‌گردند. الأن هم می‌بینیم بیشتر بچه‌هایی که از سینما آمده اند، زمینه تئاتری داشته اند، حتی اگر بازیگر حرفه ای تئاتر نبوده اند مثل حامد بهداد، شهاب حسینی.
 
یعنی شما موافق حضور ستاره‌های سینما در تئات هستید یا معتقدید حتما ً یک بازیگر قبل از حضور روی صحنه باید تجاربی در زمینه تئاتر داشت باشند؟
این که مسلم است که یک بازیگر برای روی صحنه آمدن باید تمرین داشته باشد. من خودم اگر یک فاصله شش ماهه بین بازی در تئاتر و سینما برایم به وجود بیاید، باید حتما ً یک دوره تمرینات بدن و بیان بگذرانم؛ در غیر این صورت بازی ام از دست می‌رود. این که دوربین با تو دو متر فاصله داسته باشد با این که تماشاگر ده یا 20 متر از تو دورتر است خیلی فرق می‌کند. تو چاره ای نداری و باید بیانت را قوی کنی و انرژی ات را بیشتر کنی. باید حافظه ات را برای حفظ کردن متن‌های طولانی تقویت کنی و خیلی کارهای دیگر. تئاتر یعنی به کارگیری تمام امکانات بشر از انگشت پا گرفته تا تار مو.  ما در تاریخ تئاترمان بازیگرانی از سینما داشتیم که به صرف چهره بودنشان به تئاتر آمدند و خواستند کار کنند ولی پشیمان و غمگین از صحنه تئاتر بیرون رفتند.

پس یک چهره باید قبل از ورود به تئاتر تمرین و یادگیری داشته باشد؟
بله، اگر کسی فقط به خاطر چهره بودنش وارد تئاتر شود به چند دلیل با شکست مواجه می‌شود؛ بعد هم این که چهره اش در تئاتر دیده نمی‌شود و بعد هم شاید تماشاچی به خاطر چهره بیاید ولی همان تماشاچی از سالن که بیرون برود، می‌گوید همان بهتر که فلان بازیگر در سینما باشد. پس چرا آدم باید خودش را در معرض چنین قضاوتی قرار دهد، وقتی از پیش معلوم است؟ یکی می‌خواهد فقط معروف شود که ممکن است خیلی زود این اتفاق بیفتد، یکی هم می‌خواهد پولدار شود که باز هم ممکن است این اتفاق در مدت چهار یا پنج سال بیفتد اما یک نفر می‌خواهد بازیگر باشد و آنقدر عاشق است که دوست دارد جلوی دوربین یا روی صحنه  بمیرد. این آدم با همه وجود کار می‌کند و نتیجه ای که می‌گیرد، شاید مثل نتیجه ای باشد که مرحوم خسرو شکیبایی گرفت.

 شما به عنوان یک بازیگر حرفه ای تئاتر، چقدر به بهداد در تجربه اولش کمک کردید؟
حامد بهداد زمینه‌های کافی را داشت و من فقط انرژی اش را در این زمینه‌ها کم و زیاد کردم و با گروه تلاش کردیم که با بدنش دوست تر شود چون کار با بدن به عنوان ورزش با کار با بدن در صحنه فرق می‌کند. کمی ‌هم کمکش کردیم تا او بتواند متمرکز تر کار کند چون نمایش سگ سکوت مبتنی بر تمرکز است و اگر تمرکزت را از دست بدهی، همه لحظه‌ها را باخته ای ... . بهداد خیلی راحت و بزرگوارانه خودش را به این جریان سپرد، در صورتی که می‌توانست مثل خیلی از سینماهایی‌های دیگر باشد که می‌گویند ما چهره‌ایم و همین است که هست، ولی بهداد این جوری نبود.

شما در چند کار با هم حضور داشتید. این تداخل بازی در تئاتر و سینما کار را برای بازیگر دشوار نمی‌کند؟
من به لفظ بازی تئاتر اعتقادی ندارم. شاید در سال‌های دور آن هم به این خاطر که هنر نمایش در فرم‌های کلاسیکش غلو داشته است، چنین برداشتی می‌شد، اما الأن وقتی تئاتر می‌بینی متوجه می‌شوی چنین چیزی نیست و بازیگران روی صحنه گاه به رئالیستیک‌ترین شکل زندگی می‌کنند نه بازی. این که حضور یک بازیگر در تئاتر و سینما با هم تداخل پیدا می‌کند اتفاق عجیبی نیست. درباره خودم این طور است که از سال 78 این تداخل را تجربه کرده ام. اولین بار سریال معروف «مسافر» بود که من همزمان با تصویربرداری سریال، مشغول تمرین در تئاتر بودم و در فستیوالی در کشور آلمان حضور پیدا کرده بودم که زنان هنرمند از 70 کشور دنیا در آنجا جمع شده بودند. به همین خاطر فشار کاری خیلی زیادی را تحمل کردم ولی خدا را شکر، هم مسافر سریال خوبی از آب درآمد و هم من جایزه بهترین بازیگر زن را در جشنواره تئاتر فجر آن سال گرفتم. این قانون که در هر حرفه ای باید خیلی تلاش کنی و به مهارت برسی طبیعی است و بازیگری هم از این قاعده مستثنا نیست. خیلی جالب است که همیشه بهترین پیشنهادها در یک زمان واحد اتفاق می‌افتد. من سال‌ها دوست داشتم با آقای مهرجویی کار کنم و همچنین سال‌ها هم دلم می‌خواست کار با دکتر رفیعی را تجربه کنم که این اتفاق امسال افتاد. به همین خاطر نهایت تلاشم را کردم که هر دو را خوب پیش ببرم.

 سگ سکوت یک تئاتر تجربی است. به این نوع کار علاقه مندید؟
خیلی زیاد چون کار تجربی لحظه گراست و بیش از انواع دیگر نمایش «آن ِ» خلاقه تو را به کار می‌گیرد و تو را وارد فضای دیگری می‌کند همان طور که از اسمش مشخص است، هر روز یک چیز جدیدتری را تجربه می‌کنی.

برچسب ها: <-TagName->
نویسنده : ali@ahmad
دسته بندی : <-PostCategory->

 

سينمافا- مائانتا اعتصامي- فيلم " طهران ، تهران" به مانند عنوانش فيلمي است دو اپيزودي كه اپيزود اول را با توجه به "ط" دسته دارش كه نشانه ي تمامي نوستالژي پنهان پشت يك اسم و يك شهر است،" داريوش مهرجويي" كارگردان قديمي تر كه حالا ديگر گرد سفيدي روي موهايش نشسته و يادآور چندين سال سينماي دوست داشتني براي همه ماست  كارگرداني كرده است.
داريوش مهرجويي از سرگشتگي هاي فلسفي "هامون" و تنهايي و انزواي "ليلا" و " پري" عبور كرده و حالا كه دنيا را با عينك سال ها تجربه و زندگي مي بيند به  رضايت و سرخوشي " مهمان مامان" و حالا اپيزود " طهران" رسيده است.
اپيزود "طهران " با وقوع يك فاجعه و تنش شروع مي شود. در لحظه ي سال تحويل سقف خانه اي فرومي ريزد و اين يعني يك چالش پيش روي خانواده ي داستان. بهترين ملات براي ساختن فيلمي اجتماعي و پراز تلخي . خانه اي كه خراب مي شود و خانواده اي كه  تمام خوشي عيدشان قاعدتا بايد خراب شود . اما اين بار پشت سكان فيلم كارگرداني  نشسته كه آن قدر زندگي كرده كه بداند پشت هر زشتي و سختي ، چه زيبايي ها پنهان شده است.
بعد از آوارشدن سقف خانه بر روي سر خانواده ي چهارنفره ي " نجيب" ، اين خانواده براي گذراندن روز اول عيد ، با يك تور تهران گردي همراه مي شوند . توري كه تمامي مهمانانش مردان و زن هاي مسن و دنياديده اي هستند كه يك جورهايي تماشاگر احساس مي كند انگار با همكلاسي هاي سابق و همراه هاي دوران جواني خود مهرجويي همسفر شده است. پيرمرد و پيرزن هاي خوشحالي كه از همه نوعي مي توان بينشان پيدا كرد . از عاشق گرفته تا بهانه گير. و اين سفر تهران گردي بهانه اي مي شود تا تماشاگرهم با مسافران همراه شده ،پوسته ي بيروني تهران را كه هميشه برايش شهري بوده پر از دود و ترافيك و ازدحام بشكافد و به قلب تپنده و داستان هاي اين پايتخت حالا پير نزديك شود. در واقع اين اپيزود به همه مان نشان مي دهد كه مي توان يك فيلم كاملا سفارشي و تبليغاتي را طوري ساخت كه هم سينما باشد و لذت بخش و هم اهداف تهيه كنندگانش را برآورده كند.
از موسيقي اين اپيزود نبايد بي تفاوت گذشت كه بار اعظم نوستالژي تهران پير را بر دوش مي كشد. بازي هاي فيلم به خصوص بازي " پانته آ بهرام" بسيار چشمگير و باورپذير است و تمامي بازيگرها ، حتي مسافران تور تهران گردي خيلي خوب خودشان را با دنياي جلوي دوربين وفق داده اند و تمام اين ها در درآوردن فضاي رئالي كه مشخصه ي فيلم ديگر مهرجويي يعني " مهمان مامان" هم بود كمك كرده است.
پايان فيلم به همان حلاوت و خوش بيني " مهمان مامان" است. بايد به مهرجويي كه از " گاو" تا " طهران" آمده است و تلخي "سنتوري" و توقيفش را چشيده اعتماد كرد و از خوش بيني اش  لذت برد. مهرجويي آن قدر پيرهن پاره كرده است كه بداند چنين خوش بيني هايي را مي توان در ژانر علمي – تخيلي طبقه بندي نكرد .

 

اپيزود دوم را كارگردان جوان تري ساخته است ، " مهدي كرم پور".
 كارگرداني كه آن قدر جوان هست كه هنوز معترض باشد و ايده آل گرا. پس از ديدن شعارهاي اپيزود " تهران" شوكه نشويد. اپيزود "تهران " ، صداي اعتراض نسلي را به تصوير كشيده كه نه اهل مسامحه است و نه اهل محافظه كاري و در لفافه سخن گفتن. درست كه سينما جاي مستقيم حرف زدن نيست . جاي تصوير است نه شعار و سخنراني. درست كه سينما اول سرگرمي است و آخر كلاس درس. اما " تهران" تلاشي محترم است در راستاي زدن حرف هايي كه بخشي از بغض جوان هاي امروز است. داستان سعي دارد عكس العمل عده اي جوان به مسئله اي را نشان بدهد كه شايد در وهله ي اول مسئله ي خيلي ها نباشد و صرفا لغو يك كنسرت موسيقي به نظر برسد اما  در عمق بيشتر خيلي حرف ها دارد.
 مشكل تنها لغو كنسرت يك سري جوان نوازنده نيست. حرف ، حرف اعتمادنكردن است. حرف از " خودي ندانستن" جوان .
اپيزود دوم ، خيلي خود را درگير روايت داستان نمي كند . بيشتر سعي دارد به دغدغه هاي جواناني نزديك شود كه بهانه ي فيلمش هستند. گروهي كه شايد جذاب ترين فردشان " رضا يزداني" خواننده شناخته شده ي سبك " راك" باشد. " راك" خودش سبك اعتراض است و اين اعتراض را صداي محكم و خش دار يزداني بهتر از هر چيزي تكميل مي كند. شايد بازي " رضا يزداني " در فيلم ديده نشود و در واقع يزداني فقط خودش را اجرا كرده باشد ، اما بي شك هرگونه حضور ستاره هاي عرصه هاي ديگر در سينما ،هميشه جذاب بوده است.
مطمئنا پرداخت داستاني و شخصيت ها خيلي قوي نيست و همان نچسب بودن آدم هاي قصه ي قبلي كرمپور يعني " چه كسي امير را كشت؟" اين جا هم ديده مي شود . اما بدون شك لذت ديدن اجراي تخيلي گروه در آخر فيلم كه حدود هفت دقيقه آخر اپيزود دوم فيلم را در برگرفته باعث مي شود كه  تماشاگرها با حس خوبي از فيلم سالن را ترك كنند.
در آخر بد نيست يادآور شويم كه فيلم قرار بود در سه اپيزود تهيه شود . و كارگردان اپيزود ديگر " سيف الله داد" باشد كه وقتش در اين دنيا تمام شد و ساخت اين اپيزود در تقديرش نبود. فيلم به " داد" تقديم شده است. روحش شاد...
اطلاعات فيلم:
طهران – تهران
اپيزود اول: طهران، روزهاي آشنايي - کارگردان: داريوش مهرجويي
اپيزود دوم: طهران، سيم آخر- کارگردان: مهدي کرم پور


برچسب ها: <-TagName->
نویسنده : ali@ahmad
دسته بندی : <-PostCategory->

 

به او اعتماد کن
مردی ثروتمند وجود داشت که همیشه پر از اضطراب و دلواپسی بود. با اینکه از همه ثروتهای دنیا بهره مند بود،هیچ گاه شاد نبود.او خدمتکاری داشت که ایمان درونش موج می زد. روزی خدمتکار وقتی دید مرد تا حد مرگ نگران است به او گفت:
((ارباب،آیا حقیقت دارد که خداوندپیش از بدنیا آمدن شما جهان را اداره می کرد؟))
او پاسخ داد:((بله))
 خدمتکار پرسید:....

((آیا درست است که خداوند پس از آنکه شما دنیا را ترک کردید آنرا همچنان اداره می کند؟))
ارباب دوباره پاسخ داد:((بله))
خدمتکار گفت:
((پس چطور است به خدا اجازه بدهید وقتی شما در این دنیا هستید او آنرا ادره کند؟))
 
به او اعتماد کن ، وقتی تردیدهای تیره به تو هجوم می آورند
به او اعتماد کن ، وقتی که نیرویت کم است
به او اعتماد کن ، زیرا وقتی به سادگی به او اعتماد کنی
اعتمادت سخت ترین چیزها خواهد بود...


برچسب ها: <-TagName->
بازدید : بار
نویسنده : ali@ahmad
دسته بندی : <-PostCategory->

الا اي آهوي وحشي كجايي
مرا با توست چندين آشنايي
دو تنها دو سرگردان بي كس
دد و دامت كمين از پيش و از پس
بيا تا حال يكدگر بدانيم
مراد هم بجوييم ار توانيم
كه مي بينم كه اين دشت مشوش
چراگاهي ندارد خرم و خوش
كه خواهد شد بگوييد اي رفيقان
رفيق بي كسان يار غريبان
مگر خضر مبارك پي در آيد
ز يمن همتش كاري گشايد
مگر وقت وفا پروردن آمد
كه فالم لاتذرني فردا آمد
چنينم هست ياد از پير دانا
فراموشم نشد هرگز همانا
كه روزي رهروي در سرزميني
به لطفش گفت رندي ره نشيني
كه اي سالك چه در انبانه داري
بيا دامي بنه گر دانه داري
جوابش داد گفتا دام دارم
ولي سيمرغ مي بايد شكارم
بگفتا چون به دست آري نشانش
كه از ما بي نشان است آشيانش
چو آن سرو روان شد كارواني
چو شاخ سرو مي كن ديده باني
مده جام مي و پاي گل از دست
ولي غافل مباش از دهر سرمست
لب سرچشمه و طرف جوئي
نم اشكي و با خود گفت و گويي
نياز من چه وزن آرد بدين ساز
كه خورشيد غني شد كيسه پرواز
به ياد رفتگان و دوستداران
موافق گرد با ابر بهاران
چنان بي رحم زد تيغ جدايي
كه گويي خود نبودست آشنايي
چو نالان آمدت آب روان پيش
مدد بخشش از آب ديده خويش
نكرد آن همدم ديرين مدارا
مسلمانان مسلمانان خدارا
مگر خضر مبارك پي تواند
كه اين تنها بدان تنها رساند
تو گوهر بين و از خر مهره بگذر
ز طرزي كان نگردد شهره بگذر
چو من ماهي كلك آرم به تحرير
تو از نون والقلم مي پرس تفسير
روان را با خرد در هم سرشتم
وز آن تخمي كه حاصل بود كشتم
فرح بخشي در اين تركيب پيداست
كه نغز شعر و مغز جان اجزاست
بيا وز نكهت اين طيب اميد
مشام جان معطر ساز جاويد
كه اين نافه ز چين جيب حور است
نه آن آهو كه از مردم نفورست
رفيقان قدر يكديگر بدانيد
چو معلوم است شرح از بر مخوانيد
مقالات نصيحت گو همين است
كه سنگ انداز هجران در كمين است


برچسب ها: <-TagName->
بازدید : بار
11:52 | شنبه 12 فروردين 1391برچسب:اشعار,حافظ,اهو,کمین,مشوش,سیمرغ,هجران,,
دسته بندی : <-PostCategory->

 

جدیدترین کدهای آوای انتظار همراه اول

۳۰۱۷۷   یه چکه ماه    علیرضا افتخاری  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۰۰   یه لحظه چشمات رو ببند   گروه هفت  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۴۷   یه امشب فکرکن   حامد طاها ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۲۵   یلدا   اقتباسی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۲۰۷   یاد چوب خیزران   علیمی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۹۷   یاد تو ۲   مانی رهنما  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۹۶   یاد تو ۱   مانی رهنما  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۴۲   یا لیتنی کنا معک    محمود کریمی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۲۱۵   یا رقیه   طاهری ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۲۰   گیتار ۹   بیکلام ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۱۹   گیتار ۷   بیکلام ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۲۰۰۷۳   گیتار ۶   اقتباسی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۲۰۰۷۱   گیتار ۴   اقتباسی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۲۰۰۷۰   گیتار ۳   اقتباسی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۲۰۰۶۹   گیتار ۲   اقتباسی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۲۴۸   گیتار ۱   اقتباسی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۲۰۰۷۲   گیتار   اقتباسی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۰۶   گل پامچال    فریبرزلاچینی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۴۶   گل لاله    مهدی نیکخواه  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۰۸۵   گل سرخ و ارغوانی   سلحشور ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۰۸۱   گل ارغوانم   علیمی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۶۸   کوچ    پدرام محبوبیان  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۴۴   کوفه شهر بی وفا   سیب سرخی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۲۰۳   کشته لب تشنه   فخری ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۰۱   کاشکی    محسن چاوو شی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۵۸   چون آهوی اسیرم    داود سرداری  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۶۸   چهار مضراب تصنیف بیات    سالار عقیلی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۰۸   چشمهای تو    فتحعلی اویسی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۹۷   چشمام به چشم تو   کریمی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۱۲   چشم سیاه ۱   علیرضا اویسی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۷۱   چشم به راه    علیرضا افتخاری  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۲۱۴   چراغ شب تیره   فخری ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۴۵   چرا عمو عباس دیر کرد   ملاباسم ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۵۶   پیانو۹   اقتباسی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۵۵   پیانو۸   اقتباسی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۵۴   پیانو۶   اقتباسی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۵۳   پیانو۵   اقتباسی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۵۲   پیانو۴   اقتباسی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۵۱   پیانو۳   اقتباسی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۵۰   پیانو۲   اقتباسی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۰۶۱   پیانو۱۹   اقتباسی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۰۶۰   پیانو۱۸   اقتباسی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۲۰۰۷۸   پیانو۱۶   اقتباسی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۲۰۰۷۷   پیانو۱۵   اقتباسی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۲۰۰۷۶   پیانو۱۴   اقتباسی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۲۰۰۷۵   پیانو۱۳   اقتباسی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۲۰۰۷۴   پیانو۱۲   اقتباسی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۵۸   پیانو۱۱   اقتباسی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۵۷   پیانو۱۰   اقتباسی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۴۹   پیانو۱   اقتباسی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۰۵۹   پیانو   اقتباسی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۶۳   پلنگ صورتی   اقتباسی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۴۰   پریزاد   حامد طاها ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۰۷۹   پرستوی مهاجرم   خلج ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۸۶   پرستوی سفیدم   کریمی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۶۲   پت و مت   اقتباسی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۰۶۷   پاپیون   اقتباسی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۵۲   یا رقیه    شیرزاد ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۸۹   ولایت عشق۲   محمد اصفهانی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۸۸   ولایت عشق ۱   محمد اصفهانی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۲۱۶   وای از درد خرابه   طاهری ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۲۱   واست می میرم    گروه هفت  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۴۷   وارث اعطینا   سلحشور  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۰۹۶   هیاهوی ملک   محمد زمانی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۶۰   همه چیم تو    رضا عنایتی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۰۶۶   هرکول پوارو   اقتباسی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۶۳   هجرت    حمید طالب زاده  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۳۶   نگاهم کن    مهدی نیکخواه  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۷۵   نگاه قشنگ    علیرضا افتخاری  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۴۲   نیایش    حامد طاها ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۳۲   نورخورشید   فرمان فتحعلیان  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۷۴   نورخدا   علیرضا افتخاری  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۶۱   نل   اقتباسی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۴۵   نفس    حامد طاها ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۸۵   ندیدمت این غصه کم نیست آقا   کریمی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۰۵   ناوارو   اقتباسی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۱۶   ناجی    محمد اصفهانی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۸۴   میروم به آخرین سفر   کریمی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۵۹   میتی کومون   اقتباسی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۵۸   مگه نه    حمید طالب زاده  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۲۸   مولا علی جان    گروه آرین  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۰۹۶   موزارت   اقتباسی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۵۰   منو دل کندن    هلالی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۹۹   من نمردم که تو تنهایی   کریمی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۵۹   من الذی ایطمنی    داود سرداری  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۹۴   معجزه    محمد اصفهانی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۵۴   مظلوم کربلا   امیرعباس  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۲۱۷   مسلم دیگه کسی رو نداره   طاهری ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۰۷۵   مرو قرار حیدر   کریمی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۴۳   مرحله    حامد طاها ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۸۳   مرا بابا حسینی تربیت کرده   حدادیان ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۴۸   مداحی   جواد مقدم ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۴۷   محمد   سامی یوسف ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۸۲   ماهم برون فتاده   کریمی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۰۷۳   مادرم فاطمه   اکبری ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۰۷۶   مادر جوونم   کریمی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۴۱   مادر به زبان انگلیسی   سامی یوسف ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۸۵   مادر    هامون  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۴۲   مادر   سامی یوسف ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۳۳   مادر   مهدی نیکخواه  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۲۰۶   لک لبیک   بنی فاطمه ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۰۶۵   لوسین   اقتباسی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۸۳   لطفاً    عمران طاهری  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۲۱۸   لبیک یا حسین   میرداماد ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۳۰   لافتی الا علی (ویژه عیدغدیرخم )   محمود کریمی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۱۱   قشنگترین بابای دنیا   کریمی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۱۱   فلوت   بیکلام ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۶۵   فراق    علیرضا قربانی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۰۸۰   فاطمه یعنی تمام هستیم   میرداماد ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۰۷۲   فاطمه خدا کنه از رو زمین پاشی   اکبری ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۸۰   غضب نگاهش حیدریه   کریمی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۰۸۲   غروب مدینه چه دلگیره   علیمی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۳۹   عموم عباس    شاهین آرین  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۴۳   عمو عمو آب آب    علیمی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۰۶   عمو عباس   بنی فاطمه ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۷۵   عمو حسین جانم   طاهری ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۳۶   عمه بابایم کجاست ۲   کویتی پور  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۳۵   عمه بابایم کجاست ۱   کویتی پور  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۳۳   علی علی (مولودی )   ملاباسم  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۲۷   علی را وصف در باور نیاید   محمد اصفهانی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۹۲   علی اکبر لیلا   حدادیان ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۳۸   علی اصغر    علی عبدالمالکی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۲۵   علی بود   سید خلیل عالی نژاد ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۴۹   علمدار نیامد   داود سرداری  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۴۸   علمدار (به زبان لری )   علی جهان آرا  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۰۷۸   عشق یعنی ۲   کریمی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۰۷۷   عشق یعنی ۱   کریمی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۱۰   عذاب دوست داشتن ۲   علی لهراسبی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۰۹   عذاب دوست داشتن ۱   علی لهراسبی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۵۶   عاشقت داره میره    رضا هاشمیان  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۹۰   ضامن آهو   حمید غلامعلی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۴۶   صلوات   سامی یوسف ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۰۷   صلوات   ملاباسم ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۵۱   صدای من    سهیل تهرانی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۹۰   شب تاره   کریمی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۹۸   سپیده    شهرام ناظری  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۲۰۱   سوزسوز گارداشیم   کریمی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۶۷   سوره مریم   عبدالباسط ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۵۵   سوره فجر    عبدالباسط  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۶۶   سوره فتح   عبدالباسط ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۶۹   سوره شورا   عبدالباسط ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۶۸   سوره حشر   عبدالباسط ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۷۱   سوره الرحمن۱   عبدالباسط ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۷۰   سوره الرحمن   عبدالباسط ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۳۱   سلطان طریقت    فرمان فتحعلیان  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۰۷۱   سلام بابا دیگه بی جوابه   اکبری ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۹۹   سلام آخر ۱   احسان خواجه امیری  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۴۶   سقا و میر لشکرمن    خلج  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۵۷   سفینه النجاه   داود سرداری  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۱۹   ستاره    گروه هفت  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۰۵۸   ساکسیفون   اقتباسی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۹۶   ساقی قلبش در تب و تاب   سیب سرخی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۲۰۰   زینب سنه قربان   کریمی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۶۲   زمستون    پوژنگ پروازی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۵۹   ریشه    حمید طالب زاده  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۰۸۴   روضه تو مسجد و دیر منه   علیمی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۶۴   رسوای زمانه   علیرضا قربانی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۱۵   رستگاران    محمد اصفهانی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۶۷   راز دل    علیرضا قربانی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۴۰   دو تا داداش    علیرضا طلیسچی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۹۸   دو بچه شیر   کریمی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۰۲   دلم گرفته    امین رستمی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۲۰۴   دلا خون حسین عرش زمین است   فخری ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۲۳   دل شوره ۲   محسن چاووشی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۲۲   دل شوره ۱   محسن چاووشی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۸۹   دل سوختگان   کریمی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۸۷   دستهای خالیم    علیرضا کبریایی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۱۷   دریاچه مرده    محسن چاووشی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۶۱   دارم عاشق می شم    پژمان کلانی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۹۳   خورشید   محمداصفهانی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۸۴   خوب من    ابراهیم توکلی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۶۹   خواب جاده ها (امام زمان عج )   علی آه نک  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۶۷   خدایا   پیام مقامی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۳۹   خداخافظ ۲   مهدی نیکخواه  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۳۸   خداحافظ ۱   مهدی نیکخواه  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۸۶   خدا چرا عاشق شدم    محمد حشتمی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۲۰۲   حیدر بابا   هلالی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۲۱۱   حی علی العزا   طاهری ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۸۱   حسین فرزند پیغمبر   طاهری ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۱۸   حراج    محسن چاووشی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۰۷۴   جای گل یاس گلدونه   کریمی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۰۵   جان مریم   فریبرز لاچینی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۶۴   تومیدونی    ادریس منصوری  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۰۸۳   تو نفس میزدی من ز نفس افتادم   علیمی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۰۸۶   تو به طوفان بلا نوحم بودی   علیمی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۶۱   تصنیف شوشتری    سالار عقیلی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۶۶   تصنیف ابو عطا    سالار عقیلی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۶۳   تصنیف همایون ۲   سالار عقیلی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۶۲   تصنیف همایون ۱   سالارعقیلی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۸۷   تازه مهمان رقیه   طاهری ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۲۰۵   بیا تا سیب سرخ رو بو کنیم   بنی فاطمه ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۹۲   بی واژه    محمد اصفهانی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۰۷   بی من نرو    علیرضا اویسی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۴۵   بی تو عاشق بودن زیبانیست    میرداماد  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۵۷   بی تفاوت    سعیدقاسمی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۸۱   بگو جو نتم    محمد یاوری  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۲۱۰   بگو بابا   بنی فاطمه ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۰۹   بوی سیب   بنی فاطمه ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۲۲۵   بهمن ۲۲   گروه سرود ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۷۰   بهترین ترانه    کیارش حسن زاده  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۵۲   به من بگو   سهیل تهرانی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۷۷   به دلم برات شده   کریمی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۹۱   به خدا دنیا رو نمی خوام   طاهری ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۷۸   به خدا با دست بسته ام   کریمی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۱۴   بعد از رفتنت ۲   علی لهراسبی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۱۳   بعد از رفتنت ۱   علی لهراسبی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۷۳   بردی از یادم    علیرضا افتخاری  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۵۰   باورم کن    سهیل تهرانی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۰۳   باور نمی کنم    احسان خواجه امیری  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۵۳   باور ندارم   سهیل تهرانی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۶۶   باور    پیام مقامی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۲۴   بازارخرمشهر    محسن چاووشی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۲۶   بابا حیدر   فرمان فتحعلیان  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۷۶   با هر نفس پر میزنم   کریمی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۳۷   با تو باشم    مهدی نیکخواه  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۸۰   ایران من    محمد یاوری  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۵۱   ای اکبرم    داریوش رحیمی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۱۱   ای آدما    علیرضا اویسی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۴۸   اگه برگردی ببینی    حامد طاها ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۲۰   اگه باشی    محمد اصفهانی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۳۴   این حسین کیست ؟   کویتی پور  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۷۸   ای ایران    غلامحسین بنان  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۴۹   انتظار    سهیل تهرانی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۷۲   انتظار    علیرضا افتخاری  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۸۲   انتظار    مهرزاد خیری  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۲۹   امشب شب عشق (ویژه عید غدیر خم )   محمود کریمی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۲۲۸   الله الله توپناهی بر ضعیفان ۱   گروه سرود ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۴۴   الله   سامی یوسف ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۴۱   السلام ای سربریده یا قتیل العبرات    محمود کریمی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۹۱   اسیری    محسن چاوشی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۶۰   از من بگذر    علیرضا قربانی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۶۴   از سرزمینهای شمالی   اقتباسی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۲۱۳   اربعین   فخری ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۷۳   ابوالفضل شیرین ترین یار حسین   کریمی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۵۴   أخرین حرف   سهیل تهرانی  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۰۷۰   آهنگ   بیکلام ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۶۰   آنشرلی   اقتباسی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۲۱۲   آقای من دنیای من   هلالی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۷۴   آقام علی مظلومه   کریمی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۲۰۹   آقام آقام   طاهری ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۳۷   آسمون غریب    مصطفی یگانه  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۴۱   آسمون   حامدطاها ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۶۵   آروم نشد با حرفام    ادریس منصوری  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۱۵۵   آروم آروم    سهراب پاکزاد و امیر طبری ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۲۰۸   آرام جان لیلا   علیمی ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۳۰۲۰۴   آتش    شهرام ناظری  ۳۰  روز    ۵۰۰۰ ریال
۱۰۱۷۲   آبروی عالم   طاهری ۳۰

برچسب ها: <-TagName->
نویسنده : ali@ahmad
دسته بندی : <-PostCategory->

مازیار فلاحی

3312777 فرض محال ریمیکس مازیار فلاحی 90 5000 ریال
3312778 گریه مازیار فلاحی 90 5000 ریال
3312771 دروغه مازیار فلاحی 90 5000 ریال
3312772 رویای واقعی‌ مازیار فلاحی 90 5000 ریال
3312781 قلب یخی مازیار فلاحی 90 5000 ریال
3312782 فرض محال مازیار فلاحی 90 5000 ریال
3312783 عمق احساس مازیار فلاحی 90 5000 ریال
3312779 بانوی خیال مازیار فلاحی 90 5000 ریال
3312780 طوقی مازیار فلاحی 90 5000 ریال
3312773 خدا حافظ مازیار فلاحی 90 5000 ریال
3312774 ده و سی دقیقه مازیار فلاحی 90 5000 ریال
3312775 عادت عاشقی مازیار فلاحی 90 5000 ریال

مهدی مقدم

برای اخرین بار
 3311765
 
خیلی بد شد
 3311770
 
عشق من
 3311767
 
عشق من 2
 3311768
 
می میرم براش
 3311771
 
عشق من باش
 3311769
 
باس
 3311766
 
شفاء
 3311772
 
سونامی
 3311773
 
سونامی 2
 3311774
 
دروغ نگو
 3312747
 
خونسرد
 3312748
 
دلم از تو می خونه
 3312749
 
بگو چی شده عزیزم
 3312750
 
روی ابر پاره پاره
 3312751
 

ماهان بهرام خان

سهم من
 3311118
 
روشن و تاریک
 3311117
 
بگو مگو
 3311112
 
اشتباه
 3311113
 
فانوس
 3311114
 
خاطرات
 3311115
 
موریانه خورده
 3311116
 
قاب شیشه ای چشمات
 3312025
 
قاب شیشه ای چشمات 2
 3312026
 
بوسه عشق                        331826


برچسب ها: <-TagName->
بازدید : بار
نویسنده : ali@ahmad
دسته بندی : <-PostCategory->

آمده​ام که سر نهم عشق تو را به سر برم
ور تو بگوییم که نی نی شکنم شکر برم
 

آمده​ام چو عقل و جان از همه دیده​ها نهان
تا سوی جان و دیدگان مشعله نظر برم
 

آمده که رهزنم بر سر گنج شه زنم
آمده​ام که زر برم زر نبرم خبر برم
 

گر شکند دل مرا جان بدهم به دل شکن
گر ز سرم کله برد من ز میان کمر برم
 

اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم
اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم
 

آنک ز زخم تیر او کوه شکاف می کند
پیش گشادتیر او وای اگر سپر برم
 

گفتم آفتاب را گر ببری تو تاب خود
تاب تو را چو تب کند گفت بلی اگر برم
 

آنک ز تاب روی او نور صفا به دل کشد
و آنک ز جوی حسن او آب سوی جگر برم
 

در هوس خیال او همچو خیال گشته​ام
وز سر رشک نام او نام رخ قمر برم
 

این غزلم جواب آن باده که داشت پیش من
گفت بخور نمی​خوری پیش کسی دگر برم


برچسب ها: <-TagName->
بازدید : بار
نویسنده : ali@ahmad
دسته بندی : <-PostCategory->

 

زني بود با لباسهاي کهنه و مندرس، و نگاهي مغموم وارد خواروبار فروشي محله شد و با فروتني از صاحب مغازه خواست کمي خواروبار به او بدهد. به نرمي گفت شوهرش بيمار است و نميتواند کار کند و شش بچه شان بي غذا مانده اند.
جان لانک هاوس، با بي اعتنايي، محلش نگذاشت و با حالت بدي خواست او را بيرون کند
زن نيازمند، در حالي که اصرار ميکرد گفت آقا شما را به خدا به محض اين که بتوانم پول تان را مي آورم
جان گفت نسيه نمي دهد
مشتري ديگري که کنار پيشخوان ايستاده بود و گفت و گوي آن دو را ميشنيد به مغازه دار گفت
ببين خانم چه مي خواهد، خريد اين خانم با من
خواربار فروش با اکراه گفت: لازم نيست، خودم ميدهم. ليست خريدت کو؟
لوئيز گفت: اينجاست
" ليست را بگذار روي ترازو. به اندازه وزنش، هر چه خواستي ببر."
لوئيز با خجالت يک لحظه مکث کرد، از کيفش تکه کاغذي در ‏آورد، و چيزي رويش نوشت و ‏‏آن را روي کفه ترازو گذاشت. همه با تعجب ديدند کفه ي ترازو پايين رفت
خواروبار فروش باورش نشد. مشتري از سر رضايت خنديد
مغازه دار با ناباوري شروع به گذاشتن جنس در کفه ي ترازو کرد. کفه ي ترازو برابر نشد، آن قدر چيز گذاشت تا کفه ها برابر شدند
در اين وقت خواروبار فروش با تعجب و دل خوري تکه کاغذ را برداشت ببيند روي آن چه نوشته شده است
کاغذ، ليست خريد نبود، دعاي زن بود که نوشته بود:" اي خداي عزيزم، تو از نياز من با خبري، خودت آن را بر آورده کن "
مغازه دار با بهت جنس ها را به لوئيز داد و همان جا ساکت و متحير خشکش زد
لوئيز خداحافظي کرد و رفت
فقط اوست که ميداند وزن دعاي پاک و خالص چه قدر است .....

برچسب ها: <-TagName->
بازدید : بار
نویسنده : ali@ahmad
دسته بندی : <-PostCategory->

درود.قابل توجه دوستان خوبم.قسمت اخبار به دلایلی حذف شد.اما موضوعات جدید و یسیار خوبی جایگزین ان خواهد شد.امید که لذت ببرید.

منتظر انتقادات و پیشنهادات شما هستیم.

با تشکر


برچسب ها: <-TagName->
بازدید : بار
14:14 | جمعه 11 فروردين 1391برچسب:,
نویسنده : ali@ahmad
دسته بندی : <-PostCategory->

سینما و تلویزیون > چهره‌ها  - محمد ملاحسینی:
اصغر فرهادی در سال 1351 در خمینی شهر اصفهان به دنیا آمد
 

وی پس از گذراندن دوره لیسانس در رشته تئاتر از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران، مدرک فوق لیسانس خود در همین رشته را از دانشگاه تربیت مدرس دریافت کرد.
فرهادی فعالیت در سینما را از سال ۱۳۶۵ در انجمن سینمای جوان اصفهان آغاز کرد و نخستین حضور حرفه‌ای او در سینما در فیلم ارتفاع پست ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا در سال ۱۳۸۰ به عنوان فیلمنامه‌نویس بود.
در سال 1389با معرفی برندگان جوایز بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر، جوایز بهترین کارگردانی، فیلمنامه و فیلم منتخب تماشاگران به اصغر فرهادی برای ساخت فیلم جدایی نادر از سیمین تعلق گرفت.
در سال 2011 نیز هیئت داوران شصت و یکمین دوره جشنواره جهانی فیلم برلین بزرگترین جایزه خود را به فیلم ایرانی جدایی نادر از سیمین ساخته اصغر فرهادی داد.
همچنین گروه بازیگران زن و مرد این فیلم نیز خرس نقره‌ای جشنواره سینمایی برلین را دریافت کردند. این نخستین بار بود که جایزه بزرگ خرس طلایی به یک فیلمساز ایرانی تعلق می‌گرفت.
در شصت و نهمین دوره جوایز سالانه گلدن گلوب نیز جایزه بهترین فیلم خارجی‌زبان به فیلم جدایی نادر از سیمین اختصاص یافت.
فرهادی پیش از این به خاطر ساخت فیلم درباره الی و جعفر پناهی به خاطر ساخت فیلم آفساید برنده خرس نقره‌ای شده بودند.

فیلم جدایی نادر از سیمین ساخته اصغر فرهادی در مراسم اعطاء جوایز اسکار 2012 در کداک تیه‌تر لس آنجلس، به عنوان بهترین فیلم خارجی، جایزه اسکار را از آن خود کرد تا افتخاری بزرگ نصیب سینمای ایران شود.

برخی از افتخارات اصغر فرهادی:
  • برنده جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی در مراسم اعطاء جوایز اسکار سال 2012
  • برنده جایزه  بهترین فیلم خارجی از  شصت و نهمین دوره جایزه گلدن گلاب (2012)
  • برنده خرس طلایی بهترین فیلم در شصت و یکمین جشنواره فیلم برلین برای فیلم جدایی نادر از سیمین (۲۰۱۱)
  • برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران در بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم جدایی نادر از سیمین (۱۳۸۹) 
  • برنده سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی در بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم جدایی نادر از سیمین (۱۳۸۹)
  • برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه در بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم جدایی نادر از سیمین (۱۳۸۹)
  • برنده جایزه بهترین فیلمنامه در چهارمین دوره جوایزه اسکرین آسیا پاسیفیک برای فیلمنامه جدایی نادر از سیمین (۲۰۱۰)
  • برنده تندیس بهترین کارگردانی در چهاردهمین جشن خانه سینما برای فیلم درباره الی... (۱۳۸۹)
  • برنده تندیس بهترین فیلم در چهاردهمین جشن خانه سینما برای فیلم درباره الی به طور مشترک با محمود رضوی (۱۳۸۹)
  • برنده جایزه بهترین فیلم‌نامه‌نویسی در سومین دوره جوایز اسکرین آسیا پاسیفیک استرالیا برای فیلم درباره الی (۲۰۰۹)
  • برنده جایزه ویژه هیئت داوران در سومین دوره جوایز اسکرین آسیا پاسیفیک استرالیا برای فیلم درباره الی (۲۰۰۹)
  • برنده جایزه روزنامه در استاندارد در ویناله برای فیلم درباره الی (۲۰۰۹) 
  • برنده خرس نقره‌ای بهترین کارگردانی در پنجاه و نهمین جشنواره فیلم برلین برای فیلم درباره الی (۱۳۸۷)
  • سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی در بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم چهارشنبه‌سوری (۱۳۸۴)

سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی در بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم درباره الی (۱

 


برچسب ها: <-TagName->
نویسنده : ali@ahmad
دسته بندی : <-PostCategory->

/ لقب : جی لو / قد : cm 168
جنیفر لین لوپز در24 جولای 1969 در بخش گسل هیل در جنوب برونکس متولد شد . 2 خواهر دارد ،خواهر بزرگتر لسلی 34 ساله خانه دار و خواهر کوچکتر لیندا 30  ساله مشاور امور تفریحی کانال 11 نیویورک می باشد.
جنیفر از کودکی به موسیقی های ملل مختلف علاقه داشت . به خصوص به ریتمهای Afro-caribbean مانند : ( salsa ) سالسا ، مرنجو ( meringue ) و باچاتا (bachata ) و شاخه های اصلی موسیقی مانند پاپ ( Pop ) هیپ هاپ ( Hip hop ) و آراند بی ( R&B ).

وی با وجود عشقش به موسیقی به صنعت فیلم هم علاقه نشان می داد . فیلم موزیکال ریتامورنو (Moreno Rita) که در سال 1961 ساخته شده بود تاثیر عمیقی براو گذاشت .

جنیفر در سن 5 سالگی به کلاسهای آموزشی رقص وموسیقی رفت و جدایاز این برنامه ها در یک مدرسه مذهبی کاتولیک دخترانه مشغول به تحصیل بود. او 8 سالدر این مدرسه که خانواده مقدس نام داشت درس خواند وبعد از 4 سال در دبیرستانپریستون ( Preston ) تحصیل کرد وفارغ التحصیل شد . او در مدرسه ورزشکار قابلی بود. رشته ورزشی که در مدرسه کار می کرد تنیس و ورزشهای مربوط به دو و میدانی بود .

لوپز در 18 سالگی از پدر ومادرش جدا شد. در آن زمان دریک موسسه حقوقیمشغول به کار بود و شبها نیز به انجام حرکات موزون ( !!! ) می پرداخت . پس ازآنپیشنهاد بازی در نقش Fly girl در کمدی فاکس هیت در برنامه In living color به اوداده شد. پس از دو سال کار هنری در برنامه In living color همچنان به کار رقص ولیاین بار در گروه مشهور جنت جکسون (Janet Jackson ) ادامه داد .

اولین فیلماو گری گوری نوا خانواده من است (Gregory novas my family ) در سال 1975 است و شغلبازیگری او زمانی استحکام یافت که در سال 1997 نقش سلنا کوئینتا نیلا (Selena Quintanilla ) خواننده معروف را بازی کرد. همسران :
اوجانی نوآ 22 فوریه 1997 تا ژانویه 1998 – ( طلاق )
گریس جود 29سپتامبر 2001 تا 26 ژانویه 2003 – ( طلاق )
مارک انتونی 5 ژوئن 2004 – ( تا زمانترجمه این مطلب که حرفی از طلاق بینشون نبوده ! )

بد نیست این را هم بدانیدکه جنیفر در مجله People ( 1997 ) به عنوان یکی از 50 فرد زیبای جهان شناخته شد. باشگاه بدن سازی به او لقب گیتار داده بودند چون بدنش قوسی شبیه به گیتار داشت !

در جشن فیلم سلنا ،28 اکتبر 1996 در سان انتونلو، جنیفر این ستاره سینما وموسیقی با یک اتفاق عشقی غیره منتظره مواجه شد . زمانی که دوست پدرش اوجانی نوآمیکروفن رابه دست گرفت و در حالیکه یک حلقه جواهر مریکوس کات بزرگ را در دست داشتدر میان جمع به او پیشنهاد ازدواج داد! جنیفر نیز بلافاصله به او پاسخ مثبت داد. ( مثل اینکه خودش منتظر بوده ! )

او برای آموزش حرکات موزون ( !!! ) بهمانهاتان (Manhattan) نقل مکان کرد وشبها در استودیویی که تمرین رقص می کرد میخوابید.

شایع شده که او بدنش را 1 میلیارد دلار بیمه کرده وتحت حمایت 300میلیون دلاری از طرف بیمه است.( دسامبر 1999 )
لوپز و دوست پسرش Puffy در ارتباط به یک کلوپ شبانه تیراندازی دستگیر شدند . پلیسآنها را با یک اسلحه دزدی دستگیر کرد. اما از جنیفر رفع اتهام شد و از زندان آزادگردید . دسامبر( 1999)

مادرش در وچستر Westchester کانتری نیویورک معلممدرسه است .

او و دوست پسرش Puffy در 14 ژانویه 2001 اعلام کردند که بهدوستی خود خاتمه بخشیدند او اولین بازیگر زن آمریکای لاتینی است که بالا تریندستمزد را برای بازی در نقش selena در فیلم طراحان عروسی 2001 ( wedding planner ) به خود اختصاص داد که مبلغی برابر 1 میلیون دلار می باشد. او این فیلم وآلبوم (Hitnomberone ) را در یک هفته ( به طور همزمان ) کارکرد. ( یه لقمه نون چی کارا کهنمیکنه ! )

جنیفر با همسرش گریس جود ( Gris Judd ) زمانی که کلیپ برای عشققیمتی نیست را اجرا می کرد ، آشنا شد . آنها جشن کوچکی برای ازدواج خود ترتیب دادندکه در خانه ای در لوس آنجلس برگزار شد و 170 نفر مهمان داشت .

بدنش به عنوانزیباترین اندام در مجله انگلیسی Celebrity Bodies شناخته شده است
او یک رستوران کوبایی جدید به نام Madres مادرس در پاسادنا Pasadena کالیفورنیاافتتاح کرده و صاحب خانه ای به ارزش 1/9 میلیون دلار در سواحل میامی است و همسایگاندیوار به دیوار او روبین و تری گیپ هستند وخانه ریکی مارتین 7 بلوک با خانه جنیفرفاصله دارد .

سومین آلبومش این من هستم ... وبعد (This is me … them ) رادر 26 نوامبر 2002 به پایان رساند.

در اکتبر 2002 با بن افلک نامزد کرد. گفته می شود جنیفر اصلاً مشروبات الکلی مصرف نمی کند.

همسر سابقش گریس جود ونامزد سابقش بن افلک در یک روز متولد شده اند . بن سه سال از گریس کوچکتر است. جنیفر در 20 ژانویه 2004 نامزدیش را با بن افلک به هم زد.

او اشعار ترانه Dear Ben)) بن عزیز را برای نامزدش بن افلک سروده بود تا به او بگوید که چقدر عاشقشاست .
آوریل 2004 زمانی که با بن افلک نامزد بود در مصاحبه ای اعلام کرده بودکه پس از ازدواج با نام افلک به کار هنری و حرفه ای خود ادامه خواهد داد ولی ایناتفاق هیچ گاه نیفتاد چون در فوریه 2004 نامزدیش را با بن افلک به هم زد .
نظرات شخصی :
پاسخ اودر مورد اینکه زمانی که در مورد خودش شایعاتی می شنودچه عکس العملی نشان می دهد : به آن می خندی ،گاهی مواقع کمی ناراحت می شی ، می زاریتموم شه چون تو یه انسانی. ( اگوست 2000)
در پاسخ اینکه چه زمانی احساس ناامنیمی کند گفته است : زمانی که آماده نیستم اما هیچ وقت این اتفاق نیفتاده است .
واقعا به انتقادهای مردم بی توجهم .
از قوزک پاهایم ناراضی نیستم ،واقعادرخشان هستند .
همه ما در طول زندگی به عشق مبتلا می شویم وتاثیرات عشقهای از همگسیخته را می چشیم ، من کمی احسساتی تر از بقیه ام، واین اتفاق برایم ناراحت کنندهاست. من به مردم می گویم ولی هیچ کس گوش نمی کند .
همیشه وحشت زیادی از مرگ یابیمار شدن دارم وچیزی که از آن می ترسم تنها شدن است به خاطر همین به دنبال نور ( چراغ ) می گردم ، آن وقت فکر می کنم تنها نیستم .
ترس از تنها شدن سراسر وجودمرا فرا گرفته است .
دستمزدها :
1-Monster – in - law (2005) 15
میلیون دلار
2-
زندگی ناتمام (2004) 15 میلیون دلار
3-
افتخار رقصیدن با شمارا دارم (2004) 15 میلیون دلار
4- Jersey girl (2004) 4
میلیون دلار
5-
گیگیلی (2003) 12میلیون دلار
6- Maid
در مانهاتان( 2002 )12 میلیون دلار
7-
کافیاست( 2002 )10 میلیون دلار
8-
چشمان فرشته ( 2001 ) 9میلیون دلار
9-
طراحانعروسی (2001) 9 میلیون دلار
10-
سلول (2000 ) 4میلیون دلار
11-
مورچه ها ( 1998 ) 50 هزار دلار
12-
خارج از برنامه ( 1998 ) 2 میلیون دلار
13-
توبچرخ ( 1997) 1 میلیون دلار
14-
انا کندا Anaconda( 1997 ) 1 میلیون دلار
15-
سلنا ( 1997 ) 1 میلیون دلار
16-
خون وشراب ( 1996 ) 250 هزار دلار
17-
چک ( 1996 ) 200 هزار دلار
18-
خانواده من ( 1995) 50 هزار دلار


برچسب ها: <-TagName->
بازدید : بار
16:25 | چهار شنبه 2 فروردين 1391برچسب:,
نویسنده : ali@ahmad
دسته بندی : <-PostCategory->

سلام به همه دوستان خوبم.اميدوارم كه حالتون خوب باشه و سال نو بر همه شما عزيزان مبارك باشه.
 
در اين زمان وظيفه خود دونستم كه يه پيام تبريك به همه شما عرض كنم و براي شما ارزوي بهترين ها را دارم.
 
و اينكه در سال 91 با تلاشي بيشتر در خدمت شما هستم و منتظر اتفاقات خوبي در اين وبلاگ باشيد.
 
موفق و پيروز باشيد.


برچسب ها: <-TagName->
بازدید : بار
11:17 | سه شنبه 1 فروردين 1391برچسب:,
نویسنده : ali@ahmad
دسته بندی : <-PostCategory->

 

بدم ریستارتت کنن پنج روز طول بکشه دانلود شی؟!»... شنیدن این دیالوگ از زبان یک سرگرد پلیس عجیب نیست؟
به هر حال بر این اعتقادم که امنیت ملی هر کشوری نه فقط ایران چون من به بلادهای دیگر هم رفتم با اقتدار صورت می‌گیرد. امنیت ملی باید برگزار شود. اما من این افسر‌ها و سرگرد‌ها و... را که خیلی لبخند می‌زنند قبول ندارم. این‌ها در واقع ملاحظه است باید مقتدر بود. من هم این نقش را مقتدر و بی‌رحم بازی کردم اما منطقی. با آدم بد اخلاق بد اخلاق هستم و با آدم خوش اخلاق خوش اخلاق هستم.
* ولی من از این همه آگاهی سرگرد پلیس از مسائل تکونولوژی تعجب کردم تا به حال ندیدم پلیسی آن قدر با این مسائل قاطی باشد که در تکیه کلامش هم از آن استفاده کند؟
خب فوری است. من فکر می‌کنم سپاه و نیروی انتظامی و... ارگان‌های قوی هستند. مدیران قبل از اینکه نقش من را ببینند خیلی سفارش کردند. اما وقتی دیدند. عاشقش شدند و فهمیدند که می‌شود این جور هم این نقش را بازی کرد. فقط یکی از دوستان الان مزاحم کار است و دیالوگ‌های من در آوردی می‌نویسد و به غیر از ملاحضات سازمانی یک سری دیالوگ می‌نویسد. به هر حال آن‌ها ماجرای سخت افزاری نظام را می‌دانند و ما فرمول درام را می‌شناسیم. حالا به همدیگر اعتماد کردیم ولی این وسط بعضی‌ها می‌خواهند شیرین بازی در بیاورند دیالوگ را خراب می‌کنند. ما هم سعی می‌کنیم با حفظ اصول این ارگان‌ها کار را از منظرو زاویه نمایشی به صورت دلخواه پیش ببریم.
* حامد بهدادی که بیشتر در سینماست تا تلویزیون و تا امروز هم نقشی مثل این نقش نداشته حواسش به این تفاوت‌ها بوده؟
ببین نگاه کن من کار به نیروی انتظامی ندارم. من دارم نقش یک پلیس را بازی می‌کنم. الگوی این پلیس بر اساس نقش‌های اکشن است. چون ژانر اکشن در سینما مرده است و هزنیه‌های این ژانر را فقط ارگان‌های قوی و تلویزیون می‌توانند تامین کنند. از طرف دیگر مهم‌ترین عاملی که باعث شده در این فیلم بیایم علیرضا امینی و حبیب الله کاسه ساز است.
* پس فیلمنامه و نقش چی؟
خب آرش قادری فیلم نامه را نوشته بود. طرحش را دوست داشتم. در انتها هم زامیاد به ما اضافه شد که هر شب می‌آید و دیالوگ‌ها را می‌خواند و دستی به آن‌ها می‌کشد.. زامیاد فامیلیش چی هست؟
* نمی‌دانم.
زامیاد خیلی به ما کمک می‌کند. سر صحنه‌ها می‌آید. پوریا‌پور سرخ هم آخر به ما اضافه شد که بابت این هم خوشحالم. چون من خط اصلی فیلم نامه را به خاطر اینکه هی دست کاری می‌شد و هی عوض می‌شد و سخن پراکنی می‌کردند گم کردم. اما خب پوریا حواسش بود و خیلی زیبا کار را پیش می‌بریم تا مردم ایران یک اکشن خیلی هیجان انگیز ببینند و از دیدنش لذت ببرند.
* از بازی در نقش یک پلیس چه حسی داری؟
من وقتی که یک نقش را بازی می‌کنم معنی‌اش فقط ایجاد جمال آن نقش نیست. فکر کن که دارم یک عکس می‌گیرم که این عکس سندی است از وقایع همین امروز مثل یک فریم به آن نگاه کن. احساس بدی ندارم چون یا گذشته‌ام فرقی نکرده‌ام.
* آدم‌ها می‌توانند تغییر کنند؟
بله اگر که از اول از تربیت خانوادگی همه چیز منبی بر اصول اخلاقی باشد و نیکی و معرفت. تغییر فقط فرسوده شدن سلول‌ها و در لحظه قر کردن آنهاست و هر لحظه‌ای با لحظه پیش متفاوت بودن. تغییری وجود ندارد. مگر اینکه آدم خوبی باشی و به صف بدی بپوندی یا آدم بدی باشی و به صف خوبی‌ها برسی.
* اما تو تغییر کردی نشانه‌اش هم همین قبول آن گریم سخت فیلم «شبانه روز» یا بازی در نقش پلیسی متفاوت در همین سریال.
نه رشد کردم
* الان که بروی خانه برای فردایت به چه چیزی فکر می‌کنی؟
شانس سورپرایز از پیش تعیین نشده اتفاقی که نوی نو باشد برای اولین بار بیفتد و خوشحالم کند. در سینما و زندگی همه‌اش. این‌ها از هم جدا نیست. هر چند که هر بار که یک پلان خوب بازی می‌کنم خیلی خوشحال می‌شوم.
------------------
منبع: مجله چلچراغ

 


برچسب ها: <-TagName->
بازدید : بار
17:19 | یک شنبه 28 اسفند 1390برچسب:,
نویسنده : ali@ahmad
دسته بندی : <-PostCategory->

ویشکا آسایش بازیگری است که بعد از چهار سال دوری از فضای سینما با حضور در فیلم سینمایی «ورود آقایان ممنوع» به کارگردانی رامبد جوان توانست سیمرغ بلورین بهترین بازیگر را از بیست‌ونهمین جشنواره فیلم فجر دریافت کند. او در‌ این فیلم دو نقش متفاوت را تجربه می‌کند؛ در نیمه اول فیلم مدیر منضبط دبیرستانی است که به جز رفتن بچه‌هایش به المپیاد دغدغه دیگری ندارد اما در نیمه دوم فیلم به یکباره نقشی را‌ایفا می‌کند که به شخصیت خودش نزدیک‌تر است، به گفته آسایش‌، این تغییر و تحول به واسطه سکانسی صورت می‌گیرد که در نسخه‌ای که در جشنواره فیلم فجر پخش شد هرگز به نمایش در نیامد. این بازیگر طراحی صحنه و لباس خوانده و از ‌ اینکه در سینمای ما به قدر کافی به‌ این هنر توجه نمی‌شود دلگیر است. آسایش بازیگر، پرکاری محسوب نمی‌شود اما حضورش در فیلم‌ها و سریال‌هایی که بازی کرده، همواره پررنگ و موثر بوده است. یکی از روزهای پس از دریافت سیمرغ با ویشکا آسایش در منزل شخصی‌اش که با سلیقه هنری او تزیین شده بود به گپی نشستیم که در پی می‌آید:
چرا در یک برهه‌ای از زمان ویشکا آسایش حضور پررنگی در سینما و تلویزیون دارد و به یکباره هنر خالی از حضورش می‌شود؟
من چهار سال به دو دلیل کار سینمایی نکردم: یکی‌ اینکه بچه‌دار شدم و دیگر‌ اینکه نقش‌هایی که بعد از «قطام» به من پیشنهاد می‌شد هیچ جذابیتی نداشت و تقریبا همه نقش‌هایی که به من پیشنهاد می‌شد کلیشه و تکراری بود به همین دلیل‌ترجیح دادم کم‌کار باشم تا ‌ اینکه ۲۰ نقش شکل هم‌کار کنم.
البته ‌ این نقص در کلیت تلویزیون و سینمای ما وجود دارد که بازیگر به محض ‌ اینکه در نقشی موفق عمل می‌کند دیگر همان نقش‌ها برایش حتی نوشته می‌شود. ‌ این مساله به تکراری بودن کلیت سوژه‌ها بر می‌گردد؟
هم به تکراری بودن برمی‌گردد هم‌ اینکه اصلا کارگردان‌ها و نویسنده‌ها به‌ این مساله دقت نمی‌کنند که بازیگر باید بتواند نقش‌های مختلف را بازی کند و به صرف ‌ اینکه یک نقش را خوب کار کرد نباید رل‌های تکراری به او پیشنهاد شود، متاسفانه سناریوی خوب کم‌تر نوشته می‌شود. «ورود آقایان ممنوع» بدون اغراق از معدود سناریوهایی بود که به درستی نوشته شده و نقش زن داستان بسیار خوب و قوی پرداخت شده است.
یادم می‌آید کاندیداهای دیگری برای حضور در ‌ این نقش وجود داشتند و به یکباره تصمیم گرفتند که با شما کار کنند؟
بله، گویا کاندیدا زیاد داشتند بسیار جالب وارد‌ این پروژه شدم. قبل از حضور در‌ این کار به عنوان طراح صحنه و لباس در کار کاظم راست گفتار مشغول‌کار بودم که بهاره رهنما به عنوان بازیگر برای تست آمد، آنجا همدیگر را دیدیم و بهاره به من گفت پیمان برای یک پروژه دنبال تو می‌گردد. همان موقع به پیمان زنگ زد و من به دفتر خانم حکمت رفتم که جلسه‌ای با حضور رامبد، پیمان و آقای خرقه‌پوش صورت پذیرفت و در آن فاصله که رامبد داستان را در پنج دقیقه برایم تعریف کرد شیفته نقش شدم و تصمیم گرفتم بازی کنم. جالب است بدانید همه چیز بسیار سریع صورت گرفت و ما وارد کار شدیم.
اگر بخواهم درباره نقشتان در‌ این فیلم حرف بزنم باید بگویم‌ این کاراکتر به دو بخش تقسیم می‌شود؛ در یک بخش با مدیر منضبطی روبه‌رو هستم که هرگز قصد عوض شدن ندارد و وجوه دیگری از‌ این پرسوناژ را می‌بینیم که به یکباره تغییر چشمگیری چه به لحاظ ظاهری و چه حسی پیدا می‌کند و تماشاگر به‌ این واسطه جا می‌خورد، به نظر شما‌ این تغییر غیرواقعی جلوه نمی‌کند یا‌ این کاراکتر به واسطه طنزی که در آن نهفته است کاریکاتوری است؟
در‌ این باره باید به یک نکته بسیار مهم توجه کنیم؛ یک سکانس خوب در‌ این فیلم وجود دارد که کاملا تغییر خانم دارابی را توضیح می‌دهد؛ در ماشین خانم دارابی طی صحبت‌هایش با جبلی عصبانی می‌شود و جبلی به او می‌گوید بگذار برایت جوکی تعریف کنم تا بخندی و خانم دارابی عصبانی‌تر می‌شود و می‌گوید من تا حالا در زندگی‌ام نخندیدم و سعی نکن مرا بخندانی، بعد محکم روی داشبورت می‌زند و ‌ایربگ ماشین توی صورت جبلی می‌ترکه و‌ این اتفاق یک شوک به خانم دارابی می‌دهد و به واسطه عضلات صورتش می‌خندند و آنقدر زیاد می‌خندد که دیگر نمی‌تواند جلوی خودش را بگیرد و به سکسه می‌افتد و یک صحنه را شاهد هستیم که جبلی در حال رانندگی است اما خانم مدیر کماکان در حال خندیدن است ولی متاسفانه ما‌ این سکانس را نداشتیم و‌ این شائبه برای مخاطب به وجود می‌آید که چرا به یکباره ‌ این کاراکتر تغییر می‌کند.
چرا ‌ این سکانس از فیلم حذف شده است؟
به دلیل ‌ اینکه به لحاظ افکت قسمتی که ‌ایربگ می‌ترکد خوب از آب در نیامده است، صحبت شده دوباره‌ این صحنه را فیلمبرداری کنند و واقعا حیف است. پیمان قاسم‌خانی روی نکات ریز خیلی حساسیت دارد و به یکباره ‌ این تغییر در کاراکتر غیرمنطقی جلوه می‌کند.
با توجه به دوری چند ساله شما از سینما و خاص بودن نقش و دوری از کاراکتر خود شما‌ این نگرانی را نداشتید که نتوانید خانم دارابی را به‌ این خوبی بازی کنید؟
بسیار نگران بودم با توجه به تمام حرف‌هایی که وجود داشت و می‌گفتند خیلی‌ها معتقدند که نمی‌توانی‌ این نقش را در بیاوری، اما قبل از کار بسیار تمرین کردیم، با رامبد و پیمان درباره ‌ایده‌هایمان صحبت کردیم، حتی یادم می‌آید یکی از دوستان پیشنهاد کرد که من صدایم را کلفت کنم اما رامبد مخالفت کرد. به هر حال درباره‌ این کاراکتر خیلی فکر کردیم و شخصیتش را کاملا شناختم.‌ این مدیر کسی است که مثل یک سرباز زندگی می‌کند، زندگی را برای خودش سخت می‌گیرد.
اصول‌مند است؟
بله کاملا، آرایش نمی‌کند نه به دلیل ‌ اینکه دوست ندارد به دلیل ‌ اینکه اصلا به‌ این مساله فکر نمی‌کند و برایش اهمیت ندارد. ‌این کاراکتر حتی خودش را هم در آینه نمی‌بیند. به هر حال وقتی ‌ این کاراکتر را به خوبی شناختم درک کردم که حتی خشکی ‌ این زن از چه نوعی است.
به نظرم مدتی که از سینما دور بودید ‌ این فضا را برایتان به وجود آورد که بتوانید با دقت بیشتری نقش‌هایی که به شما پیشنهاد می‌شود را واکاوی کنید. متاسفانه در حال حاضر بازیگران ما در آن واحد چند نقش بی‌ربط را در چند کار مختلف کار می‌کنند و وقتی را که لازم است برای کارشان نمی‌گذارند؟
کاملا درست است، البته من هرگز چند کار را همزمان انجام ندادم. با‌ اینکه من طراح صحنه هستم هیچ وقت قبول نکردم در یک فیلم هم طراحی صحنه را انجام دهم و هم بازی کنم زیرا معتقدم باید روی یک مقوله تمرکز کرد.
در «هشت پا» داوودنژاد هم طراح صحنه بودید و هم بازیگر؟
بله‌، این تنها استثنای کار من است و آن هم به‌ این دلیل بود که من اصلا از ابتدا قرار نبود طراح صحنه باشم اما طراح ما دچار مشکلی شد و نتوانست ادامه دهد و آقای داوودنژاد از من خواستند و من هم همکاری لازم را با گروه در‌ این زمینه کردم. اما با‌ اینکه در یک پروژه چند کار را با هم انجام دهم مخالف هستم. هرگز دغدغه ستاره شدن نداشتم و همواره به کیفیت کارم فکر کرده‌ام. «ورودآقایان ممنوع» را چهار بار دیدم و دوست دارم باز هم ببینم و از دیدنش لذت می‌برم زیرا همه اجزای فیلم خوب است. تنها خوب بازی کردن بازیگر مهم نیست، مهم‌ این است که یک گروه خوب وجود داشته باشد.
چطور شد که به سیمرغ رسیدید؟
باور کنید هنوز هم در شوک هستم، دقیقا مانند بچه‌هایی بودم که بهشان می‌گویند‌ این کار را نمی‌توانی انجام دهی و آنها همه تلاششان را برای‌ این که آن کار مورد نظر را به نحو احسن انجام دهند به کار می‌گیرند. به دلیل‌ اینکه من از اول دیدم که آدم‌ها شک دارند و نگران هستند نتوانم نقش را در بیاورم، سعی کردم ثابت کنم عدم حضور من به مدت چهار سال دلیل بر‌ این نمی‌شود که نتوانم دیگر کارم را درست انجام دهم.
به نظر من یکی از محاسن بازیگری شما‌ این است که مانند بسیاری از بازیگران دیگر اسیر تغییر میمیک نیستید؟
بله تغییرات میمیک برای من مهم نیست و تمام مدت در فیلمبرداری به‌ این مسایل توجه نمی‌کنم، بازی‌ام را می‌کنم، یک نکته جالب در این فیلم هم دقیقا همین بود که گفتند تو به واسطه گریم باید زشت شوی که من خیلی هم استقبال کردم به خاطر متفاوت بودن‌ این گریم و نقش. وقتی درگیر خودت و نگران میمیک صورتت نباشی کارت را به خوبی انجام می‌دهی، وقتی با وجودت بازی کنی در چشمانت هم معلوم است وقتی ادا در می‌آوری تماشاگر با هوش می‌فهمد و به‌ این واسطه پس زده می‌شوند، باید واقعی بازی کنی، وقتی در کافه با دوستت نشستی هرگز به گونه‌ای نمی‌نشینی که از نظر دیگران خوب به نظر بیایی. در بازی هم باید به همین شکل باشد وقتی به کارگردان اعتماد داشته باشی باید خودت را به او بسپاری و همه چیز درست پیش می‌رود. من به رامبد خیلی اعتماد داشتم و به همین خاطر خودم را به او سپردم و نتیجه کار خوب از آب درآمد.
«ورود آقایان ممنوع» اولین کار بلند سینمایی رامبد جوان است پس‌ این اعتمادی که شما می‌گویید از کجا می‌آید؟
ببینید من برایتان یک مثال زدم وقتی رامبد می‌گوید که من نمی‌خواهم صدایت را کلفت کنی‌ این مساله از سر دانش می‌آید. رامبد کارگردانی است که کارش را بلد است و می‌داند که دقیقا چه می‌خواهد و‌ این حسن بزرگی برای یک کارگردان محسوب می‌شود. بعضی وقت‌ها ما سر یک صحنه با هم به نتیجه می‌رسیدیم و رامبد می‌رفت خانه فردای آن روز می‌گفت، فکر کردم اگر‌ این گونه بگیریم حتما بهتر خواهد بود به کار فکر می‌کرد و به نظر من کارگردان بسیار مسلطی است. رامبد کار کمدی زیاد انجام داده است، بسیار شاد بود و در دورخوانی دقیقا مغلوب بود که رامبد می‌داند چه می‌خواهد.
با‌ اینکه در حال حاضر دیگر مدیری که‌ این همه خشک باشد وجود ندارد اما‌ این نقش غلو شده به نظر نمی‌رسد و به‌ این واسطه تماشاگر را پس نمی‌زند؟
ما واقعا خیلی زیاد تمرین کردیم و حتی خیلی هم حواسمان بود که به واسطه میمیک صورت و بالا دادن بیش از حد ابروها نقش غلو نشود، ببینید در عین‌ اینکه مدیر خشکی است اما خیلی زود هم گول می‌خورد و بچه‌ها از ضعف او مطلع هستند و‌ این کاراکتر را سوئیت می‌کند و اغراق نیست. یکی از دلایلی که‌ این نقش طبیعی شده است شناخت از کلیت‌ این کاراکتر است تعریفش کردیم و شخصیت را کالبد شکافی کردیم دقیقا حس کردیم که از کجا آمده است و هرگز‌ این نقش فقط حفظ کردن چند دیالوگ نبوده که با ژست جلوی دوربین گفته شود.
با توجه به‌ اینکه سینمای کمدی مدتی است به سمت لودگی رفته است پذیرفتن بازی در یک فیلم کمدی ریسک بالایی را می‌طلبد چگونه شما‌ این ریسک را پذیرفتید؟
من همیشه دوست داشتم فیلم‌های کمدی بازی کنم زیرا شوخی را می‌فهمم اما در‌ این پروژه به هر حال نام پیمان برای من بسیار مهم بود، پیمان یکی از بهترین طنزنویسان کشور است و وقتی برای من داستان را تعریف کردند سر و ته داشت و خالی از شوخی‌های کلامی لوس بود به معنای واقعی من با یک موقعیت کمدی روبه رو بودم واقعا تعجب کردم که چرا پیمان و رامبد کاندیدا نشدند.
مدتی که بازی نمی‌کردید کار طراحی صحنه انجام می‌دادید؟
یک کار تئاتر انجام دادم، کار آقای راست گفتار هم قبل از شروع بازی در فیلم رامبد را هم طراحی صحنه و لباسش را به عهده داشتم، در سینما از‌ این کار لذت نمی‌برم زیرا پیش تولید نمی‌شود و خانه‌ها را همان گونه که هست انتخاب می‌کنند و من‌ این گونه کار کردن را دوست ندارم باید به واسطه طراحی کاراکتر را در جریان تعامل با کارگردان دربیاوری. در «ورودآقایان ممنوع» آتوسا قلمفرسایی بسیار زحمت کشید تا‌ این مدرسه را با آن راهروها و کلاس‌ها درست کند.
طراحی صحنه چقدر به بازی بازیگر کمک می‌کند؟ طراحی که اصولا دیده نمی‌شود و در همین فیلم که مثال زدید آنقدر طراحی در موقعیت حل می‌شود که به چشم نمی‌آید؟
دقیقا باید طراحی حل شود و بازیگر به‌ این واسطه باور کند که الان در یک مدرسه است، طراحی صحنه در پیدا کردن شخصیتی که قرار است بازی کنی بسیار مهم است. طراحی صحنه به علت نبود بودجه و تایم کم متاسفانه خیلی در سینمای ما توجه نمی‌شود در حالی که می‌تواند نقش تعیین کننده‌ای در بازی بازیگران داشته باشد.
در حال حاضر مشغول به چه کاری هستید؟
در حال بازی در فیلم پیمان معادی هستم.
چطور به‌ این فاصله حاضر شدید دوبار فیلم بازی کنید؟
سناریو را دوست داشتم، از پیمان معادی هم زیاد تعریف شنیده بودم.
البته از بازیش دیگر؟ و‌ این چه ربطی به کارگردانی دارد یک بازیگر به صرف‌ اینکه بازیگر خوبی است، نمی‌تواند کارگردان خوبی هم باشد؟
بله، دقیقا ولی پیمان معادی نویسنده خوبی هم هست و من از نحوه برخوردش و سناریو خیلی خوشم آمد و تصمیم گرفتم در آن کار کنم.
اسم فیلم و بازیگران؟
برف روی کاج‌ها نام فیلم است. مهناز افشار، حسین پاکدل و…
دریافت سیمرغ چقدر در پیشنهاد کارهای بعدی تاثیر گذار خواهد بود؟
امیدوارم در جهت مثبت تاثیر بگذارد و بدانند که نقش‌های متفاوت را می‌توانم بازی کنم و دوباره نقش‌های کلیشه‌ای به من پیشنهاد نکنند.
حرف آخر؟
در «ورود آقایان ممنوع» ما یک تیم خوب و حرفه‌ای داشتیم اگر من سیمرغ گرفتم به دلیل گروه خوب و پارتنر بازی من و آقای عطاران بود. هیچ کس نمی‌خواست خودش را نشان دهد و همه برای کلیت فیلم تلاش می‌کردند.


برچسب ها: <-TagName->
بازدید : بار
19:21 | جمعه 26 اسفند 1390برچسب:,
نویسنده : ali@ahmad
دسته بندی : <-PostCategory->

سی نت: فیلم سینمایی "اینجا بدون من" آخرین ساخته بهرام توکلی به سبد محصولات خانگی اضافه شد.

موسسه رسانه های تصویری همچون چندین عناوین قبلی خود پخش این محصول را به شرکت به پخش سپرده است.

در این فیلم فاطمه معتمد آریا، صابر ابر، نگار جواهریان و پارسا پیروزفر به نقش آفرینی پرداختند.

داستان "اینجا بدون من" در باره خانمی است که شوهرش را به دلیل اعتیاد از دست داده و با پسر و دختر جوانش زندگی فقیرانه ای را دنبال می کند. او کارگر یک کارخانه مواد غذایی است و پسرش احسان نیز در یک انبار قطعات اتومبیل کار می کند. اما دختر او به دلیل مشکلات جسمی اش از جامعه دور افتاده و ...

"اینجا بدون من" سومین ساخته بهرام توکلی پس از فیلمهای تحسین شده "پابرهنه در بهشت" (1385) و "پرسه در مه" (1388) است.

"اينجا بدون من" پاييز گذشته و بر مبنای نمايشنامه ی مشهور «باغ وحش شيشه ای» تنسی ويليامز جلوی دوربين رفت. فيلم در آخرين روزهای جشنواره ی گذشته مراحل فنی خود را به پايان رسانيد و به نمايش رسيد. نمايش اين فيلم در بدترين ساعت سالن همايش های برج ميلاد و در غياب تعدادی از منتقدان، با تحسين فراوان حضار روبرو شد.
در همان دوره فاطمه معتمد آریا نامزده سیمرغ بلورین شد.

"اينجا بدون من" در چهارمين جشنواره فيلم شهر، تنديس بهترين كارگردانی را براي بهرام توكلي و در پنجمين جشن منتقدان سينمای ايران، تنديس بهترين فيلمنامه براي بهرام توكلی و بهترين موسيقی متن را براي حامد ثابت به ارمغان آورد.

اين فيلم به بخش مسابقه ی جشنواره ی تائورمينا نيز راه يافته است.

این فیلم همچنین برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن (فاطمه معتمدآریا) از فستیوال فیلم مونترال - کانادا (2001) شده است.

در بخش عوامل فنی، می توان به حضور سعید سعدی به عنوان تهیه کننده (فدک فیلم)، حمید خضوعی ابیانه به عنوان مدیر فیلمبردای، حامد ثابت به عنوان آهنگساز و سعید سعدی و سعید ملکان به عنوان سرمایه گذار اشاره کرد.

فیلم توکلی پروانه نمایش خود را در اسفند 89 دریافت کرد و در اکران تابستان امسال توانست فروشی معادل 620 میلیون تومان داشته باشد.

مدت زمان فیلم 96 دقیقه است و پروانه نمایش آن در 12 دی ماه صادر و تیراژ آن 450 هزار نسخه بوده است.

شایان ذکر است از "اینجا بدون من" به عنوان فیلم تحسین شده سال یاد می کنند.






منبع:سی نت


برچسب ها: <-TagName->
بازدید : بار
11:48 | جمعه 26 اسفند 1390برچسب:,
دسته بندی : <-PostCategory->

حسن طنابنده با سابقه فعالیت در تئاتر به تلویزیون راه یافت او نویسنده و بازیگر است و این هفته مهمان برنامه چشم انداز بود.
مجری: مختصری از بیوگرافی و سابقه فعالیت تان بفرمائید؟
پاسخ : من متولد سال 1354 در تهران و فارغ التحصیل رشته بازیگری از دانشکده هنر و معماری هستم قبل از سال 74 که وارد دانشکده بشوم کار تئاتر می کردم و با کارگردان هایی همچون حسن وارسته ، علیرضا نادری ، کورش نریمان و ... کارکرده ام .
مجری : از تئاتر اول سراغ سینما آمدید یا تلویزیون ؟
پاسخ : از تئاتر ابتدا به سینما رفتم و در "فیلم دانه های ریز برف" به کار گردانی علیرضا حبیبی بازی کردم که این فیلم در جشنواره لوکارنو جایزه گرفت.
"چند کیلو خرما برای مراسم تدفین" فیلم دیگری بود که در آن بازی کردم و در فیلم های دیگری علاوه بر بازیگری در بعضی از آنها بازیگردان بودم .
مجری : در چه مجموعه هایی بازی کردید؟
پاسخ : من بیشتر برای تلویزیون فیلمنامه می نوشتم و مامور بدرقه "اولین مجموعه تلویزیونی بود که بازی کردم قبل از آن در چند تله فیلم نیز بازی کرده بودم.
مجری : چه فرق عمده ای بین مخاطب تلویزیون و مخاطب سینما می بینید ؟
پاسخ : تماشاگر تلویزیون بیشتر از تماشاگر سینماست در نتیجه ارتباط بازیگر با مخاطب تلویزیون نسبت به سینما بیشتر است .
مجری : تاثیر بازی بازیگر برروی مخاطب چه نقشی در انتخاب های بعدی او دارد؟
پاسخ : کاری که اولین بار مخاطب می بیند اگر موفق باشد و بازیگر بتواند بازی خوبی ارائه دهد طبیعی است که پیشنهادهای بعدی بهتری نصیب بازیگر می کند و همینطور بلعکس .
مجری : بازی در این مجموعه (ماموربدرقه) در کنار هنرمندان قدیمی ، چطور بود؟
پاسخ : در این مجموعه هنرمندان قدیمی خیلی با سعه صدر رفتار می کردند یعنی ارتباط پشت صحنه چون خوب بود بالطبع کارهم بد نشد.
مجری : بیشتر بازی در فضاهای طنز را دوست دارید تجربه کنید یا جدی ؟
پاسخ : ترجیحا طنز را بیشتر دوست دارم به خصوص طنـــــز شعورمند .
مریم از قبرس: با سلام به مهمان خوب برنامه سئوالی دارم اینکه آیا ایشان در سریال دیگر هم بازی می کنند؟
پاسخ : بله قراراست در کار دیگری بازی کنم که البته سینمایی است . یکی دو کار تلویزیونی هم اگر به توافق برسیم بازی خواهم کرد.
مجری : چند سال است که می نویسید؟
پاسخ : حدود هفت سال است که برای سینما و تلویزیون می نویسم 5 فیلمنامه برای سینما نوشتم و فیلمنامه سریال های پیامک از دیار باقی و زندگی به شرط خنده را که البته تا اواسط آن سرپرست نویسندگان بودم نوشتم و هم اکنون در حال نوشتن یک فیلمنامه دیگر هستم .
مجری : شما سال گذشته سیمرغ بلورین جشنواره سینمای فجر را برای چه رشته ای کسب کردید؟
پاسخ : من کاندیدای دریافت سیمرغ بازیگری و نویسندگی بودم که برای بازیگری در فیلم "استشهادی برای خدا" سیمرغ بلورین جشنواره فجررا دریافت کردم.


برچسب ها: <-TagName->
بازدید : بار
11:42 | جمعه 26 اسفند 1390برچسب:,
نویسنده : ali@ahmad
دسته بندی : <-PostCategory->

مرد متولد اسفند ماه به هيچ عنوان حد وسط ندارد، يا منقي كامل يا مثبت كامل است. اگر مي خواهيد زن يك مرد متولد اسفند بشويد، مواظب باشيد كه: از او زياد انتقاد نكنيد، از كم كاري و خونسردي او نرنجيد، حتما هفته اي دو سه بار به او بگوييد كه دوستش داريد. اگر مرد متولد اسفندي بر سر راه شما قرار دارد و اين احتمال است كه روزي هر دو داراي يك نام خانوادگي بشويد، سخت مراقب باشيد زيرا در صورت وقوع يك چنين رويدادي براي شما حد وسط وجود نخواهد داشت يا آينده اي بسيار درخشان خواهيد داشت و يا به كلي آن را در هم خواهيد ريخت.قبل از آنكه تصميم نهايي خود را اتخاذ كنيد، بهتر است اطمينان پيدا كنيد كه او قادر به درك و بهره برداري از موقعيت هاي مناسب زندگي خود مي باشد يا نه؟ اگر او را قادر به انجام يك چنين كاري ديديد، مي توانيد مطمئن باشيد كه به قول معروف نانتان در روغن خواهد بود و شما يكي از خوشبخت ترين زنان روزگار خواهيد شد،‌ چه شوهري نصيب شما مي شود كه از ثروت و شهرت چيزي كسر نخواهد داشت اما اگر مشاهده كرديد كه او از زمره كساني است كه موقعيت هاي عالي را با بي اعتانيي از دست مي دهد و در حدي نامتعارف پيرو ضرب المثل «سيلي نقد بهتر از حلواي نسيه است» مي باشد و حالت تنبلي و رخوت او را از تعقيب كارهاي جدي باز مي دارد. بهر حال شما لبه پرتگاه بسيار ژرفي قرار گرفته ايد.مرد متولد اسفند ممكن است واجد همه آن چيزهايي باشد كه شما خواهان آن هستيد و يا برعكس فاقد همه آنها نباشد. منش زندگي او چنان است كه به طور مرتب رو در روي موقعيت هاي بي نظير قرار مي گيرد و اينجاست كه بايد قاطعانه تصميم بگيرد و با تصميمي راسخ بر روي تمام رؤياهايي كه مانع پيشرفت و موفقيت او مي گردند، خط بطلان بكشد، اما اشكال كار در اين است كه برخي از متولدين اين ماه اصلا قادر به تشخيص موقعيت هاي مناسب نمي باشند و حس شناسايي« فرصت » در آنها ضعيف است و گوششان صداي در زدن بخت و اقبال را اصلا نمي شنود.مرد متولد اسفند آدم ضعيف النفسي نيست و عيب كار فقط در اين است كه گاهي چشمك هاي يك ستاره آنقدر نظر او را به خود جلب مي كند كه متوجه طلوع خورشيد نمي گردد. طبيعي است كه تمام متولدين اين برج اين چنين رويايي نيستند اما يقين داشته باشيد كه اكثرا اينطورند. با وجود اين اميدواري هايي نيز هست تاهست اميد هم هست و برغم عدم قاطعيت كه در اگثر متولدين اين ماه به چشم مي خورد، در آوردن نان و تأمين زندگي يك امر الزامي است و وقتي او در اين راه گام بر مي دارد، قدرت درك بسيارش كه ناشي از تأثير سياره نپتون است، همراه با هوش سرشاري كه به طور طبيعي در وي نهفته اين امكان را به وجود مي آورد كه يك شبه ره صد ساله بپيمايد و به شهرت و مقام، حتي ثروت هاي سرشار برسد، و اگر هيچ كدام از اينها نشد، مي توانيد روي احترام و تأميني كه به دست مي آورد، حساب كنيد. بعيد نيست مرد متولد اسفندي كه شما مي شناسيد، از اين گروه باشد.از سوي ديگر، بايد با صراحت گفت كه اگر او مثلا تا سن 25 و 30 سالگي نتوانسته باشد بار خود را ببندد و از موقعيت هاي مناسب زندگي بهره گيري هاي لازم را كرده باشد، بعيد به نظر مي رسد كه آينده درخشاني در پيش داشته باشد.وقتي مي گويم كه آينده درخشاني نخواهد داشت، منظورم آينده خانوادگي اوست كه شامل حال شما، فرزندان شما و زندگي شما مي گردد، در حالي كه ممكن است از نظر خصوصي وضع رضايت بخشي داشته باشيد. بسياري از متولدين اسفند كه قدرت ريسك كردن را ندارند، از صميم قلب به آنچه دارند، دلخوش و راضي مي شوند، بدون اينكه توجه داشته باشند كه همسر و فرزندان ايشان ممكن است اصلا راضي نباشند. در يك چنين مواردي او حداكثر رضايت خاطر را از روياهاي طلايي خويش به دست مي آورد و يك لقمه نان و پنير را براي زنده ماندن كافي مي داند، در حالي كه از نظر شما زندگي فقط يك غذاي بخور نمير نيست، زندگي تفريح و گردش، لباس هاي خوب، سفر و سياحت و با مردم معاشرت لازم دارد. اگر آنقدر عاشق او هستيد كه حاضريد همه اين كمبودها را تحمل كنيد، بسيار خوب، برويد و پاي سفره عقد بنشينيد، اما از همين حالا بدانيد كه در طول زندگي زناشويي ناچار خواهيد بود براي آنكه شاهد عقب ماندن خود از ديگران نباشيد، بار او را هم به دوش بگشيد، به اين معني كه نه تنها بايد براي خود كار مناسبي پيدا كنيد و به قول معروف يكپا مرد خانواده بشويد، بلكه مراقب كار و نحوه فعاليت شوهر خود نيز باشيد.حال به يك مطلب ديگر مي رسيم و آن مسئله عواطف و احساسات مرد متولد اسفند است. اين هر عيب و كم و كسري كه داشته باشد، از نظر امور عشقي بي نظير است. عشق و احساست جزيي از وجود اين مرد است. تا جايي كه مي خواهم بگويم بدون آن زندگي برايش نه تنها مفهوم خود را از دست مي دهد، بلكه واقعا غير ممكن مي گردد. روزي كه خورشيد عشق در قلب يك مرد متولد اسفند طلوع مي كند،‌ دنيا شاهد تولد يك نقاش بي نظير، يك شاعر بي همتا و بالاخره يك هنرمند عاليقدر مي گردد.تا اينجا با صراحت تمام راجع به متولدين اسفند مطالعه شد كه نمي توانند از موفقيت هاي مناسب زندگي خود بهره برداري كنند و بيشتر عمر خود را در رؤياهاي طلايي خويش بسر مي برند، اما حالا به ذكر خصوصيات اقليمي مي پردازيم كه درست بر عكس گروه اول از هر موقعيتي حداكثر استفاده را مي برند. چنين مردي بدون هيچ نوع شك و شبهه، بهترين صيدي است كه ممكن است به تور يك دختر بيفتد. او كسي است كه ممكن است به راحتي يك دانشمند و يا سياستمدار بشود. يك چنين مردي از آن مقوله مرداني است كه زن هرگز امكان پيدا نمي كند توقع بيشتري از او داشته باشد، و يك چنين حالتي براي هر زني ايده آل محسوب مي گردد، حتي اگر در نظر بگيريم كه هر روز عصر مقدارد ناچيزي از گرفتاريهاي عظيم خود را با خود به منزل مي بردند. خوب، اين كاملا طبيعي است كه آدم بدون نقص در دنيا وجود ندارد حتي يك متولد دي كه به طرز غير عادي اهل عمل است،‌و يا يك مرد متولد فروردين كه نبوغي خداداد در اداره امور دارد،‌ آنها نيز داراي نقاط ضعف هستند. نكته مهم اين است كه بر خلاف جريان آب شنا مي كند،‌ در هر متر از پيشرفت خود هديه گرانبهايي از افتخار و ثروت نثار پاي همسر و فرزندان خود مي نمايد.مرد متولد اسفند متعصب نيست و هرگز به قضاوت نمي نشيند، او تا زماني كه شخصا به مطلبي پي نبرده باشد، نظريه اي ابراز نمي دارد و تازه در اين حالت نيز او حالت انتقاد نخواهد داشت. خيلي به ندرت ممكن است به كسي اتهامي وارد كند و در مقابل به ميزان وسيع گذشت از خود نشان مي دهد. كوشش او در درك ديگران چشمگير است. دوستان او خيلي به وي اعتماد مي كنند و هرگز اين فكر در سر ايشان پيدا نمي شود كه ممكن است از آنچه به وي مي گويند، سو‌ ء استفاده كند. عقايد و رفتار ديگران به هر قدر او را شوكه نمي سازد. اگر روزي پسر اين مرد سراسيمه وارد دفتر كار او بشود و بگويد: پدر من يك نفر را كشته ام، بدون اينكه از جاي خود تكان بخورد، مي گويد: خوب، جريان را كاملا تعريف كن ببينم اين قتل چگونه اتفاق افتاد.يكي از معايب مرد متولد اسفند اين است كه گهگاه حرفي نسنجيده از زبان وي جاري مي گردد و سخني را كه نبايد بگويد، مي گويد و بعدا پي مي برد كه كار بيجايي كرده است. هيچ بعيد نيست كه اين حالت او به علت سادگي و خوش قلبي اش باشد. مرد متولد اسفند بدون اينكه در نظر بگيرد حرف او ممكن است از جانب شنونده سو ء تعبير گردد و به مفهومي جز آنكه وي در نظر داشته است توجيه بشود، منظور خود را در قالب اولين كلمات و جملاتي كه به خاطرش مي رسد بيان مي كند. اين حالت او را حمل بر دهان لقي او ندانيد. دهان لق كسي است كه نتواند حرف و اسرار ديگران را حفظ كند، در حالي كه او با قدرت تمام سرنگهدار است. اگر به هنگام تولد اين شخص عطارد هم در برج صوت بوده باشد، آدم بسيار حراف و خوش صحبتي مي شود و در غير اين صورت در سخن گفتن بسيار متين و موقر خواهد بود و سعي مي كند كه به كار كسي كار نداشته باشد، در حالي كه دوستان و آشنايان مرتبا مسائل و مشكلات خود را با او در ميان مي گذارند و از وي نظر خواهي مي كنند. مراجعه به وي بيشتر به خاطر آن است كه مرد متولد اسفند يك مستمع بي نظير است و شما اندكي پس از آنكه رو در روي او نشستيد و شروع به صحبت كرديد، ناگهان متوجه مي شويد كه تمام آنچه را كه در دل داشته ايد، از ناراحتي راجع به موخوره و شوره سر گرفته تا امكان بيكار شدن شوهرتان و عاشق شدن دخترتان و همه و همه را براي او بازگو كرده ايد. مستمع خوب بودن او را حمل بر اين ننماييد كه مايل به شنيدن درد دل ديگران است،‌ درست برعكس تنها جيزي كه يك شوهر ويا يك دوست متولد اسفند نمي خواهد از همسر يا دوست خود بشنود، در دل هاي اوست، زيرا بدون شك از صبح تا غروب در محل كار خود به درد دل دهها نفر گوش داده است اينك مايل است كه وقتي در جوار شما است، راجع به موضوعات ديگري با وي گفتگو بشود. طبيعي است كساني كه دريچه هاي دل خود را بر روي او باز مي كنند، اصلا نمي دانند كه سخنان ايشان تا چه حد روي وي تأثير مي گذارند و تا چه حد ممكن است موجب ناراحتي او بشوند.مرد متولد اسفند مثل يك قطعه اسفنج و يا مثل يك گيرنده قوي است كه هر چه را در اطرافش باشد، جذب مي كند و مي گيرد، بدون اينكه خوبي و بدي آن ها تأثيري در ميزان اين جذب داشته باشد. با توجه به يك چنين خصوصيتي جاي تعجب نيست وقتي مي بينيم كه دوستان و آشنايان متولدين اسفند ايشان را آدم هايي بسيار حساس مي دانند.مرد متولد اسفند هر چند گاه يك بار نياز شديدي به استراحت پيدا مي كند. اين استراحت بايد جسماني و رواني باشد، حساسيت او در اين دوره به قدري شديد مي شود كه كوچكترين نسيمي ممكن است براي سلامتي اش مشكل ايجاد كند. اگر ديديد كه مي خواهد تنها باشد و يا برود سفر و هواخوري، كاري به كار وي نداشته باشيد. نكته اي را كه بايد به شما تذكر بدهم اين است كه ضرب المثل معروف دوري و دوستي در مورد متولدين برج اسفند بيش از متولدين هر ماه ديگري صادق است. اگر خيلي خود را به او بچسبانيد و لحظه اي وي را تنها نگذاريد، عشق او به شما ضايع مي گردد. يادتان باشد كه گاهي موجود بسيار لطيف و حساسي است كه خيلي زود ممكن است صدمه ببيند. خجول بودن او بيشتر به خاطر آگاهي به محدوديت هاي دردناكي است كه دارد، محدوديت هاييكه هميشه و همه جا آن ها را احساس مي كند. او سخت خواهان آن است كه افراد مورد علاقه اش به خوش طينتي و خوش بيني او واقف باشند و اين هشداري است براي شما كه هرگز نظريات او را ناديده نگيريد و به آنها به ديده شك و تريد نگاه نكنيد.مرد متولد اسفند سرگرمي هاي عجيبي براي خود پيدا مي كند. او ممكن است به يوگا، ‌نجوم، كشف قوانين حاكم بر اعداد و ديگر اموري از اين قبيل علاقمند باشد و علت هم آن است كه همانند متولدين آبان به كشف اسرار طبيعت تمايل زيادي دارد و اتفاقا پرداختن به يك چنين اموري براي او بسيار هم خوب است زيرا از يك سو احساسات او را تحت كنترل نگاه مي دارد و از سوي ديگر مانع از خيالپردازي هاي غير عملي او مي گردد.كسي كه تحت تأثير سياره نپتون است، به ندرت عصباني مي شود و عصبانيت هاي او چنان طولاني نيست، ‌پس از آنكه آب ها از آسياب ريخت، فقط در عرض چند لحظه دوباره همان آدم متين و آرام سابق مي گردد و به عبارت ديگر تبديل حالت او از عصبانيت به خونسردي تدريجي نيست. بسياري از مردان متولد اين ماه از زمره كساني هستند كه ساعات بيكاري خود را در منزل پرسه مي زنند و مرتبا از اين اتاق به آن اتاق مي روند، به زير زمين و انباري سر مي زنند و خرت پرت هاي قديمي را زير و رو مي كنند،‌ بي جهت ناراحت نشويد، زيرا حتي اگر آن چيزي را كه جست و جو مي كند، پيدا نكند، منظورشان از اين كار سرگرمي است. مرد متولد اسفند، درست برعكس مرد متولد ارديبهشت ناگهان توفاني نمي شود و زمين و زمان را به هم نمي ريزد. فكر نمي كنيد داشتني يك چنين مردي در منزل نعمت بزرگي است؟ گول زدن مرد اسفند كار ساده اي نيست،‌ چون او با كمك نيروي عجيبي كه طبيعت در وي به وديعه نهاده، به راحتي فكر ديگران را مي خواند و به منظور پنهاني اش پي مي برد، اما در مقابل خيلي به راحتي مي تواند شما را گول بزند و به همين دليل هم هست كه به ر احتي مي تواند اسرار خود را از ديگران پنهان نگاه دارد.مرد متولد اسفند دروغگوي زبر دستي هم هست، چنان دروغ مي گويد كه هرگز متوجه آن نمي شويد. گاهي نيز بدون دليل حقيقت را كتمان مي كند،‌ براي خريد سيگار از منزل خارج مي شود ولي به شما مي گويد كه مي خواهد روزنامه خريداري كند. مشابه اين حالت در متولدين خرداد و تير ديده مي شود، اين افراد ظاهرا از مشاهده اينكه ديگران نمي توانند از كار ايشان سر در بياوزند، احساس رضايت خاطر مي كنند.از آنجا كه ضرري از اين كار عايد كسي نمي شود، بهتر است با آن مخالفتي نكنيد و حتي قدري هم با وي همراهي كنيد، براي مثال وقتي گفت كه براي خريدروزنامه از خانه خارج شده است و شما متوجه هستيد كه براي خريد سيگار رفته و لاجرم بدون روزنامه به خانه بازگشته، پس از مراجعت بگوييد:اين روزنامه فروش سر كوچه هيچ وقت روزنامه اي را كه آدم مي خواهد، ندارد. شما نمي دانيد كه گفتن يك چنين جملاتي كه نشان مي دهند به او اطمينان چشم و گوش بسته داريد، تا چه حد در زندگي شما تأثير مطلوب خواهند داشت.حسادت يكي از احساساتي است كه در اين شخص خيلي ديده نمي شود و يا اگر هم واقعا حسود باشد، چنان با مهارت خود را كنترل مي كند كه اصلا چنزي از ظاهر وي مشهود نمي گردد. با وجود اين، يادتان باشد كه او مردي است با تمام غرورها و خود خواهي ها و متوقع است كه شما در يك حد معقول و متعرف پا از گليم خود بيرون نگذاريد. از سوي ديگر شما بايد سخت مراقب حس حسادت خود نيز باشيد چون او دوستان صميمي فراواني اعم از زن يا مرد دارد كه گاهي اوقات بدون توجه به شرايط زمان و مكان با ايشان خيلي گرم مي گيرد. او اصولا رفيق است و اگر شما بي جهت از خود عكس العمل هاي شديد نشان بدهيد، كار به جاهاي باريك خواهد كشيد. اينكه گفتم « بي جهت » بدان علت است كه او واقعا قصد خيانت به شما را ندارد و از گرم گرفتن با زن هاي ديگر منظور خاصي را تعقيب نمي كند و در اين ميان زنان متولد فروردين و مرداد نظر او را بيش از ديگران به خود جلب مي نمايند. مرد متولد اسفند عاشق زيبايي است و بي اراده به سوي آن جذب مي گردد. شما مي توانيد خيلي ساده اين موضوع را امتحان كنيد. در يك ميهماني او را زير نظر بگيريد، چشمان او مستقيما به زيباترين ساق پاها دوخته مي شود. با وجود اين، اگر واقعا از اين همه زيباپسندي او ناراحت مي شويد، با اندكي سعي و دقت در ظاهر خود مي توانيد تمام فكر و حواس او را به خود معطوف نگاه داريد. او مرد عاشق پيشه اي است كه اين شعر ايرج بيش از هر مطلبي بازگو كننده و وصف الحال وي مي باشد. هر كه را روي خوش و موي نكوست، مرده و زنده من عاشق و اوست.وقتي ملاحظه كرديد كه به لاك خود فرو رفته است و به قول معروف كنج عزلت گزيده، فورا به آرايشگاه برويد، لباس رنگ زرد يا نارنجي باز بپوشيد و بليط يك فيلم يا تأتر كمدي را بخريد و او را از عالم خلسه بيروي بكشيد. اين شخص در مقابل پيشنهادات، حساسيت زيادي از خود نشان مي دهد و به اين دليل روابط او با اطرافيان وي هستند كه تصميم مي گيرند تا چه حد با او روابط صميمانه داشته باشند.از نظر بچه ها، او يك پدر شاد است زيرا به طور مرتب آن ها را به قايق سواري، شنا، دوچرخه سواري و ديگر كارهايي از اين قبيل مي برد و اگر هوا بد باشد، تمام روز تعطيل را پا به پاي ايشان قايم موشك بازي مي كند.او با صبري شبيه به صبر ايوب به مسائل و مشكلات كودكان خود گوش مي دهد و مايل است كه آنها را افرادي روشنفكر و فهميده بار بياورد. اين نصيحت ها و سفارش ها را در مورد مرد متولد اسفند به گوش بسپاريد: هرگز او را سرزنش و انتقاد نكنيد، افكارش را واهي و پوچ نخوانيد. به جان او نق نزنيد و از كارهاي او به طور جدي و اتهام آور انتقاد نكنيد، افكارش را واهي و پوچ نخوانيد. به جان او نق نزنيد و از كارهاي او به طور جدي و اتهام آور انتقاد نكنيد. از اينكه گاهي مكدر است و علاقه اي به كوشش و پيشقدم شدن در كارها ندارد، دلخور نشويد و او را ملامت اين خونسردي و بي اعتنايي جزو طبيعت اوست. شما براي به حركت در آوردن او پيشقدم شويد. از نظر عاشقانه و عاطفي مرد اسفند نيازمند آن است كه دائما او را نسبت به عشق و علائق خود مطمئن كنيد و لااقل در هفته دو سه بار به او بگوييد كه خيلي دستش داريد. ضمنا فراموش نكنيد كه تخيلات و انديشه هاي طلايي و دوردست او را به باد تمسخر نگيريد، بلكه سعي كنيد كه اين تخيلات به مرز عملي بودن، عملي شدن نزديك تر شوند.


برچسب ها: <-TagName->
بازدید : بار
21:32 | پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:,
نویسنده : ali@ahmad
دسته بندی : <-PostCategory->

جذابيت جز ء وجود دختري است كه در ماه اسفند متولد شده است و پي بردن به آن هم نيازي به خواندن كتب و مقالات ستاره شناسي ندارد. به موازات اين جذابيت نقاط ضعفي نيز در وي وجود دارد، اما آنچه كه در بدو امر نظر شما را به سوي خود جلب خواهد كرد، ظرافت و حالت زنانه غير انكار اوست.زن متول اسفند ظرف عسلي است كه قدري فلفل به داخل آن ريخته شده است. براي زن متولد اسفند اين امكان بيش از پيش فراهم شده است تا در زير ظاهر بسيار جذاب خود گزندگي تندتري از فلفل پيدا كند.از سوي ديگر به جرات مي توان ادعا كرد كه زن متولد اسفند، به عنوان يك زن، از بسياري جهات بي نظير است. او نه تنها كسي نيست كه بخواهد بر مرد زندگي خود حكومت داشته باشد و چنين آرزويي حتي در اعماق قلب وي نيز وجود ندارد بلكه حاضر است با بردباري بي نظيري تمام خود خواهي هاي يك مرد را تحمل كند فقط به اين شرط كه به طور كامل مورد حمايت او قرار بگيرد. دختر متولد اسفند از سنين ميانسالي به بعد با تمام وجود خويش خواهان آن مي گردد كه سر ظريف خويش را روي شانه هاي پهن و قدرتمند مردي قرار بدهد و در پناه وي احساس كند كه مورد حمايت قرار مي گيرد و موانع و مشكلاتي كه بر سر راه وي قرار مي گيرند، يكي پس از ديگري به وسيله مرد محبوب خود از ميان برداشته مي شود.براي زن متولد اسفند مرد اعم از اينكه برادر باشد يا پدر، دوست باشد و يا شوهر، موجودي است كه مي تواند وسط حياط منزل بايستد و در حالي كه يك دست خود را به كمر زده است، با دست ديگر جلوي سنگ آسماني عظيمي را كه از كهكشان ها به سوي او پرتاب شده است. بگيرد. شما يك چنين نظريه اي را با بردباري عجيب او در تحمل غرور خاص مردان مخلوط كنيد و مقداري هم گرمي و ذوق و شوق به آن اضافه كنيد و آن وقت پي خواهيد برد كه چرا دختري كه در ماه دوازدهم سال به دنيا آمده است، اين چنين مورد توجه مردهاست.محل زندگي ماهي درياست و دريا مركز نرمش و رمز و اسرار و زيبايي هاست و مرد شيفته اين زيبايي و رمز و اسرار وجود زن است.زن متولد اسفند در بهار مانند پرندگان سرشار از عشق و هيجان است. در تابستان لباس كوتاه را فراموش نمي كند و در پلاژها در كنار دريا جذاب ترين لباس زير را به تن دارد. در پاييز با اشتياق تمام در كنار شما به تماشاي مسابقه فوتبال( كه ممكن است هيچ چيز از آن نداند) مي نشيند و در حالي كه دست خود را براي گرم كردن به داخل جيب كت شما كرده است. مرتبا راجع به جريان بازي از شما سئوالاتي مي كند. و زمستان بسان يك دختر شاد و جذاب لباس اسپورت مي پوشد و به اين ترتيب در يكايك دقايق زندگي لحظه اي با ظرافت ها و جذابيت هاي زنانه فاصله پيدا نمي كند. بي جهت نيست كه گفته اند زن متولد اسفند كندو است و مردها هم زنبور عسل اين كندو هستند.ناراحت ترين مرد در جوار زن متولد اسفند احساس آرامش مي كنند. او آبي است كه بر روي آتش ريخته مي شود. پس از چند دقيقه گفت و گو مرد آشكارا درك مي كند كه به علت اشتباهات خود مورد سرزنش او قرار نمي گيرد و مشكلاتي را كه با آن ها مواجه مي باشد، ناجيز و غير قابل بحث مي شمارد،‌ از آن گذشته زن متولد اسفند هميشه ايمان راسخ دارد كه شكست هاي مرد زندگي او به علت ندانم كاري هاي ديگران است. او هرگز شوهر خود را مجبور نمي كند كه قدم هاي سريعتري در زندگي بردارد، موقعيت اجتماعي اين مرد،‌ هر چه كه باشد، براي او كافي و حتي بهترين است.پس از ازدواج ممكن است قدري به جان شما نق بزند، اين نق زدن ها گاهي حالت گوشه و كنايه هم پيدا مي كند،‌ در حالي كه شما هرگز نمي توانيد از خود عكس العملي نشان بدهيد زيرا جذابيت زن متولد اسفند حربه اي نيست كه مرد بتواند در مقابل آن مقاومت كند،‌ به علاوه فرض كنيم( آن هم بر فرض محال) كه از كوره در رفتيد و اوقات تلخي به راه انداختيد، خيال مي كنيد چه خواهد شد؟ با نرمش خاص خود را در زير چتر حمايت شما قرار خواهد داد و لحظه اي با كمال تعجب مشاهده خواهيد كرد كه حريف با شما در يك جبهه قرار گرفته است و شما بر عليه موجودي كه ديگر وجود خارجي ندارد و نمي دانيد كيست و كجاست، داريد مي جنگيد.طبيعي است با برخوداري از يك چنين ظرافت هاي زنانه اي و با توجه به ضعفي كه مردها در مقابل آن دارند، زن متولد اسفند به راحتي مي تواند نقاط ضعف و معايب خويش را ازچشم مرد زندگي خود بپوشاند. صورت فلكي برج خوت دو عدد ماهي است كه در دو جهت مخالف در حال شنا كردن هستند، اين دو ماهي را هميشه درست شكل هم مي كشند. چه اشتباه بزرگي! به ستارههاي تشكيل دهنده اين برج در آسمان نگاه كنيد و به رأي العين ببينيد كه به هيچ وجه داراي تقارن نيستند. يكي از اين دو ماهي سمبل زيبايي و لطافت و آن ديگري سمبل نرمش و ظرافت است كه در دو جهت مختلف در حال شما مي باشند و به اين ترتيب براي او هميشه اين امكان وجود دارد كه بتواند با يك مانور سريع و ظريف خود را از مخمصه نجات بدهد، در حالي كه اين اماكان براي زنان متولد ماههاي ديگر اصلا وحود ندارد.او خيلي بيش از زن هاي ديگر حساس است و اگر رفتار شما بيش از حد تند و خشن باشد، نظام دلپذيري را كه طبيعت در نهاد وي به وديعه گذاشته است، به هم خواهد زد و آن وقت تبديل به موجودي بي هدف و عاطل و باطلي مي گردد كه ديگر نخواهيد دانست با او چه بايد بكنيد. زن متولد اسفند جواهري است كه خيلي چيزها ممكن است او را ضايع بكند. مادران و پدران هم بايد مراقب اين حساسيت باشند، و اگر دختري دارند كه در دوازدهمين ماه سال متولد شده است،‌نبايد كاري كنند كه ماهي هاي صورت فلكي او از هم جدا شوند و در غير اين صورت او به زودي تبديل به موجود تنها و سرگشته اي خواهد شد كه بدون هيچ نوع هدف و منظوري در اقيانوس بزرگ زندگي به شنا خواهد پرداخت و لحظه اي از جستجو آن نيمه ديگر صورت فلكي خود كه از وي جدا شده است، باز نخواهد ايستاد.خوشبختانه بسياري از دختران متولد اسفند داراي نيروي فكري لازم براي جلوگيري از جدا شدن ماهي هاي صورت فلكي خود از يكديگر هستند و براي اين كار حداكثر بهره برداري ممكن را از ظرافت هاي زنانه خويش به عمل مي آورند.در دو جهت قرار داشتن ماهي هاي صورت فلكي برج خوت موجب پيدايش خصوصيات ذاتي ديگري نيز در زنان متولد اين ماه مي گردد و آن اين است كه شما در نظر اول هرگز نمي توانيد متوجه هدفي كه اين زن در پي آن است، بشويد. او لحظه اي به اين سو مي لغزد و لحظه اي بعد ظريفانه در جهت عكس آن به حركت در مي آيد، براي صيد او تنها راه اين است كه بدانيد محل سكونت او كدام يك از ده تا رودخانه اي است كه به دريا مي ريزد. صيادان خوب مي دانند كه هر ماهي رودخانه اي براي خودش دارد.قبل از هر چيز اين را بايد بدانيد كه او بسيار باريك بين و دقيق است، شايد لازم باشد كه لغت ناقلا را نيز به باريك بيني اضافه كنم زيرا بسياري از كساني كه به دام دختران متولد اسفند افتاده اند، اصلا نمي توانند بگويند چطور اين واقعه رخ داده است.هيچ بعيد نيست كه شما در اين لحظه زن متولد اسفندي را مي شناسيد كه هر بار به ديدن او مي رويد با لبخندي به مراتب دلنشين تر از آنچه كه انتظار آن را داريد، از شما استقبال مي كند و اين فكر در سر شما وجود دارد كه روزي نام خانوادگي خود را شامل حال او نيز بكنيد. شما خيال مي كنيد كه او اصلا زيرك نيست، اما به احتمال خيلي زياد اشتباه مي كنيد.آمار نشان مي دهد كه دختران ديگر موفق به پيدا كردن شوهر براي خود مي شوند و يا در بين زناني كه به علتي از همسران خود جدا شده اند و بعد هم تنها مانده اند، اقليت مطلق با كساني است كه در اين ماه متولد شده اند. اما خوب شما ممكن است اسم ديگري روي آن بگذريد، مثلا مي گوييد، شرم و جذابيت و هوش زنانه موجب مي شود كه ماهي ها عوض شكار شدن صيادان را به دام اندازند.اين زن سخت رؤيايي است، و با وجود آنكه ظاهرا كوچكترين اطلاعي از اصول تنظيم بودجه ندارد، خيلي خوب لباس مي پوشد، ميهماني مي دهد، كرايه خانه و اقساط لوازم قسطي را سر موعد مي پردازد، هداياي تولد شوهر و بچه هاي خود را فراموش نمي كند وخلاصه آخر كار كه نگاه مي كنيد، مي بينيد كه با پولي كه براي خرج منزل در اختيار وي گذاشته شده است، همه كارها را انجام داده است، در حالي كه شما حتي تصور آن را هم نمي كرده ايد. روابطي كه اين زن با ديگران برقرار مي كند، بدون شك در نوع خود منحصر به فرد است. از زن همسايه گرفته تا رفتگري كه ظرف زباله را مي برد، بقال سر كوچه، نفتي، بچه هاي محل، قصاب، روزنامه اي، و حتي صاحبخانه كه هر ماه براي گرفتن كرايه مراجعه مي كند،‌با او سلام و عليك بسيار دوستانه اي دارند. او عملا موجودي است كه هيچكس خود را دشمن وي نمي داند.سياره اين زن نپتون و مركب او باد صبا است، و دختر متولد اسفند سوار بر اين مركب هر لحظه به سويي ركاب كش است. او به گونه اي تعجب آور احساساتي است و وقتي قلبش شكسته مي شود، مثل سيل اشك مي ريزد و چنان نگاه مظلوم و سرزنش آميزي به شما مي اندازد كه گويي خرگوشي را به هنگام شير دادن به بچه هايش كشته ايد. دختر متولد اسفند گاهي اوقات دستخوش اين توهم مي گردد كه در اين دنياي پر آشوب فاقد هر نوع وسيله دفاعي و حفظ بقا مي باشد، در اثر يك چنين توهمي نااميدي سراسر وجود وي را در بر مي گيرد و وظيفه شما خواهد بود كه به وي بفهمانيد ذكاوت خارق العاده اي كه طبيعت به وي داده است و نيروي عجيبي كه در جلب نظر ديگران دارد، حربه هاي قاطعي مي باشند كه در دسترس او هستند و مي تواند با اتكاء به آن ها گليم خود را به مراتب راحت تر از ديگران از آب بيرون بكشد. مشكل ترين درسي كه اين دختر بايد در زندگي فرا بگيرد، فائق آمدن بر دودلي ها و خجول بودن است. اگر ترس به اعماق وجود او رخنه كند،‌ تمام روابط او را با دنياي خارج قطع مي سازد و آن وقت اين خطر وي را تهديد مي كند كه تمام عمر تنها بماند. هميشه از آن هراسناك است كه مورد تعدي و تجاوز ديگران قرار بگيرد و اين خود مي تواند سخت موجب ناراحتي اش بشود .اينجا و آنجا، دختر متولد اسفند طبيعت آسيب پذير خويش را زير سرپوش يك شخصيت متكي به خود پنهان مي سازد و اين مي رساند كه سخت از بي پناهي در اين دنيا هراسناك است و سخت از بي پناهي در اين دنيا هراسناك و پيوسته از آن بيم دارد كه اگر اسرار قلب رئوف خود را صادقانه جلوي كسي بازگو كند، مانند گرگ آن را هم بدرد، و شايد به همين دليل هم باشد كه بسياري از زنان شاعر متولد اين ماه سرايندگان اشعاري هستند كه دقيق ترين نكات عشقي در آن ها بيان شده است. براي ايشان تنها كساني كه مي توانند مكنونات قلبي خود را بدون ترس و واهمه باز كنند، قلم و كاغذ است. حتي شجاع ترين دختران متولد اسفند نيز در دوستي با جنس مخالف از يك دودلي و ترس عظيم رنج مي برند. اين يك قدم به جلو آمدن ها يك قدم به عقب رفتن ها به كلي موجب سردرگمي و گيجي پسران اطراف او نيز مي گردد و روابط آنها بيش از پيش مغشوش مي شود.زن متولد اسفند از صميم قلب به كودكان خود عشق مي ورزد اما هرگز به ايشان اجازه نمي دهد به گوشه خاص شما قدم بگذارند. بخش بزرگي از قلب او از آن شما است و هيچ كس را ياراي دخول به آن نيست. او فرقي بين بچه هاي خود نمي گذارد اما به آنكه قدري زشت تر، ظعيف تر و شكننده تر است، اندكي بيشتر مي رسد. مادر متولد اسفند بدون شك بهترين مادر دنيا است، چون هيچ موجودي به اندازه او علت خجالت هاي پسر كوچولو و درد عظيم عشق هاي زودگذر دخترنوجوان خود را درك نمي كند. او حاضر است همه چيز زندگي خويش را فداي كودكان خود كند و مخصوصا سعي بر آن دارد كه مانع محروميت كشيدن ايشان از چيزهايي بشود كه خود در دوران كودكي از آنها محروم بوده است. گذشت و چشم پوشي او ممكن است قدري بيش از حد لزوم باشد. انضباط را به سختي مي تواند مرعي بدارد و اين نقطه ضغفي است كه گاهي اوقات تا حد بي توجهي پيش مي رود و موجب بدبار آوردن كودكان مي گردد. طبيعي است كه در يك چنين مواردي اين وظيفه پدر است كه نظم شديدتري نسبت به كودكان خود به موقع اجرا بگذارد. زن متولد اسفند ترجيح مي دهد كه شما نان آور خانواده باشيد و او زن خانه باقي بماند. به كار شما كاري نخواهد داشت و به وي مربوط نيست كه از كجا پول در مي آوريد، و اگر از نظر مالي با مشكلي مواجه شديد، فقط وقتي به كمك شما خواهد آمد كه واقعا به بن بست رسيده باشيد. سر به هوايي او در خرج و دخل منزل را چندان جدي نگيريد زيرا همانطور كه گفته شد. تا آخر ماه كسري نخواهد آورد.شايد باور نكنيد، اما او پيوسته از نيروي عجيبي الهام مي گيرد. سياره نپتون لحظه اي چشم از او بر نمي دارد و هر وقت لازم باشد، با قدرت وارد عمل مي گردد و راه و چاه را به وي نشان مي دهد. هرگز روز تولد او، سالگرد ازدواج و يا محلي را كه از وي خواستگاري كرده ايد، فراموش نكنيد، زيرا او خيلي بيش از هم جنسان خود زن است و احساساتي و پايبند به خصوصيات خاص خود مي باشد.
 


برچسب ها: <-TagName->
بازدید : بار
21:31 | پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:,
نویسنده : ali@ahmad
دسته بندی : <-PostCategory->

بسيار غافلگير كننده، سريع الانتقال، داراي حس پيش بيني، كنجكاو،‌ غير قابل پيش بيني، رفيق باز و كم علاقه به آداب و اصول سنتي زنا شويي از خصوصيات بارز زن متولد ماه بهمن است.زن متولد بهمن بلد نيست كه عشق خود را به شوهرش و فرزندانش حالي كند.اگر اين احتمال وجود دارد كه عاشق يك زن متولد بهمن شويد، به خاطر بسپاريد كه او در امر عشق نيز مثل هر چيز ديگري مجموعه اي از تناقضات است و براي اينكه قلب شما شكسته نشود، او را فرزند« قوس و قزح» يعني رنگارنگ بدانيد و در روابط عاشقانه با او منتظر تداوم و ثبات نباشيد.سياره حاكم بر رفتار او اورانوس و عنصر حاكم بر طبيعت او باد است. به اين دليل با وجود آنكه در عشق خود بسيار جدي و وفادار است، ولي گهگاه بي ثباتي هايي نظير« نسيم و باد» در وي مشاهده مي شود. شما مي توانيد با يك زن متولد برج دلو رابطه اي بسيار شاد و حسنه داشته باشيد، به شرط آنكه او را در تعقيب هوس هاي هزارگانه خود آزاد بگذاريد و بگذاريد به دلخواه خويش با دوستان خود رابطه داشته باشد. هرگز به اين فكر نكنيد كه او را به جايي ويا چيزي پاي بند كنيد. اين زن ممكن است ناگهان تصميم بگيرد به كوه نوردي بپردازد و يا جزو سپاه صلح بشود. او به دنبال ستاره اي مي رود كه ما هرگز آن را نديده ايم.او متعلق به همه كس و همه جاست و در عين حال از آن هيچ كس نمي باشد. عشق او ممكن است بسيار تند و آتشين باشد، در حالي كه خواسته هايش كيفيتي مبهم دارند. يكي از ستاره شناسان معروف اين حالت زن متولد بهمن را به ترانه اي تشبيه كرده است كه خواننده ناگهان متوجه مي شود كه نصف آن را از ياد برده است. شما مي توانيد كماكان پشت پيانو بنشينيد و به نواختن آهنگ ادامه بدهيد اما صداي او رفته رفته آهسته مي شود و بالاخره سكوت مي كند. اصرار يك دختر متولد بهمن به آزادي بسيار جدي است اما وفداري او به كسي كه عشق را در يك چنين قالبي قبول داشته باشد نيز بي نهايت است.اين دختر اگر والديني متولد ارديبهشت، مرداد و يا دي ماه نداشته باشد، به ميزان ثروت شما و اينكه در بانك چقدر پولداريد، علاقه اي نشان نخواهد داد. براي او پول در مرحله سوم اهميت قرار دارد. او اهميت نمي دهد كه شما ثروتمندترين مردشهر باشيد يا نه، اما در عين حال مايل است كه از نظر مقاومات و حرفه و كار معروف باشيد.وقتي شما تور خود را بكار مي بريد تا اين پروانه ناآرام را بگيريد، به اين نكته مهم توجه داشته باشيد كه او هرگز حاضر نخواهد شد زندگي غير قابل پيش بيني خود را با مردي كه نسبت به او صادق نيست، بگذراند. مباني اخلاقي يك زن متولد بهمن ممكن است غريب ترين پديده اي باشد كه در زندگي خود با آن مواجه شده ايد و به كلي با آنچه كه به طور طبيعي از طرف جامعه مورد قبول قرار گرفته است، فرق داشته باشد، اما او بدون اينكه گسيختگي با جامعه پيدا كند، با اين مباني پاي بند مي ماند. او در عين حال به اين حقيقت نيز واقف است كه شما هم ممكن است مباني خاصي براي خود داشته باشيد. اگر در زندگي به دنبال يك زن آرام مي گرديد، دور متولد بهمن ماه را قلم بگيريد، او اگر هر چيز باشد، آرام نيست. براي او عشق جسماني اهميت بيشتري از عشق رواني دارد، به عبارت ديگر او در هر لحظه مي تواند يك عشق افلاطوني را قطع كند. در ضمير ناخود آگاه اين زن هميشه اين احساس قدرت وجود دارد كه تعلق خاطر پيدا كردن به يك نفر اين خطر بزرگ را به همراه خواهد داشت كه نتواند به عشق واقعي خود يعني آزادي مطلق وفادار بماند.اگر شما از نظر علمي، آموزشي، سياسي، هنري و يا هر رشته ديگر ي مشهور و سرشناس باشيد، دختر متولد بهمن برايتان ايده آل است و مطمئنا بهتر از او پيدا نخواهيد كرد مگر آنكه آنقدر بدشانس باشيد كه يكي از نوادر متولدين اين ماه، يعني يكي از آن دختراني كه رفتارشان به شدت موجب تعجب مردم مي گردد،‌سر راهتان قرار بگيرد. استثناء در همه چيزي وجود دارد. رفتار دختر متولد بهمن هميشه اندكي متعجب كننده است، اما برخي واقعا به راه اغراق مي روند. كما اينكه اغلب بسيار مجلس آرا هستند در حالي كه گاهي اين مجلس آرايي جنبه شلوغ بازي هم پيدا مي كند. اين دختر با هر نوع مجلسي جور در مي آيد، خواه يك مجلس رسمي باشد، خواه يك مجلس خودماني و معمولي.فقدان حس سو ء ظن در اين زن از مزاياي چشم گير اوست اما توجه داشته باشيد كه هرگز از حسن نيت او سو ء استفاده نكنيد، چون اگر مچ شما را در حين خيانت بگيرد، قلبش به شدت مي شكند. او بي جهت به شما بدگمان نمي شود و در حالت عادي هرچه بگوييد قبول مي كند ولي تحمل خيانت را ندارد. زن متولد بهمن هرگز پس از خروج شما از منزل كنجكاوي نمي كند كه شما كجا رفته ايد و به اداره تلفن نمي زند كه ببيند كه آنجا هستيد يا نه و يا جيب شما را وارسي نمي كند. خلاصه با خدعه و نيرنگ آشنا نيست،‌ با وجود اين به شما توصيه مي شود قبل از آنكه به فكر سوء استفاده از اين حالت مظنون نبودن بيفتيد، به اين نكته توجه داشته باشيد كه فقدان حس حسادت در او به علت برخوردار بودن از يك شخصيت قوي نيست،‌ بلكه چيزي بالاتر از آن است كه شما فكرش را كرده ايد.در وهله اول مي توان يقين داشت كه او قبل از آنكه دومين نگاه را به شما انداخته باشد، ‌شما را با يكي از قوي ترين ميكروسكوپ هاي دنيا مطالعه كرده است، در ثاني در دنياي او هميشه به قدري موضوع و مسئله براي يك زن متولد بهمن اين ضرب المثل كه مي گويد« از دل برود هر آنكه از ديده رود » صد در صد صادق است. وقتي از جلوي چشم او دور شديد، تا حدود 99 درصد از فكر و خيال او هم دور شده ايد و به اين دليل هم هست كه هرگز دل او براي كسي تنگ نمي شود. به هر صورت اگر اين زن از شما بي وفايي ديد، خيلي ساده ناگهان يك عقب گرد مي كند و در خلاف جهت سابق به حركت در مي آيد. در اين حالت بهتر است وقتي خود را براي برگرداندن او تلف نكنيد.پس از آنكه روابط عاطفي او و شما قطع شد، در عرض مدتي كمتر از يك دقيقه تمام مهر و محبت شما را از فكر و قلب خود بيرون مي ريزد و مي توانيد يقين داشته باشيد كه حتي يكي از خاطرات آن ايام را هم در فكر خود زنده نگاه نمي دارد. بر اين قاعده كلي يك استثناي مهم وجود دارد. زن متولد بهمن، مثل مردي كه در اين ماه به دنيا آمده است، اولين عشق واقعي خود را هرگز فراموش نمي كند.زن متولد بهمن به زندگي زناشوئي پاي بندي زيادي نشان نمي دهد و فقط در شرايط خيلي استثنايي ممكن است با قيد و بند زندگي زناشويي خود را وقف دهد. به همين جهت تعداد زنان طلاق گرفته متولد بهمن به نسبت خيلي بيش از زنان متولد برج هاي ديگر است. پرهيجان ترين احساست در اين زن ممكن است فقط در عرض يكي دو ساعت فروكش كند و هيچ اثري از آن باقي نماند. طبيعي است كه او از جدايي و طلاق خوشش نمي آيد، اما وقوع اين حادثه را فاجعه تلقي نمي كند.اين زن طبيعت تك رو دارد او حتي شوهرش را هم به صورت يكي از دوستان خيلي نزديك خود به حساب مي آورد، پس هيچ دليلي وجود ندارد كه قطع يك رشته دوستي را پايان زندگي بپندارد، علي الخصوص كه او دوستان خود را هر چند گاه يك بار عوض مي كند. مطمئن باشيد كه تا به تمام اسرار دروني قلب شما واقف نشده باشد و با تمام رؤياها و تخيلات شما آشنا نشده باشد، قدم به قلب شما نمي گذارد. در حالي كه مشابه اين حق را براي شما محفوظ نگاه نمي دارد. به اسرار دل او جز خودش هيچ كس نبايد پي ببرد و اگر ديد كه اين احتمال براي كسي به وجود آمده است، با يك مانور ماهرانه او را به كلي از مرحله پرت مي سازد. زن متولد بهمن به راحتي از خطاي شما چشم پوشي مي كند اما دروغ چيز ديگري است. او دروغ و خدعه و نيرنگ را به هيچ وجه دوست ندارد.بهتر است از دختري كه در برج دلو متولد شده است، چيزي قرض نخواهيد.اگر خاطر شما خيلي نزد او عزيز باشد، ممكن است يكي دوبار درخواست شما را اجابت كند، اما دفعه سوم با چنان خونسردي جواب رد مي دهد كه هرگز آن را فراموش نخواهيد كرد. اين شخص اصولا از قرض چه به صورت دريافت و چه به صورت پرداخت خوشش نمي آيد و اگر مجبودر بشود كه از كسي وام بگيرد، به هر طريقه كه شده در رأس موعد مقرر آن را باز مي گرداند. قرض گرفتي از او به طور حتم بزرگترين لطمه را به روابط فيمابين شما خواهد زد.بيشتر زن هايي كه در برج دلو متولد شده اند، داراي ظاهري زيبا و فريبنده هستند اما آنچه عيب است احساسي است كه از ديدن اين زن به شما دست مي دهد، يك لحظه تو دل برو به نظر مي رسد و لحظه اي بعد سرد و بي تفاوت و بي روح، اما به طور كلي پس از متولدين برج ميزان ( مهر ) تعداد خوشگل هاي اين ماه از همه بيشتر است و حداقل اين است كه خيلي بانمك هستند. لباس پوشيدن زن متولد بهمن ممكن است موجب وارد آمدن آن چنان شوكي به شما بشود كه تا ساعت ها نتوانيد از جاي خود حركت كنيد. او نيز مثل هر زن ديگري جلوي بوتيك هاي لباس فروشي توقف زياد دارد، اما كمتر ممكن است فكر كند كه آنچه كه مي پوشد شيك است يا نه و يا قطعات مختلف لباسش به هم مي آيد يا خير. او ممكن است لباسي به تن كند كه موجب حسرت خوردن هر زن ساده ديگري بشود و اخلاق تك روي او ممكن است در يك ميهماني يك نفر بگويد كه همان سال آينده لباس ها به فلان صورت در خواهد آمد و او همان روز عصر از خياط خود بخواهد كه يك چنان لباسي برايش بدوزد و يا آنكه بر عكس ممكن است سال هاي سال به شيوه مادر بزرگ و يا حتي جد خود، لباس معمولي بپوشد.شيوه آرايش موي او نيز خاص خودش است. تغيير رنگ و آرايش موي او ، درست مثل تغييرات شخصيتش غير قابل پيش بيني است. يك روز موي خود را مثل پسرها كوتاه مي كند و فردا كلاه كيس مي گذارد كه موي آن تا حد كمر بلند است، امروز او را با موي نقره اي مي بينيد و فردا با موي مشكي، به طور خلاصه موي اين زن مشابه موي هيچ زن ديگري در دنيا نيست و رنگ و آرايش آن آرام و قرار ندارد.گفت و گو با اين زن ممكن است بسيار جالب باشد، زيرا نحوه سخن گفتن جذابي دارد و اين احساس مطبوع به مرد دست مي دهد كه زني محجوب و مرموز است و بعد ناگهان يكي از آن تغييرات خاص متولدين اين ماه به تجلي مي پردازدو شما بدون مقدمه و به طور كاملا ناگهاني از وي جمله اي مي شنويد كه تا چند لحظه باور كردن آن برايتان مشكل خواهد بود. شما مشغول صحبت از بحران انرژي و اثرات گوناگون آن بر كشورهاي صنعتي هستيد كه ناگهان او مي گويد: « راستي شما خورشت كرفس دوست داريد؟‌» سعي كنيد خونسردي خويش را حفظ كنيد و با قاطعيت به بحث اصلي خود ادامه بدهيد و در عين حال به خاطر داشته باشيد كه او هر چند لحظه يك بار بدون مقدمه از خط خارج مي شود و دوباره به سر جاي اول خود بر مي گردد. به غير از اين نوع اختلالات گفته هاي او هميشه منطقي و مستدل است. در موقع صحبت كردن هرگز طوري حرف نزنيد كه دال بر بالاتر بودن شما از او باشد. عدم تساوي براي اين زن مفهوم ندارد. اگر به اين نكته توجه نكنيد، ديواري غير قابل عبور بين خود و او به وجود آورده ايد.بر طبق باورهاي ستاره شناسان قديم يك زن متولد بهمن مي بايست الزاما يك مادر خوب هم باشد زيرا سياره حاكم بر رفتار او، يعني اورانوس سمبل آينده است و بچه نيز مربوط به دنياي آينده و نسل بعد است، اما تحقيقات نشان مي دهد كه اين نظر خيلي درست نيست و تولد بچه در ابتداي كار، مادر متولد بهمن را به كلي گيج و سردرگم مي سازد. علت هم بسيار روشن است. فكر يك زن متولد بهمن هرگز به يك چيز بخصوص ثابت نمي ماند. او موجود سر به هوايي است كه هر لحظه به موضوعي مي انديشد و اين اخلاق با بچه داري كه تمركز فكر لازم دارد، مغايرت دارد.از آن گذشته،‌او به طور طبيعي قادر به ابراز محبت دروني خود نمي باشد و اين تكنيك غلط ابراز محبت او را بيش از پيش نسبت به بچه هاي خود بيگانه مي سازد. نكته جالب در مورد اين زن،‌ از نقطه نظر رفتاري كه با بچه ها دارد، اين است كه عليرغم بيگانگي كه با بچه هاي خود دارد، با كودكان ديگر بسيار صميمي و رفيق است و اگر او را مثلا در منزل همسايه ببينند، با كمال تعجب مشاهده مي كنيد كه چطور با بچه هاي مردم بازي مي كند اما روابطش با فرزندان خود چنين گرم و دوستانه نيست. آخر مگر نه اين است كه او رفيق بازترين موجود دنيا است؟ خوب حالا چه فرق مي كند كه سن اين رفيق چقدر است؟البته اين نكته را هم نبايد فراموش كرد كه نامناسب بودن تكنيك ابراز محبت او با فرزندانش دليل بر اين نيست كه او به وظايف مادري خود عمل نمي كند. ابدا او به هنگام دفاع از كودكان خود بسيار جدي و حتي شديدا خشن است. آنچه در درجه اول از بچه هاي خويش توقع دارد، گفتن حقيقت است و به اين دليل هرگز بچه اي را كه مرتكب خطايي شده و به گناه خود اعتراف كرده،‌ مورد تنبيه قرار نمي دهد. اين كار يك حسن بزرگ دارد و آن اعتماد بسيار زيادي است كه اين كودكان نسبت به مادر خود پيدا مي كنند.از نظر كودكان او مادري شاد، آسان گير، و به هنگام بيماري مهربان است. براي او يك بچه نامرتب، كثيف و شيطان اما درس خوان بهتر از يك بچه درس نخوان اما بسيار مرتب است. اگر با دختر متولد بهمن ازدواج كرديد، نبايد فراموش كرد كه او قبل از مادر شدن بايد يك زن خانه دار شود و قبل از اين هم كه زن خانه دار شود بايد به وي تفهيم كرد كه ازدواج فصل آخر زندگي تجرد و رفاقت هاي نامحدود و بي بند و بار اين دوره است. كشاندن اين دختر به پاي سفره عقد كار ساده اي نيست و او به هيچ وجه تعجيلي در اضافه كردن نام فاميل شما به اسم خود ندارد. و اين كار را فقط وقتي انجام خواهد داد كه شما راخوب سبك سنگين كرده و فهميده باشد كه تا چه حد مرد ميدان زندگي هستيد. او در لابراتوار حساس ذهنش شما را به خوبي تجزيه و تحليل مي كند.در نهاد زن متولد بهمن حس غريبي وجود دارد كه پيوسته او را تحريك مي كند تا درست در خلاف جهتي كه سوق داده مي شود، گام بردار. از آن گذشته او كسي است كه مي خواهد از هر چيزي سر در بياورد، پس چه در خانه، چه در روابط دوستانه، چه در عشق از فرط كنجكاوي مي خواهد همه راهها را تجربه كند. حس تجربه و دوستي و كنجكاوي چنان در او شديد است كه اگر دقت كنيد، مي بينيد حتي قهوه يا چاي را هر روز يك جور درست مي كند، و يا هر روز كه براي خريد بيرون مي رود، يك مغازه تازه را براي خريد تحت آزمايش قرار مي دهد.از آنجا كه خودش هم نمي داند واقعا چه مي خواهد، بيان احساست دروني برايش بسيار مشكل است. اگر عاشق بشود، به شدت گيج و سر در گم مي گردد زيرا نهايت اين است كه فقط دو سه كلمه براي بيان تمام احساس خويش پيدا مي كند، آن هم دو سه كلمه اي كه به هيچ عنوان گوياي شيفتگي او نخواهند بود. براي او بين دوستي ساده و عشق ساده و عشق فاصله اي بسيار جزئي و مبهم وجود دارد. به اين دليل بر عدم علاقه و فقدان عشق نكنيد، اين حالت تا بعد از ازدواج نيز ادامه پيدا خواهد كرد. داستان عاشقي كه شب و روز فقط به هم مي انديشند، براي او داستاني مسخره است. راستي مسخره نيست كه انسان در دنيايي كه پولدارها در آن زندگي مي كنند،‌ فقط به يك نفر فكر كند؟ او شريك زندگي شما مي شود اما جزئي از شما نمي شود. شما خودتان هستيد، او هم خودش هست با استقلالش، اگر نمي خواهيد او را از دست بدهيد، با آزادگي او مخالفت نكنيد، كمااينكه او نيز هرگز چنين نخواهد كرد.بهترين راه براي بريدن از او نشان دادن حسادت، ‌داشتن سو ء ظن، گرفتن حالت تملك، محافظه كاري بيش از حد و انتقاد از شيوه خاص زندگي اوست. شما هم چنين مي توانيد از راه بي اعتنايي به خيل دوستان او كه از هر قماش و مقوله اي مي باشند، و به تعداد گوناگون و در اوقات مختلف به منزل شما خواهند آمد نيز به اين مقصود برسيد.اين زن قوه ادراك و قدرت انتقال و حس پيش بيني عجيبي دارد. او موجودي است كه چند روز جلوتر از ديگران زندگي مي كند و به اين ترتيب تنها كسي است كه مي تواند شما را دقيقا از عواقب كارها با خبر سازد. به نفع شماست كه آنچه را كه راجع به آينده مي گويد، با اطمينان خاطر قبول كنيد. قرت او در آينده نگري واقعا شگفت انگيز است.


برچسب ها: <-TagName->
بازدید : بار
21:30 | پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:,
نویسنده : ali@ahmad
دسته بندی : <-PostCategory->

مرد متولد بهمن داراي دوستان زيادي است، از اقرار به نقطه ضعف هاي خود منزجر است، حسود و سوءظني نيست، هارت و پورت و هياهو دارد،‌ در ازدواج كند است، در بيماري وسواسي است.مرد متولد بهمن نبايد انتظار داشته باشيد كه در امور عشقي رفتاري مشابه مردان ديگر داشته باشد، يك چنين  انتظاري از يك چنين مردي بدون شك موجب نااميدي شديد شما خواهد شد. وقتي پاي دوستي در ميان است، شما مي توانيد به طور نامحدود روي او حساب كنيد، اما عشق براي او چيز ديگري است.رفتار يك پسر جوان متولد بهمن با شما در هيچ صورتي مشابه رفتار پسران ديگر نيست، اين رفتار ظاهرا چنان است كه يقين داريد كوچكترين علاقه اي به شما ندارد و آن وقت يك روز ناگهان مي بينيد كه از شما خواستگاري مي كند، دليل آن هم خيلي ساده است، آن ها حتي با بدترين دشمنان خويش حرف خود را با جمله: « ببين دوست من » شروع مي كند، براي ايشان هر رابطه اي داراي يك قاب بزرگ دوستي است،‌اما هيچ بعيد نيست كه در ميان اين قاب هاي بزرگ يكي داراي يك قاب مضاعف به اسم عشق باشد.يكي از دلايل دير ابراز كردن عشق در متولد بهمن اين است  كه عليرغم علاقه شديدي كه به آگاه شدن به اسرار ديگران دارد، از برملا كردن راز دل خويش خود داري مي كند. دائما سعي مي كند آنچه را كه در درونش مي گذارد، مخفي نگاه دارد. به نظر عده اي از روانشناسان مرد متولد بهمن از سر در گم كردن ديگران لذت مي برد.مرد متولد بهمن ذاتا اجتماعي است و به اين دليل اگر ورزشكار باشد، عضو بي نظيري در بازي هاي تيمي خواهد بود، او مقررات حاكم بر رفتار و وظايف گروه ها را به خوبي درك مي كند، براي هر يك از اطرافيان خويش ارزش قائل است، در حالي كه فقط براي تعداد محدودي از كساني كه با ايشان برخورد مي كند، ارزش خيلي خاص قائل است. اغلب مردان متولد اين ماه خودخواه و مغرور هستند، اما دقت كنيد كه اين نقص را به رخ شان نكشيد زيرا به هيچ صورتي نمي توانند انتقاد را تحمل كنند و اين ضعف چنان در ايشان شديد است كه اگر فرشته اي را كه خود در نظر ديگران ساخته اند، بشكنيم، به كلي اعتماد به نفس خود را از دست ميدهد.مرد متولد بهمن به عبارت ديگر به صورتي غير عادي افكاري در سر مي پروراند كه اصلا عملي نيستند، و به اين دليل در طول زندگي راه و روش خويش را مرتبا تغيير مي دهد. يكي ديگر از اختصاصات او اين است كه خيلي پركار به نظر مي رسد، درحالي كه اگر دقت كنيم، متوجه مي شويم كه قسمت اعظم آن فقط هياهو است نه كار مثبت. يكي از محسنات او اين است كه ميتواند منافع خود را به خاطر منافع ديگران ناديده بگيرد، ‌پس به عنوان شريك زندگي مي توانيد اميدوار باشيد كه به خواسته هاي شما مطرح خواهد بود، در اين جهان پهناور ميليون ها نفر زندگي مي كنند كه هر كدام خواسته هايي دارند و خواسته هر كس هم براي خودش اهميت خاص دارد. براي مرد متولد بهمن هرگز اين امكان وجود ندارد كه به خاطر يك نفر از دنيا برود، او جزيي از جمع است و اين وضع را تا آخر عمر هم حفظ خواهد كرد.تجزنه و تحليل همه مسائل و مواردي كه با آنها مواجه مي شود، كار ابدي اين مرد است، به اين دليل يكي از وظايف دائمي شما اين بايد باشد كه دقيقا مراقب رفتار و گفتار خود باشيد زيرا در سر شوهرتان روزي هزار بار جمله منظورش از اين كار ( يا اين حرف ) چه بود؟ تكرار مي گردد و هر دفعه هم با موشكافي فراوان به جست و جوي جواب آن مي پردازد. يافتن جواب براي مسائل مختلف او را به شدت تحريك مي كند. اگر ديديد شبي بي خوابي به سرش زده است و مرتب اين شانه مي شود، علت را عدم موفقيت در حل جدول كلمات متقاطع روزنامه عصر بدانيد. دختري كه بخواهد او را به دام ازدواج بيندازد، بايد حتما دوز و كلكي جور كند. يك كتاب باز هرگز مورد مطالعه او قرار نمي گيرد، كنجكاوي او هميشه به صفحاتي است كه لبه آنها به هم چسبيده است. اگر شما در روزهاي قبل از ازدواج به او بي محلي كنيد و يا سرتان فقط به كار خودتان مشغول باشد، از او واكنشي خواهيد ديد كه به راستي تعجب آور خواهد بود. اگر يك هفته از تماشاي فيلمي اظهار رضايت بكنيد و هفته بعد بگوييد كه حوصله رفتن به سينما را نداريد، فورا اين سئوال در سر او پيدا مي شود كه چرا تا اين حد دمدمي مزاج هستيد،‌كمااينكه او به طور مرتب از خود مي پرسد چرا فلان عطر را زده ايد، چرا لباستان اينقدر كوتاه است، چرا اينطور توالت كرده ايد و ... تا جواب يك يك اين سئوالات را پيدا نكند، كوچكترين قدمي پيش نمي گذارد. طبيعي است كه اين دست به دست كردن ها و طفره رفتن ها و بي تفاوتي ظاهري ممكن است شما را فراري بدهد، آن وقت او با نگاهي حسرت بار از كف رفتن شما را نظاره مي كند و بعد به دنبال سوژه ديگري براي بررسي مي رود. او ذاتا شلوغ است و حتي در خنديدن نيز سر و صدا به راه مي اندازد. ضمنا در روابط با همسر خود اهل خشونت نيست و بد رفتاري او فقط در حد سرپوش گذاشتن به روي ضعف هاي شخصيت خويش است. به احتمال خيلي زياد مرد متولد بهمن در طول زندگي خود مقام و شخصيتي كسب مي كند. او براي اينكه سري توي سرها داشته باشد، خود را به آب و آتش مي زند و بالطبع ممكن است يك بار موفق بشود، اين موفقيت مي تواند از بردن جايزه نوبل تا انتخاب شدن به عنوان بلند قد ترين مرد شهر باشد.گروهي از مردان بهمن ماه به شدت وسواسي هستند كه شايد علت آن ترس خارق العاده آنها از ميكرب و بيماري است. البته او حداكثر سعي ممكن را به عمل مي آورد تا اين ترس خود را، مخصوصا از نظر كسي كه نسبت به او تعلق خاطري دارد، پنهان كند، اما با اندكي دقت مي توان اين ترس را در واكنش هاي غير عادي او ملاحظه كرد. آلرژي يكي ديگر از نقاط ضعف اوست تا حدي كه اگر روزي به شما گفت نگاه كردن به لوازم آرايشي كه به كار مي بريد، موجب كهير زدن او مي گردد. تعجب نكنيد،‌ طبيعي است كه يك چنين آدمي ا اين همه حساسيت در مقابل عوامل خارجي مي تواند موجب سر درگمي پزشك نيز بشود.مردي كه دربهمن ماه به دنيا آمده قادر به بازگو كردن احساسات عاشقانه خود نمي باشد و اين بي تجربگي گاهي از جانب جنس مخالف سوء تعبير مي گردد. او هرگز به شما يك پالتوي شيك و يا يك انگشتر الماس هديه نخواهد داد، اما زندگي با او بدون پالتو و يا يك انگشتر الماس هم مي تواند مسحور كننده باشد.بدترين خصلت او از نظر زبان اين است كه بر خلاف متولدين خرداد، مرداد، مهر و دي به اين آساني ها تن به ازدواج نمي دهد و بسياري از ايشان تا ايام ميانسالي خود را از قيد و بند ازدواج بر كنار نگاه مي دارند. اگر در ازدواج خيلي محافظه كار است. در عوض در دوستي سخاوتمند است و دوستي هاي او گاه شكوهمند و بسيارعميق است كه به آساني با عشق اشتباه مي گردد. به همين جهت زن ايده آل براي او زني است كه بيشتردوست او باشد و توقع برخوردار شدن از احساسات شديد عاشقانه را نداشته باشد.حسادت در قاموس اين مرد معنا ندارد و تا زماني كه خلاف آن ثابت نشده به شما اعتماد نشان مي دهد. اين امر به خاطر آن نيست كه اطولا آدم خوشبيني است و به همه اعتماد دارد، بلكه به علت آن است كه قبل از خواستگاري شما را از هر نظر تحت آزمايش قرار داده است. به موازات حسادت، خيانت نيز در زندگي او جايي ندارد، منظورم اين است كه مرد متولد اين ماه، با وحود آنكه به سكس بي علاقه نيست و گاه لاف عياشي هم مي زند، تقريبا هيچگاه دست از پا خطا نمي كند، اگر ديديد شوهر متولد بهمن شما در مجالس و ميهماني ها خيلي با زن هاي ديگر گرم مي گيرد، مطمئن باشيد كه يكي از والدين او متولد برج آبان است.مرد متولد بهمن پس از آنكه همسر خود را انتخاب كرد، خيال خود را از اين بابت به كلي راحت تصور مي كند و به اين فكر مي افتد كه حالا مي تواند به موضوعات مهمتري بينديشد. سكس براي او جاي بسيار مخصوصي در زندگي ندارد و بازتاب اين امر در روابط دوستانه او با دخترها نيز ديده مي شود. او ممكن است فقط به اين دليل كه دوستي او با يك دختر دارد حالت صادقانه خود را از دست مي دهد، كليه روابط خود را با وي به طور كاملا ناگهاني و غير قابل پيش بيني قطع مي كند. خيال نكنيد كه اين كار او فقط قلب دختر را مي شكند، قلب او نيز جريحه دار مي گردد. مرد متولد بهمن شكستگي قلب خود را به شدت از ديگران پنهان نگاه مي دارد زيرا از نظر روحي طوري است كه اگر نقاط ضعف او برملا بشود، به كلي خرد و مضمحل مي گردد. اگر روزي عاشق يك مرد جذاب متولد بهمن شديد، فورا از خدا بخواهيد كه يك صبر ايوب به شما ارزاني دارد. زيرا براي شنيدن جمله « عزيزم با من ازدواج مي كني» حتي يك قرن انتظار كشيدن زماني طولاني نخواهد بود.مرد متولد بهمن گهگاه به لاك خود فرو مي رود، بي جهت ناراحت نشويد و مزاحمتي  برايش فراهم نياوريد، ديري نمي گذرد كه به دنياي همگان باز مي گردد و شما را در روياهايي كه داشته است، شريك مي سازد، از اين موقعيت حداكثر استفاده را بنماييد زيرا يكي از آن موارد نادر است كه مي توانيد در احساسات او شريك بشويد.او احتمالا بهترين نان آور شهر نخواهد بود اما به خوبي قابليت آن را دارد كه كاري بكند كه تمام دنيا از آن بهره مند گردد و يا اولين كسي باشد كه قدم بر روي مريخ مي گذارد. زن كه شوهر وي متولد بهمن ماه است، بايد هر لحظه انتظار مواجه شدن بايك رويداد تعجب آور را داشته باشد، پس اگر يك روز خبر ورشكستگي او را شنيديد، كاخ آرزوهاي خود را خراب شده تصورد نكنيد، هيچ بعيد نيست كه دو روز بعد، با يك گوني اسكناس به منزل بيايد البته تعدادي مرد متولد بهمن وجود دارند، اما داشتن پول زياد آرزوي بزرگ او در زندگي نيست. بررسي ها نشان مي دهد كه ثروت اغلب ثروتمندان متولد اين ماه يا باد آورده است و يا در اثر برخورداري از كمك دوستان و اطرافيان،‌ گردآوري شده است. به هر صورت ثروت زياد چيزي نيست كه او واقعا استحقاق آن را داشته باشد و يا براي رسيدن به آن فداكاري كرده باشد. يك دليل ديگر هم ممكن است براي وجود مقادير متنابهي پول در حساب بانكي او وجود داشته باشد و آن هم پس انداز براي روز مبادا و ايام پيري است. از نظر دست و دلبازي و پول خرج كردن بيشتر تابع عقل است تا احساسات، اما به نفع شما است كه هميشه زير پارچه روي طاقچه چند تا اسكناس درشت پنهان كنيد، اگر پاي تظاهر در ميان نباشد، هرگز دريافت كننده يك هديه گرانبها نخواهيد بود مگر اينكه يكي از والدين او متولد فروردين،‌ تير، آذر يا اسفند باشند كه در اين صورت آفتاب گاهي از مغرب در مي آيد. از نظر بچه ها، او حرف گوش كن ترين پدر دنيا است. به علاوه او تنها پدري است كه پسرش به هنگام مواجه شدن با مشكلات عاشقانه با فراغ بال به او رو مي آورند، چون يقين دارند كه با حوصله بسيار به آنچه مي گويند، گوش مي دهد و منطقي ترين و قابل قبول ترين راه حل ها را عرصه مي كند. به عبارت ديگر او حلال مشكلات فرزندان خود مي باشد. يادتان باشد بزرگترين دليل ازدواج او با شما اين است كه مي خواهد مونس و همدمي داشته باشد، كسي كه دائما با او باشد و احتياجات و نيازهاي وي را مرتفع سازد و به هيچ وجه مايل نيست كه خواندن كتاب، تماشاي تلويزيون و يا حتي شركت در يك ميهماني زنانه مانع انجام اين وظايف بشود. نظر او درباره يك مادر و يك زن ايده آل خيلي ساده است. زني كه به طور دائم به او بپردازد. وقتي او چيزي خواست، متوقع است كه خيلي فوري خواسته او را برآورده سازيد.مرد متولد بهمن عشق اول خود را براي تمام عمر در خاطره نگاه مي دارد. اين عشق را با اولين قراري كه با يك دختر مي گذارد و يا اولين دختري كه با او روابط صميمانه برقرار مي سازد، اشتباه نگيريد. عشق اول او، ‌آن دختري است كه براي اولين بار قلب او را به طپيدن واداشته است. او مي تواند جزئيات اين عشق را جزء به جزء براي زن خود تعريف كند،‌ آنچه او در اين باره مي گويد، ممكن است براي شنونده كاملا خسته كننده باشد، اما براي خود وي بسيار شكوهمند است،‌با توجه به اين امر است كه اگر همسر اين مرد،‌ عشق اول او هم باشد، به راستي مالك قلب او خواهد بود.روي هم رفته بايد گفت كه زندگي با اين مرد مطبوع و خوش آيند است و مخصوصا اگر از زمره زناني هستيد كه از وجود رويدادهاي شگفت انگيز در زندگي خود لذت مي بريد، بدون درنگ زن يك پسر متولد بهمن بشويد


برچسب ها: <-TagName->
بازدید : بار
21:29 | پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:,
نویسنده : ali@ahmad
دسته بندی : <-PostCategory->

زن متولد دي ماه بسيار جاه طلب، كدبانو، منظم و كمي لجباز و زود رنج، آراسته و خوش لباس مي باشد.زن متولد دي با نظم و اراده خاص خود مي تواند رهبري احزاب و مؤسسات خيريه را بدست آورد. از لحاظ شغلي با هر كاري قابل تطبيق است. ممكن است مسئول يك بخش از موزه يا خواننده اپرا يا فروشنده يك سوپر ماركت يا معلم يك مدرسه و يا زني خانه دار با مشكلات باشد. در منزل هم ممكن است همكار و مشوق صميمي شوهرش يا مطيع بي چون و چراي او باشد، به اين ترتيب صدور يك حكم كلي درباره چنين موجود متنوعي واقعا غير ممكن است، اما در عوض يك اصل درباره او مسلم است و ان اين است كه در هر لباسي ومصدر هر كاري كه باشد، بر اعمال و رفتار خود كاملا مسلط مي باشد.از نظر جنسيت نيز وضع به همين منوال است. زن متولد دي هم مي تواند چنان زنانه باشد و دلربايي از خود نشان بدهد كه همسرش را بر كرسي اقتدار بنشاند و تسلط مرئي و نامرئي بر شوهر خود داشته باشد. در اين مورد نيز، برغم رفتار گوناگوني كه ممكن است از وي مشاهده شود، يك هدف اصلي در اعماق وجود اين زن نهفته است و آن دستيابي به مردي است كه بتواند از لحاظ اجتماعي و شغلي آدم مهمي باشد، موجب افتخار او بشود و براي بچه هايي كه به دنيا مي آورد، پدري دلسوز و مهربان باشد.اگر با يك دختر متولد دي دوست هستيد، به اين نكته اساسي توجه داشته باشيد كه هدف نهايي او هميشه تأمين زندگي، جلب احترام و كسب اقتدار و برخورداري از موقعيت هاي چشمگير است و براي او اصلا فرقي نمي كند كه اين خواسته ها در پشت ميز رياست يك مؤسسه تجاري برآورده شوند يا در شغل آموزگاري و موزه داري.او به هر حال مي خواهد كه شوهرش در هر رشته كاري كه هست، مقام اول را داشته باشد. حتي خود او نيز اگر شاغل باشد، عزت طلب و ترقي خواه است و ميل دارد در محيط كار خود شاخص و برجسته باشد. به همين جهت برخي از زنان متولد دي به شاعري، نقاشي و آهنگسازي روي مي آورند تا از اين راه كسب شهرت بكنند. علاقه اين زن به پيشرفت و جاه طلبي خيلي زود جلب توجه مي كند، هميشه سعي دارد يك پله از مكاني كه در آن قرار دارد، بالاتر برود تا سرانجام به هدف نهايي برسد، اما در اين كار هرگز خودنمايي نمي كند و جار و جنجال به راه نمي اندازد، در كمال آرامي و بدون سرو صدا قدم به قدم هدف خود را تعقيب مي كند و به قول معروف آهسته اما پيوسته مي رود.اميد است اين توهم به شما دست نداده باشد كه او همه چيز را فداي جاه طلبي و شهرت پرستي مي كند. اگر در طي روزها و ماه هاي قبل از ازدواج بتوانيد او را تا حدي مطمئن سازيد كه پس از گفتن بله در منزل از اختيارات تام برخوردار خواهد بود و شما هم مردي هستيد كه آينده درخشاني داريد، آن وقت خواهيد ديد كه چطور حاضر مي شود با كمترين شرايط كم پاي سفره عقد بنشيند. پس از ازدواج از همراهي همه جانبه او برخوردار خواهيد بود، به نحوي كه اگر احتياج پيدا كنيد، حاضر مي شود به شغلي كه خيلي پايين تر و بي اهميت تر از شخصيت و استعداد اوست، بپردازد تا چرخ زندگي از جريان طبيعي باز نايستد، او هميشه حداكثر كوشش خود را بكار خواهد برد كه شوهرش فردي موفق و آبرومند باشد.يكي از نكات جالب و در عين حال خيلي عجيب در مورد زن متولد دي ماه اين است كه به طرزي باور نكردني به سر و وضع و ظاهر آرايي خود توجه دارد. او ممكن است دختر يك كارگر ساده باشد، اما هر بار كه به ملاقات وي مي رويد، چنان سر و وضع و رفتاري از وي مشاهده مي كنيد كه گويي در يك خانواده ثروتمند بزرگ شده و در بهترين مدارس تحصيل كرده است. اين حالت او تا بعد از ازدواج نيز باقي مي ماند. اميدوارم اين حرف را حمل بر خودنمايي او نكنيد، دختر متولد دي كسي است كه اگر لازم باشد، صورت خود را با سيلي سرخ نگاه مي دارد.مردي كه همسر خود را از بين متولدين دي ماه انتخاب مي كند، بايد متوجه يك نكته مهم باشد و آن اينكه ظاهر او خيلي آرامتر و ساكت تر از آنچه كه در درون اوست نشان مي هد، در وهله اول اين توهم به شما دست مي دهد كه او زني خونسرد و بي تفاوت و آرام است در حالي كه باطنا بسيار احساساتي است، البته همه زن ها ظريف و احساساتي هستند، اما زن متولد دي خيلي بيشتر از آنچه كه در بدو امر به نظر مي رسد، تابع احساسات خود مي باشد. حقيقت اين است كه او يك خلق و خوي مشخص ندارد، و مخصوصا اگر به وي بي احترامي يا كم محلي بشود، دچار آزردگي خاطر بسيار مي شود و چه بسا كه روزهاي متمادي احساس اوقات تلخي كند.در وجود زن متولد دي نوعي ترس از آينده، دلواپسي از حال و تأسف به گذشته وجود دارد كه باز تاب آن در رفتار و كردار وي به خوبي نمايان مي گردد و شايد به همين دليل هم باشد كه از شوخي خوشش نمي آيد. اگر در سنين نوجواني با پسري دوست بشود فقط به اين منظور است كه با وي ازدواج كند. ترس از آينده چنان در وي شديد است كه حتي لحظه اي نمي تواند فكر او را راحت بگذارد. از آن گذشته او به هيچ صورتي اهل رؤياهاي طلايي نيست و همين قدر كه پسري را از نظر روحي و مالي قابل اطمينان دانست، از تمام امكانات خود براي ازدواج با او استفاده مي كند.از نظر اجتماعي فوق العاده مبادي آداب و بانزاكت است، به محض ورود به يك اجتماع سريعا موقعيت آنجا را درك مي كند و پي مي برد كه چه رفتار و كرداري بايد داشته باشد. زن متولد دي داراي جذابيت خاصي است و به قول معروف با نمك است. اما بدون شك از تماشاني چهره او خوشتان مي آيد زيرا زيبايي مخصوص به خود را دارد. اما يكي از وحشت هاي مزبور و دائمي او اين است كه نكند شوهرش زن زيبايي را به او ترجيح بدهد.زن متولد دي نه تنها خود را زيبا نمي داند بلكه هرگاه در مقابل آينه قرار مي گيرد، از اينكه مبادا در نظر ديگران زشت جلوه كند، دچار دلهره و ترس است و به اين دليل اگر دوست يا همسر شما زن متولد دي است بايد به طور مستمر او را از زيبا بودنش مطمئن بسازيد. اين زن از نادرستي بيزار است. در ايام كودكي سن او مسن تر از سن واقعي به نظر مي رسد اما بعدا سالهاي سال در قايفه ك زن سي ساله باقي مي ماند. علاقه او به پدر و مادر و خواهر و برادرانش بسيار شديد است، پس به هيچ وجه به فكر قطع اين رابطه عاطفي نيفتد زيرا اگر خيلي پافشاري كنيد و عرصه را بر وي تنگ سازيد، مجبور مي شود از شما دست بكشد.مردي كه با يك دختر متولد دي ازدواج مي كند، در حقيقت با تمام خانواده ازدواج مي كند، اگر پدر يا مادرش بيمار شوند و نياز به پرستاري داشته باشند، او وظيفه خود مي داند كه شما را هفته ها و يا حتي ماهها تنها بگذارد و به منزل پدري خود برگردد. از سوي ديگر او را مي توانيد به معناي واقعي شريك زندگي خود بدانيد، چه در صورت لزوم و در ضمن بحران ها با تمام وجود به كمك شما مي شتابد و بدون كوچكترين اعتراضي حاضر است بار خانواده را چه از نظر مالي و چه از نظر احساسي و روحي بر دوش بكشد. يك نكته ديگر را هم بايد در اين زمينه تذكر داد و آن اين است كه مانع رابطه و علاقه و تمايل شما به پدر و مادرتان نمي شود. اگر والدين شما نيازمندي هاي مالي داشته باشند، هيچ زني به اندازه او كمك هاي شما را به ايشان طبيعي تلقي نمي كند، علاقه به اعضاي خانواده و اعتقاد به لزوم يك چنين علاقه اي چنان در وي شديد است كه اگر شما قبل از ازدواج روزي او را به منزل خود ببريد و به پدر و مادر خود معرفي كنيد، پس از مدتي مشاهده مي كنيد كه عملا يكي از اعضاي خانواده شما شده است و رفتاري از خود نشان مي دهد كه در كمترين مدت جاي خود را در دل پدر و مادرتان باز مي كند. منزل كدبانوي متولد دي به طرز چشمگيري تميز و مرتب است. براي او بيدار ماندن تا پاسي از شب براي تميز كردن خانه خود يك امر كاملا طبيعي است. تلف كردن وقت براي وي مفهوم ندارد. از موسيقي هاي ملايم لذت فراوان مي برد و معمولا اطلاعات وسيعي از كارهاي هنري دارد. به تاريخ، مخصوصا داستان هايي كه درباره قهرمانان تاريخي نوشته شده است، علاقه مندي نشان مي دهد، و شايد به همين دليل هم باشد كه نسبت به حفظ آداب و سنن قديمي اعتقاد و پاي بندي فراوان دارد.ديگر از اختصاصات اين زن همدردي شديد او با درماندگان و بينوايان است و هر كجا كه دردمندي به وجود او احتياج پيدا كند، فورا به كمك وي مي شتابد و قدم پيش مي گذارد و سازمان و جمعيت خيريه اي براي ياري رسانيدن به دردمندان ايجاد مي كند.او اصولا يك فرد تشكيلاتي است و در احزاب و سازمان هاي مختلف سياسي، ‌اجتماعي و يا مذهبي به سهولت مي تواند نقش رهبري را به عهده بگيرد،‌و با كفايت و لياقت تمام وظيفه خود را انجام دهد.از آنجا كه فرد بسيار باانضباطي است، بچه هاي خود را نيز چنين بار مي آورد، اما ميزان امر و نهي هاي او گاهي اوقات به صورت خسته كننده اي در مي آيد، علاقه فروان به خانواده موجب مي گردد كه پيوسته بهترين غذاها را سر ميز بگذارد و قشنگ ترين لباس ها را براي كودكان خود تهيه نمايد. براي او زندگي كردن به مفهوم استفاده از ارزان ترين اشياء نيست. او از كودكان خود مي خواهد كه احترام بزرگترها را نگه دارند و بچه هاي او معمولا از زمره مؤدب ترين بچه هاي فاميل هستند.در بدو امر ممكن است چنين به نظر برسد كه او مثل مادران ديگر به كودكان خود محبت نمي كند و بين او و ايشان فصله زيادي وجود دارد، اما وقتي بچه ها قدري پا به سن گذاشتند، متوجه مي شوند كه مادرشان بهترين مستمع دنيا است و او درست به همان اندازه كه از ايشان توقع داشتن گوش شنوا دارد، براي شنيدن درد دل ايشان نيز شخصا داراي گوش شنواست.از سوي ديگر اين را هم بايد گفت كه كشف اين موضوع كار ساده اي نيست، يعني اغلب اوقات فاصله اي كه بين اين مادر و كودكانش پيدا مي شود، چنان بزرگ و عميق به نظر مي رسد كه بچه ها تصور نمي كنند مي شود از آن عبور كرد. در يك چنين مواردي اين وظيفه شما است كه به كمك آنها بشتابيد و شكاف ظاهري بين مادر و بچه ها را پر كنيد. علت هم اين است كه فرزندان مادر متولد دي او را با جاذبه و گاه خشك و سخت گير تصور مي كنند و به همين جهت رابطه خيلي نزديك و خصوصي با او ندارند.زن متولد دي داراي پوست بسيار حساسي است و به اين جهت كمتر آرايش مي كند. خوشبختانه طبيعت به كمك او آمده استو همانطور كه گفته شد، اصولا صورت بانمك دار هم احتياج زيادي به آرايش ندارد. حساسيت پوست ممكن است موجب پيدايش ناراحتي پوستي در او بگردد.عدم اعتماد به نفس يك از نقاط ضعف اين زن محسوب مي شود و اين وظيفه شوهر اوست كه در رفع اين نقيصه بكوشد و گاه و بيگاه حس اعتماد به نفس را در او تقويت كند. يكي ديگر از معايب او لجبازي و زود رنجي است. اما خوشبختانه اين تأثير پذيري همراه داد و فرياد و انجاد عصبانيت و طوفان نيست و او روي هم رفته زني خود خور است كه خشم خويش را در درون مي ريزد.ضمنا بايد مراقب بود كه آبت دست او قرار نگيريد، چه در اين كار نيز استادي فراوان دارد. و به سهولت مي تواند اميال و افكار خود را به هركس ديكته كند.


برچسب ها: <-TagName->
بازدید : بار
21:28 | پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:,
نویسنده : ali@ahmad
دسته بندی : <-PostCategory->

قدرت طلب، خانواده دوست، خوددار و سرد، و در عرصه عشق كم حرف و كم تظاهر از ويژگيهاي مهم مرد متولد دي ماه است.پدري جدي و خشك اما مهربان و دلسوز، او مقام را به ثروت ترجيح مي دهد. مرد متولد دي ديواري به ظاهر غير قابل عبور به دور خود مي كشد، او در عين حال تا حدي خشن و بسيار مصمم است. اگر چه در بدو امرچنين به نظر مي رسد كه خواهان دوري جستن از ديگران و عزلت گزيني است، اما نه تنها در حقيقت اين چنين نيست، بلكه اگر خوب دقت كنيد، مي بينيد كه بسيار هم جاه طلب و شهرت پرست است.يك چنين دو گانگي در امور عشقي او نيز به چشم مي خورد، به اين ترتيب كه با وجود آنكه سخت رويايي مي باشد، سياره زحل،‌ يعني جرم سلوي كه حاكم بر كردار و رفتار او است، مانند يك ترمز قوي جلوي ابراز احساسات وي را مي گيرد. اين سياره به طور مداوم از او مي خواهد كه موجودي آرام،‌ اهل عمل و جدي باشد. اين اعمال نقوذ كه در واقع مغاير با خصوصيات ذاتي اوست، گاهي اوقات منجر به سر زدن كارهايي از او مي شود كه موجب تعجب اطرافيانش مي گردد.احتمالا اولين چيزي كه در يك مرد متولد دي نظر شما را به خود جلب مي كند، زبان نيش دار اوست، اما اندكي بعد مي بينيد كه در اين مورد نيز دوگانگي خاصي در اوست. به اين ترتيب كه متوجه مي شويد كلمات و جملات ناخوش آيند او از روي قصد و نيت خاصي نيست و اندكي پس از آنكه يك چنين جملاتي از دهانش خارج شد، سعي مي كند آن را رفع و رجوع كند. اگر بتوانيد پا به خلوت درون يك مرد متولد دي بگذاريد، با كمال تعجب در نهاد او موجودي مي بينيد سرشار از شادي و نشاط، و دستخوش رؤياهاي طلايي و آرزومند دستيابي به بي قيدي و آزادي هاي بي حد و حصر كه همه اين تمايلات و آرزوها به طور سربسته در وجود او مخفي مانده و به ندرت عرض وجود مي كند.در هفته ها و حتي ماه هاي اول آشنايي خود با يك مرد متولد دي اين توهم به شما دست مي دهد كه رسيدن به منصب عالي را بر هر چيز ديگري ترجيح مي دهد و اگر از وي پرسيده شود كه بين شما ( عشق ) و يك مقام برجسته بايد يكي را انتخاب كند بدون كوچكترين ترديد مقام را انتخاب خواهد كرد، اما اگر فقط قدري حوصله به خرج بدهيد،‌خواهيد ديد كه قضاوت شما تا چه حد اشتباه آميز بوده است و در سينه او چه قلب گرم و عاشق پيشه اي در حال تپيدن است. پس از پي بردن به حقيقت امر بهتر است به آنچه كه دستگيرتان شده اكتفا كنيد. به عبارت ديگر هرگز انتظار نداشته باشيد كه گفتار و رفتار وي نشان دهنده اين انتخاب دروني باشد زيرا مرد متولد دي كمتر به عشق خود اعتراف مي كند. در حقيقت سياره زحل با قدرت خود هرگز اجازه نخواهد داد كه اعترافات صادقانه بر زبان متولد دي ماه ظاهر بشود و انديشه ها و تمايلات باطني او آشكار گردد.مرد متولد دي چنين وانمود مي كند كه اصلا نيازي به تعريف و تمجيد ندارد و حتي به هنگام شنيدن تعريف و تمجيد هم به شدت مانع از ظاهر شدن رضايت خاطر و شادماني عميق خويش مي گردد، اما حقيقت اين است كه او با تمام وجود خواهان آن است كه مرتبا به وي بگوييد كه چه مرد خوب، باهوش، خوش قد و قامت، خواستني و جالبي است.مرد متولد دي جاه و مقام را به ثروت ترجيح مي دهد و قلبا مايل است مدير كل و وزير باشد تا يك بازرگان ثروتمند ولي گمنام. حتي ثروت براي او وسيله كسب قدرت و شهرت است.در زندگي مرد متولد دي نكته جالبي وجود دارد كه منحصر به خود اوست و آن اين است كه در جواني بسيار جدي است ولي به تدريج كه پا به سن مي گذارد،‌ نرم مي شود تا جايي كه در ميانسالي، تبديل به يك آدم خوش مشرب و اجتماعي مي شود، به اين ترتيب اگر شما همسر او هستيد، با مشكل خاصي در زندگي خود مواجه هستيد و از يك نظر مدار زندگي شما بر خلاف زنان ديگر در حركت معكوس مي چرخد، به اين ترتيب كه زنان ديگر بايد در اوايل زندگي دندان روي جگر بگذارند و سر به هوايي هاي شوهر خود را تحمل كنند. به اين اميد كه پس از پا به سن گذاشتن سر به راه و آرام خواهند شد، در حالي كه شما درست برعكس در ابتداي زندگي خيالتان از بابت سر به هوايي و هوسبازي آقا كاملا راحت خواهد بود اما هر چه كه آقا پا به سن بگذارد، خطر عاشق شدنش بيشتر است. او به طور حتم به شما پيشنهاد نخواهد كرد كه ماه عسل خود را در پاريس بگذرانيد، اما هيچ بعيد نيست كه سي سال بعد با اصرار از شما بخواهد كه سفري به تاج محل هندوستان بكنيد زيرا شنيده است كه شب هاي مهتابي آن بسيار عاشقانه است.يك چنين حالتي لااقل از يك نظر بسيار خوب است و آن پيش نيامدن احتمال طلاق و جدايي در ده سال اول زندگي است. در سال هاي اول زندگي هيچ زني به اندازه شما خيالش از جانب همسرش راحت نخواهد بود، اما البته اين احتمال وجود دارد كه بعدها فيل او ياد هندوستان كند كه در اين حالت نيز موضوع به دو دليل بزرگ هرگز جدي نخواهد بود: اول اينكه در سنين ميان سالي ديگر آن شور و هيجان جواني در وي وجود ندارد و دوم اينكه مرد متولد دي واقعا عاشق خانه و خانواده خواهد شد، لذا الفت و هم بستگي خانوادگي مانع از بوالهوسي هاي مخرب و آزار دهنده وي مي گردد.علاقه اين مرد به خانواده اي كه در آن متولد و بزرگ شده است، نه تنها با ورود شما به زندگي از بين نمي رود بلكه تقليل هم پيدا نمي كند و خيلي به نفع شماست كه سعي كنيد نسبت به پدر و مادر و برادران او علاقه مندي از خود نشان بدهيد. البته اين امكان وجود دارد كه شما او را ظاهرا نسبت به خانواده خود بي تفاوت ببينيد، به شما توصيه مي كنم كه گول اين حالت ظاهري را نخوريد و خداي نكرده زبان به بدگويي از خواهر شوهر و مادر شوهر باز نكنيد و يا نسبت به آن ها بي توجهي و بي علاقگي از خود نشان ندهيد، كافي است فقط يك اتفاق ناگوار براي كنترل يكي از اعضاي خانواده وي روي بدهد تا ببينيد چطور كنترل ظاهري خود را از دست مي دهد و عشق پوشيده و باطني وي ناگهان آشكار مي شود.مرد متولد دي به طور مطلق دختري را براي همسري انتخاب مي كند كه مادري نمونه و زني خانه دار باشد. او در عين حال از زن خود انتظار دارد  كه خيلي خوش لباس و شيك و هميشه مرتب باشد. مطمئن باشيد كه اگر فقط يك روز سر و وضع شما مرتب نباشد يا در نهايت صراحت آن را مستقيما به رخ شما مي كشد و يا با عكس العمل و به طور غير مستقيم در رفتار و گفتارش اثري آشكار از اعتراض خود بدهيد، يك كتال شعر است،‌ و هر قدر اين كتاب شاعرانه تر باشد، بهتر است.ابراز علاقه و عشق را بايد به وي ياد بدهيد، در غير اين صورت براي تمام عمر از شنيدن جملات عاشقانه و كلمات زيبا از دهان او محروم خواهيد ماند. او خيال مي كند همين قدر كه شما را همسري خويش انتخاب كرده، همين قدر كه هر روز پس از اتمام كار به منزل مي آيد، همين كه شما در انجام كارهاي منزل و رسيدگي به امور بچه ها مختار گذاشته كافي است كه عشق و علاقه او به شما ثابت كند و ديگر نيازي به اين نيست كه اين مطلب را به زبان هم بياورد.به عنوان پدر، او واقعا يك رئيس با جذبه است و خود را در رأس خانواده احساس مي كند و اين احساس تابع زمان و مكان نيست؛ به اين معني كه چه در سر ميز غذا در منزل و چه بر سر سفره اي كه در يك گردش خانوادگي روي علف هاي بيابان پهن مي شود،‌ او در بالاي سفره مي نشيند و موقعيت برتر خود را حفظ مي كند. پدر متولد دي از بچه هاي خود مي خواهد كه كودكاني مطيع و باانضباط باشند، درمقابل به خواسته هاي ايشان مثل خريد يك دوچرخه و يا بر پا كردن يك جشن تولد بزرگ جواب مثبت مي دهد حتي اگر انجام يك چنين كارهايي فشار زيادي به بودجه خانواده وارد بياورد. پدر متولد دي مراقب رفتار و كردار كودكان خود مي باشد و هيچ نكته اي را فراموش نمي كند. رفتار او با بچه هايش خشك و رسمي به نظر مي رسد و شما براي عوض كردن يك چنين رويه اي اولا بايد مرتبا به وي گوشزد كنيد كه با بچه ها خيلي خشك و رسمي نباشد و از طرف ديگر به بچه ها ياد بدهيد كه از ابراز علاقه به پدرشان كوتاهي نكنند، چون او تشنه احترام و محبت است و اداي احترام در حق او موجب تقويت اعتماد به نفس در وجودش مي شود. مرد متولد دي هرگز از روي هوي و هوس ازدواج نمي كند و به همين دليل كمتر اتفاق مي افتد كه كار او با همسرش به جدايي بكشد. بر طبق آمار موجود، مردان متولد دي خيلي كمتر از متولدين ماه هاي ديگر كارشان به دادگاه و طلاق مي افتد، با وجود اين بايد توجه دقيق داشته باشيد كه هرگز او را در اين بن بست قرار ندهيد. اگر روزي به اين نتيجه برسد كه همسر مناسبي براي او نيستيد و يا خطايي از شما مشاهده كرد كه به نظر وي به هيچ وجه قابل بخشش نبود، در آن صورت هرگز شانس دوم به شما نخواهد داد و سريعا رابطه خود را با شما قطع خواهد كرد.به عبارت ديگر، براي مرد متولد دي زناشويي در هر مرحله توأم با حساب و كتاب است.در سال هاي اول زندگي از نظم و ترتيب چنين مردي واقعا تعجب خواهيد كرد، او هر هفته در يك روز و يك ساعت معين براي والدين خود كاغذ مي نويسد، در يك روز و يك ساعت معين به فلان قوم خويش تلفن مي زند، سر ساعت چاي يا قهوه مي نوشد، فلان لباس خود را همشه در سمت چپ يا راست گنجه آويزان مي كند و كفش هايش را در روز معيني از هفته واكس مي زند و خلاصه نظم در هر كارش دقيقا جريان دارد.از نظر امور جنسي ظاهرا سردتر از مردان ديگر به نظر مي رسد، در حالي كه اين سرد مزاجي ظاهري است، به اين معني كه او فقط از نظر زباني و ابراز علاقه سردتر او مردان ديگر است و درغير صورت مي توان گفت كه از ديگران يك قدم هم جلوتر است. زناني كه در عرصه عشق به شوهرچرب زبان و عاشق پيشه نيازمند هستند، از برخورد با مرد متولد دي احساس كمبود مي كنند زيرا شخصيت او با رفتار عاشق پيشانه سازگاري ندارد.او بر خلاف اغلب مردها هر قدر بيشتر پا به سن مي گذارد، سرزنده تر و شاداب تر مي شود و از اين نظر مسير زندگي شما در خلاف جهت اغلب زن هاي ديگر است. او هرگز در نقش يك عاشق دل خسته ظاهر نمي شود، اما شعله علاقه هرگز در دل وي خاموش نخواهد شد و اين شعر حافظ كه مي گويد: « آتشي كه نميرد هميشه در دل ماست» در باره وي كاملاصادق است.حمايت مرد متولد دي از همسر و فرزندانش زياد و جدي است و اين مرد با گذشت زمان تغيير پيدا نمي كند. براي او شما هميشه همان دختر جواني هستيد كه در روزهاي اول آشنايي با او بوده ايد و فرزندانش نيز هميشه كودكان او هستند حتي اگر خود صاحب كودكان متعدد باشند و به شغل وزارت برسند.


برچسب ها: <-TagName->
بازدید : بار
21:27 | پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:,
نویسنده : ali@ahmad
دسته بندی : <-PostCategory->

مي توان گفت زن متولد آذر ماه اهل منطق و واقعيات، مهمان دوست، بي ريا و پول خرج كن و بي نظم و انضباط، راست گو اما بدزبان و درشت گو است.اگر حسود و بدكينه هستنيد، هرگز با دختر متولد آذر ازدواج نكنيد.شايد بهترين توصيف زن متولد آذر اين باشد كه بگوييم او زني نيست كه انتظار داشته باشيد مطابق ميل شما حرف بزند و چه بسا كه گاه و بيگاه از لحن نيشدار او آزرده خاطر مي شويد و در مقابل هر چند گاه يكبار آنچنان جملات زيبا و دل انگيز از دهان او خارج مي شود كه شما با شنيدن اين جملات، روزگار را به خوشي طي خواهيد كرد. زبان زن متولد آذر نيشدار و پركنايه است اما قلبش پاك و صميمي و بي ريا است. زن متولد آذر دنيا را درست به همان صورتي كه هست مي بيند و در ديدگاه زندگي اهل واقعيت و منطق است. به ندرت اتفاق مي افتد كه زني مانند يك متولد ماه آذر وقايع و رويدادهاي زندگي را چنان دقيق و مستدل و منطقي توجيه كند و از خوبيها براي خوشبين شدن به آينده بهره گيري نمايد و بدي ها را هم به عنوان يك واقعيت غير قابل انكار بپذيرد.قاطعيت او در گفتارش خيلي زود نظر شما را جلب مي كند، اگر روزي به شما گفت پولي كه براي مخارج خانه مي دهيد ديگر كافي نيست و بايد مقداري به آن بيفزاييد، يقين داشته باشيد كه راست مي گويد. اما به طور مسلم مي توان انتظار داشت كه او پس از درخواست اضافه خرج بلافاصله اضافه مي كند كه اما لازم نيست كه با جان كندن سعي كني پولدار شوي چون پول زياد انسان را خودخواه مي كند. اين زن هرگز به شما دروغ نخواهد گفت و در اين كار آنچنان تعصبي از خود نشان مي دهد كه شما گاهي آرزو مي كنيد اي كاش گاهي دروغ مي گفت و لي زباني اين چنين تلخ و درشت گو نداشت.زن كماندار شديدا عاشق استدلال و خود مختاري است و به همين دليل اغلب اوقات زندگي مجردي را بر ازدواج ترجيح مي دهد. وقتي هم كه دختر خانه است، با بقيه اعضاي خانواده زياد گفتگو نمي كند و به اين دليل معمولا رابطه اي سرد و مجزا با بقيه دارد، عاشق مسافرت است و از هر موقعيتي براي انجام اين كار استفاده مي كند، و اگر نتواند به مسافرت برود، ناآرامي خويش را با رفتن به سينما و گردش با دوستان ارضا مي كند.اگر مي خواهيد با همسر متولد آذر خود زندگي آرامي داشته باشيد، هرگز به وي دستور ندهيد كه چنين و چنان بگن، بلكه خواسته هاي خويش را در قالب جملاتي كه جنبه درخواست دارند بيان نماييد و يقيين داشته باشيد كه هرگز با خواسته اي انجام نشده مواجه نخواهيد شد. او اگر چه مثل هر زن ديگري مايل است كه تحت الحمايه باشد، اما از دستور شنيدن و فرمان بردن سخت بيزار است. شما مي توانيد از پدر و مادر وي سؤال كنيد، آنها هم به شما خواهند گفت كه از كودكي اين چنين بوده است.در اين زمينه نكته ظريفي وجود دارد كه ذكر آن ضروري است و آن اين است كه اگر چه نمي خواهد كسي، مخصوصا در مقابل ديگران براي او « آقا بالاسري» بكند اما وقتي ديديد و احساس كرديد كه دارد ثابت قدمي شما را آزمايش مي كند، چه او خيلي بيشتر از آنچه كه از دستور شنيدن بيزار است، از مردي كه ضعيف نشان مي دهد تنفر دارد، به اين دليل اگر روزي ديديد كه پرچم استقلال را بيش از حد برافراشته، او را سر جاي خودش بنشاند.
زن متولد آذر كسي نيست كه حاضر باشد به خاطر هيچ مردي تك روي خود را كنار بگذارد اما در عين حال خواهان آن است كه شوهرش هميشه او را يك دختر هفده هيجده ساله تصور كند.يكي از اشتباهاتي كه از زن متولد آذر در سال هاي قبل از ازدواج سر مي زند اين است كه دوستي و عشق را به شدت با هم مخلوط مي كند و اين امر موجب پيدايش نوعي سرگرداني در قضاوت اطافيان نسبت به او مي گردد. اگر شما از زمره مرداني هستيد كه طالب يك زن كاملا محجوب و پر از شرم و آرزو مي باشيد، بهتر است از همين الان به فكر زن ديگري، كه متولد آذر نباشد باشيد، چه دختري كه در ماه آذر متولد شده است، تفاوت چناني بين مرد و زن احساس نمي كند. او زن تو سري خور نيست و از ابتداي بلوغ و جواني بهره وري از شادي هاي زندگي را حق خود مي داند و به عشق با چشمي شاعرانه نگاه مي كند كه لازمه يك زندگي گرم و پر حرارت است.چه دختر باشد و چه زن شوهردار، شيوه تلخ و شيرين سخن گفتن او اغلب موجب بروز سوء تفاهمات و گفت و گوهايي مي گردد كه ممكن است به جاهاي تاريك هم بكشد، و شما مي بينيد كه او با يك روحيه بسيار قوي با يك چنين رويدادهايي مواجه مي گردد تا جايي كه امر به شما و ديگران مشتبه مي شود كه آيا حرف هاي ديروز او، موجب برپا شدن اين بگو مگوها گرديده است، جدي بوده يا شوخي؟ يك چنين عكس القملي خاص كساني است كه بزرگترين سياره منظومه شمسي يعني مشتري حاكم بر رفتار و كردار آنهاست.درشت گويي او نبايد سبب شود كه شما تصور كنيد كه اهل دعوا و مرافعه است، او نيز به اندازه هر زن ديگري، از ايجاد دلخوري ها و نزاع هاي خانودگي بيزار است. از خود مي پرسد كه چرا « درشت گويي» و بد زباني او موجب بروز اين اوقات تلخي ها شده است. البته او هرگز نمي تواند دليل اصلي اين پرخاش هاي زباني را پيدا كند زيرا كه طبيعت و نهاد غير ارادي او طراح اين رفتار تند و خشن است. از آنجا كه در زندگي كمال صداقت را دارد، از اينكه مورد شك و ترديد قرار بگيرد، به شدت ناراحت و عصباني مي شود. اگر او را پاي تلفن مشغول صحبت ديديد و گفت كه طرف صحبت مردي است كه برايش گرفتاري پيش آمده است، فورا نپرسيد اين مرد كيست و چه رابطه اي با او دارد.. همين دو جمله مي تودند طوفان وحشتناكي به پا كند زيرا اين« مرد» ممكن است برادر شما يا برادر خودش بوده باشد. او نه تنها خود را مكلف به دادن توضيح حس نمي كند، ‌بلكه معتقد است كه شما « بايد» به او اعتماد كامل داشته باشيد زيرا او « واقعا» در زندگي با شما رك و راست و صادق است و هرگز اهل فريب و توطئه و خيانت نيست.قبل از نشستن بر سر سفره عقد زندگي را بسيار سرسري مي گيرد، و به اين دليل از بين پسرهايي كه در اطراف او هستند، هيچكدام نمي توانند تصميم بگيرند و براي خواستگاري قدم پيش بگذارند. رفتار او با همه يكسان و تا حدودي سطحي و دور از جنبه هاي جدي است. روي هم رفته تاكتيك شوهريابي دختر متولد آذر زيركانه نيست و اين ضعف حتي در آيين دوست يابي او نيز به چشم مي خورد. به همين جهت دختر متولد آذر شانس بي شوهر مانديشان زياد است مگر انكه اطرافيان به او كمك كنند و موجبات سر سفره عقد نشستن را برايش فراهم كنند.يك ديگر از علل بي شوهر ماندن اين دختر اين است كه همانند مرد متولد اين ماه، انكي از ازدواج واهمه دارد، و به اين دليل اگر واقعا يك چنين دختري را دوست داريد و مي خواهيد او را وادار به قبول همسري خود كنيد، بايد طبق يك نقشه زيركانه از زندگي زناشويي و زيبايي هاي آن يك تصوير دوست داشتني به وي نشان بدهيد و ترس هاي او را از ميان برداريد.زن متولد آذر عاشق ورزش و اين قبيل كارها است. از آنجا كه بين خود و پسرها كوچكترين تفاوتي احساس نمي كند، و مثل آنها لباس مي پوشد و حركات و رفتاري مشابه ايشان دارد، گاه اين توهم براي شما به وجود مي آيد كه آيا پس از ازدواج مي تواند در قالب يك زن خانه دار قرار بگيرد يا نه؟ براي او دنيا به اين صورت است كه اگر پسري مي تواند يك هفته به ييلاق برود و چادر بزند و يا ساعت دو بعد از نصف شب به منزل برگردد، هيچ دليلي ندارد كه او هم نتواند اين كارها را بكند و يقينا برود و چادر بزند و يا ساعت دو بعد از نصف شب به منزل برگردد، هيچ دليلي ندارد كه او هم نتواند اين كارها را بكند و يقينا يك چنين اعمالي دليل بر انحراف اخلاقي او محسوب نميگردد و نبايد پشت سر او غيبت و پچ پچ راه انداخت كه مثلا هوسباز است. طبيعي است يك چنين طرز تفكري از جانب يك دختر با آنچه جامعه قبول دارد، مغاير مي باشد، اما او كسي نيست كه طرز قضاوت جامعه برايش خيلي اهميت داشته باشد. او تحت تأثير ستاره مشتري از استقلال و آزادي هاي خود حداكثر استفاده را مي كند و به حرف مردم چندان توجهي ندارد.به رغم داشتن يك چنين رفتار و طرز تفكري، قلب زن متولد آذر درست شبيه به قلب يك كودك ساده و صميمي است. وقتي پاي دل به ميان مي آيد، ديگر از هوشمندي و منطق در رفتار او اثري به چشم نمي خودرد. پس مغز او متفكر و منطقي است، قلبش بي دفاع و احساساتي و زود تسليم است.به همين دليل در زندگي او ماجراهاي عاشقانه و شكست خورده بسيار مي توان يافت و باز به همين دليل بسيارند دختران متولد آذر كه سريعا فريب چرب زباني هاي مردان گرگ صفت را خودرده اند و از اين بابت قلبي شكسته و فريب خورده دارند.زن متولد آذر بسيار خوش اشتها است و علاقه اي خاص به غذاهاي خوب دارد. كمااينكه وقتي به مسافرت مي رود، هميشه سعي مي كند بليط درجه يك مسافرت بخرد. به پول، به خاطر خود آن،‌ علاقه اي نشان نمي دهد و آن را وسيله رفاه زندگي مي داند و به اين ترتيب اغلب مرداني كه با دختر متولد آذر ازدواج مي كنند، مجبور هستند مدتي از وقت خود را صرف اين بكنند كه به وي ياد بدهند پول چه ارزشي دارد و چگونه بايد آن را خرج كند. با توجه به اين امر اگر مي خواهيد با يك چنين دختري ازدواج كنيد و جنبهحسابداري و رسيدگي به دخل و خرج را هيچگاه به عهده او محول نكنيد.در بين ستارگان سينما و هنر پيشگان تأتر، درصد متولدين آذر از همه بيشتر است زيرا براي بسياري از زنان كاماندار نور پروژكتورهاي فيلم برداري درخشنده تر از برق هر نوع جواهري، و صداي كف زدن هاي تماشاچيان دل انگيزتر از هر نوع زمزمه عاشقانه اي است، پس تعجب نكنيد اگر او كار هنري خود را حتي به زندگي زناشوئي ترجيح دهد.چنين زني بيشتر اهل شكار افتخارات و شهرت است تا اهل شكار پول و ماديات و از نظر خانه داري و انجام كارهاي منزل بايد گفت كه خدا به شما صبر جميل عطا كند. زني كه در ماه آذر متولد شده است، اصولا با اين قبيل كارها ميانه خوشي ندارد و به قول معروف وقتي به فكر جمع كردن رختخواب مي افتد، بلافاصله به خود مي گويد چه فايده دارد، چند ساعت ديگر بايد آن را پهن كنم،‌پس چرا اصلا جمعش كنم. داشتن يك چنين خصوصياتي بالطبع موجب آن مي شود كه كودكان او خيلي خوب به انجام دادن كارهاي منزل وارد بشوند زيرا برغم يك چنين تنبلي از درهم برهمي و كثافت خوشش نمي آيد و چون خودش حوصله جمع و جور كردن و تميز كردن خانه را ندارد، بچه ها و آقا را به كار خانه داري وادار مي كند.در مورد آشپزي هم وضع او فرق زيادي با خانه داري ندارد. حقيقت اين است كه در اين مورد نمي توان يك حكم كلي صادر كرد. اگر امروز غذايي را كه جلوي شما مي گذارد، واقعا لذيذ است، هيچ دليل نمي شود كه فردا يا پس فردا هم دست پختش خوردني باشد.از زبان تند و تيز او به هيچ وجه غافل نشويد. اگر ناراحت و عصباني بشود، مطالبي را بر زبان مي آورد كه مو بر اندام شما راست خواهد شد. اما اين را هم بگويم كه منظور واقعي او همان چيزي نيست كه بر زبان مي آورد و به قول معروف حتي قبل از آنكه حرفش تمام بشود، آن را فراموش مي كند و به اين دليل انتقام جويي بعدي شما به كلي برايش بدوي مفهوم خواهد بود. او زني نيست كه به درد آدمهاي خيالاتي و يا كينه توز و حسود بخورد. اگر كينه اي و بداخلاق و خيالاتي هستيد، هرگز با زن متولد آذر ازدواج نكنيد.مادر متولد آذر بيش از هر مادر ديگري مورد علاقه بچه هاي خود قرار مي گيرد. چه علاوه بر وظيفه مادري، همبازي و دوست ايشان نيز خواهد بود. به احتمال قوي بچه داري تنها موضوعي است كه اين زن نسبت به آن مسئوليت كامل احساس مي كند و مسئوليت خود را هم به بهترين وجه ممكن انجام مي دهد. بچه ها از خوشبيني ذاتي و فراوان مادر خود تا حد امكان استفاده مي كنند و در سنين بالاتر آنها او را بهترين خواهر دنياي خود مي دانند. مادر متولد آذر در چشم و قلب فرزندانش يك مادر قابل ستايش است.از نظر مهمانداري و پذيرايي و دست و دلبازي حتي متولدين مرداد هم به گرد او نمي رسد و هميشه مايل است كه از مهمانان خود به طرز شاهانه پذيرايي كند. خوشبيني و حس رفاقت شديدي كه در نهاد او وجود دارد، موجب مي گردد كه هر كس پا به خانه وي مي گذارد، خود را در منزل خويش احساس كند.


برچسب ها: <-TagName->
بازدید : بار
21:26 | پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:,
نویسنده : ali@ahmad
دسته بندی : <-PostCategory->

مرد متولد آذر صادق و راستگو، دمدمي مزاج، در عشق كم اعتنا، خواهان آزادي و بي قيدي، و طرفدار تنوع و مسافرت و بطور خلاصه خطرناكترين شوهردنياست.حقيقت اين است كه مرد متولد آذر از نظر بعضي ها خيلي دمدمي مزاج است، لحظه اي او را مي بينيد كه شمشير به دست و سوار بر اسب سفيد به وسط ميدان مي تازد تا به رتق و فتق امور بپردازد و اندكي بعد او را مشاهده مي كنيد كه خود را نخود هر آشي مي كند و پابه پاي تمام برنامه ها نقشي ايفا مي نمايد.كنجكاوي مرد متولد آذر و بي قراري او در فيصله دادن هر چه زودتر مشكلات چنان زياد است كه به راستي گاهي نمي توان حدي براي آن قائل شد. يكي ديگر از ويژگي او اين است كه پيوسته گروهي در اطراف وي ديده مي شوند و بالنتيجه براي دستيابي به چاره اي جز اين نداريد كه راه خود را از بين اين جمع باز كنيد، از سوي ديگر لازم است عنوان كرد كه به هيچ وجه جايز نيست نسبت به اين شخص بدبين باشيد، چه او بلاشك يكي از خوشبين ترين افرادي است كه خداوند كرده است. و آنقدر خوشبين است كه اگر يكي از دشمنايش يك دهانه اسب براي او ارسال دارد، به خود مي گويد حتما اسبش را فراموش كرده است. طبيعي است يك چنين خوشبيني ممكن است خطرناك باشد زيرا در اثر آن چنان به مردم اعتماد مي كند كه حدي بر آن متصور نيست، البته من منكر آن نيستم كه اين خوش بيني از نظر زن و فرزندانش يك امتياز جالب محسوب مي شود.خوشبختانه براي او و احتمالا براي او و احتمالا براي شما، مرد متولد آذر آدم فوق العاده خوش شانسي است و اين شانس اغلب در لحظاتي كه خوشبيني هاي بي دليل او برايش گرفتاري ايجاد مي كند، به داد او مي رسد، او آنقدر خوش شانس است كه اگر به مس دست بزند، طلا مي شود و طبيعي است كه آدمي با چنين خوش شانسي خوش بين هم مي شود. خوش شانسي او در مسائل عاشقانه نيز قابل رؤيت است و اگر احيانا پاي عشقي در ميان بيايد كه نتواند عاقبت خوشي براي او داشته باشد، زود به ريشه آن پي مي برد و دست از آن مي شويد.مرد متولد آذر صاحب بزرگترين كلكسيون دوست و آشنا در دنياست و اين دوستان اغلب دوستان واقعي و هستند زيرا به هنگام انتخاب مرد متولد آذر به جاي توجه به ظاهر دوستان، دقت خود رامتوجه باطن آنها مي سازد، در مقابل تعداد دشمنان او بسيار محدود است. كساني كه از رك گويي او آزرده خاطر مي شوند، چند روزي و يا چند هفته اي با او بد مي شوند و در جرگه مخالفين در مي آيند، اما پس از مدتي پي مي برند كه او بدون هيچ گونه قصد و غرضي حقيقت تلخ را گفته و منظور آزار و اذيت نداشت است.همانطور كه قبلا گفته شد، سياره كسي كه در ماه نهم سال متولد شده، مشتري است و كسي كه تحت تأثير اين غول منظومه شمسي قرار داشته باشد، كمي در رفتار و گفتار بي ملاحظه است، اما بدجنس و موذي نيست.راجع به بد زباني و نحوه سخن گفتن او بايد گفت كه مقصود خود را به راستي شبيه تيرهايي كه صورت فلكي او يعني « كماندار» در چنته دارد، بيان مي دارد. يعني بدون سياست و ملاحظه كلمات را از چله كمان دهان رها مي سازد. كلام او ممكن است درست مانند اين تير قلب شما را جريحه داز كند، اما اگر قدري مقاومت به خرج داديد و به آن عادت كرديد، ‌آن وقت تا آخر عمر از قرار داشتن در جوار مردي كه دل و زبانش يكي است، چنان احساس آرامشي خواهيد داشت كه بي شك براي بسياري از زنان رشك آفرين خواهد بود. يكي از اشكالات بزرگي كه اين مرد با آن مواجه است، پيدا كردن و بكار بردن لغات مناسب در موقع حرف زدن است. در نتيجه اغلب مجبور مي شود گفته هاي خود را با جملات ديگري حل و اصلاح كند. براي مثال او ممكن است در يك گردش عاشقانه در زير مهتاب با لحن مؤثري به شما بگويد: « عزيزم، بدون شك تو مناسب ترين زني هستي كه يك مرد ممكن است به عنوان دوست خود انتخاب كند» سپس با مشاهده آثار عصبانيت در قيافه شما با دستپاچگي اضافه مي كند كه : « آخر عزيزم، مرد وقتي اقدام به گرفتن دوست دختر مي كند كه زنش پير و زشت شده است»، آن وقت سعي مي كند زيباترين دختران دنيا را براي معشوقه بودن پيدا كند. به هر صورت اگر اين اصل مهم خاصي نيست و به هيچ عنوان مايل به آزرده خاطر ساختن كسي نمي باشد، آن وقت مي توانيد با خيال آسوده در جوار او قرار بگيريد و از داشتن نامزد يا همسر صادقي چون او لذت ببريد. از نظر امور عاطفي بايد بگويم كه عشق در قلب او نه تنها به كندي صورت مي گيرد بلكه هرگز نمي تواند شور عشق به اعماق آن برسد اما شما مي توانيد به همين رسوخ سطحي اعتماد كامل داشته باشيد، اگر شما به دورويي هايي كه در برخي مردان وجود دارد واقف باشيد، آن وقت مي بينيد كه خداوند با قرار دادن يك مرد متولد آذر در سر راه شما چه نعمتي را به شما ارزاني داشته است، آن وقت ديگر وقتي او از عشق هاي قديم خود يا خاطرات خوش گذشته خويش براي شما صحتب مي كند . يا گاهي با زخم زبان شما را كمي مي آزارد، قلبا ناراحت نمي شويد. دخترها و در دوستي خود با مرد متولد آذر اغلب دچاراشتباه مي شوند و رابطه خود را خيلي جدي تر از آنچه كه واقعا هست فرض مي كنند و اين امر بالطبع منجر به قضاوت هاي ناروايي درباره او مي گردد، اما در اينجا نيز شانس معروف به كمكش مي آيد و ديري نمي گذرد كه اين دخترها پي مي برند اشتباه از ايشان بوده و او نظر خاصي از اين دوستي نداشته است. دمدمي مزاجي او در روابط عاشقانه اي كه در دوران تجرد و جواني با جنس مخالف بر قرار مي سازد، به خوبي مشاهده مي گردد و به قول معروف هر روز با يكي سر مي كند و اگر در اين ميان كسي پيدا شد كه اين رابطه را جدي گرفت و خواست قدمي فراتر بگذارد، به احتمال قوي از عكس العمل طنز آميز او افسرده خاطر مي گردد.از امتيازاتي كه موجب جلب اين مرد به طرف يك زن مي گردد، هوشمندي است، مرد متولد آذر هرگز حاضر نيست با زني سبك سر دوستي خيلي نزديك داشته باشد و و يا احيانا با او پاي سفره عقد بنشيند. از اينكه مورد سؤال هاي متعدد قرار بگيرد، بيزار است و اگر ميخواهيد كه او را هميشه از آن خود بدانيد، سعي نكنيد غل و زنجير به پاهايش بزنيد يا در حقش حسادت به خرج بدهيد و بخواهيد كه از همه اسرار دل او باخبر شويد. او را آزاد بگذاريد، به صداقت و رك گويي وي تكيه كنيد و خيالتان از هر جهت راحت باشد، اگر بتوانيد دنيا را از همان ديدگاهي كه او به آن مي نگرد، نگاه كنيد و انسان ها را به همان صورتي كه هستيد، قبول داشته باشيد، آن وقت مي توانيد حتم داشته باشيد كه عليرغم نشاط عميقي كه به هنگام برخورداري از آزادي سراسر وجود وي را بر مي گيرد، شما آن هم فقط شما عزيزترين زن دنيا برايش خواهيد بود و او هرگز شما را به ديگري نخواهد فروخت.براي آنكه عزيزترين زن دنيا براي او باشيد، راه هاي ديگري هم وجود دارد: سعي كنيد پيوسته هوشيار باشيد، بگذاريد او فرمانرواي خانه باشد، به ورزش عشق بورزيد، او را در سفر و كوهنوردي همراهي كنيد، دست و دلباز باشيد، احساسات به خرج بدهيد، ناز و كرشمه داشته باشيد . بالاخره هرگز نخواهيد كه مانع آزادي و رفت و آمد او بشويد. لطفا زود قضاوت نكنيد، در مورد اين قسمت اخير او حاضر است همين امتياز را براي شما قائل بشود، فقط كافي است به او گوشزد كنيد كه شما هم روح آزادمنشي داريد. هرگز با افكار « انقلابي » او مخالفت نكنيد و يادتان باشد كه پس از ازدواج با مردي كه تحت تأثير صورت فلكي كماندار است، بيش از هر زن ديگري در معرض خطر طلاق و از دست دادن شوهر خود قرار گرفته ايد، وقتي ديديد كه او كمان خود را در دست گرفته و تيرهايش را يكي پس از ديگري به سوي هدفي غيرممكن رها مي كند، بهترين كار آن است كه فكر خود را به موضوع ديگر معطوف سازيد و ان وقت در يك شب عاشقانه خواهيد ديد كه صادقانه به شما مي گويد: به راستي همسر ايده آلي براي او هستيد. اغلب مردان متولد آذر به طرز و حشتناكي از تشكيل دادن خانواده امتناع دارند، اغلب آنه ها به خاطر اينكه اعضاي خانواده او هستند، آنها را دوست دارد و به همين دليل هميشه بين ايشان و ساير اعضاي خانواده مثل خواهران، برادران، پدر و مادر نوعي جدايي آشكار مشاهده مي گردد. او درست مثل متولدين ماههاي ديگر با پدر و مادر و برادر و خواهر خود رفت و آمد مي كند و نسبت به آنها علافقه مندي نشان مي دهد، اما هرگز مايل نيست و اجازه نمي دهد كه آن ها در زندگي خصوصي او دخالت بكنند. شما هم اگر زن عاقلي باشيد، مي توانيد از اين موضوع سرمشق خوبي بگيريد و هرگز به دنياي خيلي اختصاصي او قدم نگذاريد. از جمله چيزهاي عجيبي كه بايد در منزل يك شوهر متولد آذر داشته باشيد، يك چمدان كاملا آماده براي مسافرت است زيرا بدون شك مسافرت هاي زيادي انجام خواهيد داد. شما در اين مسافرت ها مي توانيد با خيال راحت سگ و گربه خود را هم همراه ببريد زيرا شوهرتان عاشق حيوانات است. در اين مسافرت ها او خواهان آزادي بيشتري است، پس با كمال سخاوتمندي بر تعداد شب هايي كه او مي تواند بيرون بماند، بيفزاييد و طبق معمول يادتان باشد كه صبح روز بعد سئوالي درباره صداقت و وفاداري او نكنيد. اگر مرد متولد آذر عصباني بشود، به صورت موجود خطرناك و غير قابل كنترلي در مي آيد و به قول معروف تا عقده خود را خالي نكند، آرام نمي گيرد. بين زحمت ترميم خرابي هايي كه او به هنگام عصباينت به بار مي آورد و زحمت خودداري از متهم كردن او به نادرستي، انجام اين آخري به مراتب راحت تر از آن ديگري است. اگر او كار خلافي انجام بدهد، بدون شك خودش به شما مي گويد( در حالي كه معلوم نيست شما تاب تحمل شنيدن آن را داشته باشيد.)علاقه او به كودكانش در سنين بالا زيادتر مي شود، اما علي الاصول از مشاهده بچه مخصوصا بچه هاي كوچك شاد مي گردد. متولد آذر مردي است كه كودكان خود را خيلي زياد براي انجام كارهاي ورزشي به گردش مي برد و به اين دليل روابط او با پسرهايش نزديكتر از دخترها براي ورزش، مخصوصا ورزش هايي نظير كوه نوردي دارند و بهتر مي توانند پابه پاي او قدم بردارند، از سوي ديگر بچه هاي پسر هم او را خيلي به خود نزديك و صميمي احساس مي كنند به نحوي كه پس از سن سيزده چهارده سالگي نوعي حالت رفاقت بين ايشان پيدا مي شود و هر قدر بچه ها بزرگتر مي شوند، اين رفاقت عميق تر و افزون تر مي گردد. رك و راستي اين پدر گاهي اوقات كه كودكانش نياز به همدردي دارند، ممكن است توي ذوق ايشان بزند، از آن گذشته كنجكاوي او هم گاهي موجب ناراحتي بچه هايش مي شود زيرا بچه ها نسبت به اسرار خود سخت حساس هستند و وقتي با سئوالات پشتسر هم پدر خود مواجه شدند، ناراحت مي گردند.تنها موردي كه پدر متولد آذر از خود خشونت و سختي نشان مي دهد، موقعي است كه از بچه هاي خود دروغ بشنود. يادتان باشد كه به خاطر بچه ها او را فراموش نكنيد و وقتي ديديد كه مي خواهد با شما و در كنار شما باشد، بچه ها را فورا فراموش كنيد، ممكن است بگوييد مگر اين كار ممكن است، اما به هر صورت هميشه يادتان باشد كه تا چه حد در جوار اين مرد دمدمي مزاج و تند كه ريشه هاي عشق به انتهاي قلب او رسوخ نمي كند، در معرض خطر طلاق قرار داريد، اگر نمي خواهيد او را از دست بدهيد، بچه ها را به وي ترجيح ندهيد. مرد متولد آذر با مغز و دل خود به تناوب فكر مي كند، به همين دليل اصلا نبايد انتظار داشته باشيد كه پيوسته احساساتي و عاشق پيشه و يا دائما منطقي و عادل باشد.


برچسب ها: <-TagName->
بازدید : بار
21:25 | پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:,
نویسنده : ali@ahmad
دسته بندی : <-PostCategory->

زن متولد آبان طناز و زيبا، خانه دار و گرم، حسود و انتقامجو، رازدار،‌ موقع شناس و در بعضي اوقات جاه طلب است.اگر يك دختر متولد آبان عاشق شما شد، بدانيد كه مردي برتر هستيد.زن متولد آبان داراي يك زيبايي عميق و اسرار آميز است. او جذاب، مغرور و اعتماد به نفس است، امايك نكته اساسي وجود دارد كه مي گويد: چرا مرد به دنيا نيامده ام.علاقه نهايي به اينكه كاش مرد به دنيا آمده بود چنان است كه هرگز خود را صد در صد زن نمي داند.اگر عاشق زني هستيد كه در اين ماه به دنيا آمده بايد مراقب زندگي خود باشيد. منظور من از اين حرف آن نيست كه او موجودي خشن و فاقد ظرافت هاي زنانه است، درست برعكس او به قدر كافي طناز و دلفريب است با اين تفاوت كه ذاتا آرزوي مرد بودن را هميشه در دل خود مي پروراند. يكي از خصوصيات فوق العاده و بارز اين زن قدرتعجيب وي در استفاده از موقعيت است.او به آن عده از هم جنسان خود كه حالت معشوقه، زن كدبانو، مادر فداكار و امثالهم را دارند، ديده حقارت مي نگرد، زيرا معتقد است كه زن از لحاظ قدرت روحي چيزي كمتر مرد نيست. او قادر است كه خواسته هاي خود را به خوبي كنترل كند، اما اگر موقعيت را مناسب ديد، به خواسته هاي زنانه خويش نيز به زيباترين وجه ممكن جامه عمل مي پوشاند. او خيلي خوب مي داند كه نظر يك مرد را چطور بايد به خود جلب كرد و براي اين كار هميشه شيوه هايي بكار مي برد كه مشابه آن قبلا وجود نداشته است. او تا از نتيجه روش خود كاملا مطمئن نباشد آن را بكار نمي برد و هرگز شيوه را دو بار مورد استفاده قرار نمي دهد.اگر در نظر داريد توجه يك چنين دختر متولد آبان را به خود جلب كنيد، به اين نكته توجه داشته باشيد كه او كسي نيست كه براي مدتي طولاني به دانه هايي كه برايش در دام مي ريزد، توجه كند. بيشتر دختران متولد اين ماه مرد صفت هستند، از آن گذشته بايد به شما بگويم كه چشمان جذاب و پرحالت او شايد خيلي بهتر از خودتان افكار شما را بخواند، در نتيجه تقريبا اين احتمال بهيچوجه وجود ندارد كه بتوانيد يك نقشه پنهاني در مورد او به موقع اجرا بگذاريد. يكي از آن جملات رومانتيك و عاشقانه اي را كه براي هر دختري خيال انگيز است، زير گوش او زمزمه كنيد و ببينيد كه چطور نگاه نافذ و سرد خود را به شما مي اندازد و چطور به شما مي فهماند كه فكرتان را خوانده است. به قول يكي از روانشناسان معروف، زن متولد آبان يك دستگاه كامل فكر خواني است، به اين ترتيب فقط مطالبي را عنوان كنيد كه صادقانه به آنها اعتقاد داريد، در غير اين صورت او حركات و گفتار شما را نوعي توهين به خود تلقي خواهد كرد. به شما توصيه مي شود كه هر كار مي كنيد بكنيد اما به او توهين نكنيد. او در مقابل توهين و تحقير عكس العمل از خود نشان مي دهد. از كساني كه ندانسته به او توهين كرده اند، بپرسيد تا بدانيد كه شدت عكسالعمل او در مقابل توهين آنها چه بوده است. همين قدر مي توان گفت كه او مي تواند حس انتقام جويي شديد خود را در وراي يك لبخند و يك خونسردي ذاتي و ظاهري پنهان نگاه دارد.او ممكن ايت به طور عادي زني خوددار، مغرور، آمر و به گونه اي طعنه آميز، سرد و بي تفاوت باشد و آن وقت ناگهان تبديل به يك پارجه آتش و يك ديگ بخار بشود. او مي تواند معصومانه ترين عشق ها و زهرآگين ترين نفرت ها را داشته باشد و بالاخره او مي تواند گاه مثل كبوتر عاشق پيشه و گاه خشن و سرد مثل پولاد باشد، اما در هرحال شما يك چيز مي توانيد بطور حتم داشته باشيد و آن اين است كه او به هر صورت زني كم مايه و بي معني و بي هوش نخواهد بود.از عجايب طبيعت قدرت عجيب اين زن در ايجاد ترس و تشويش در دل دشمنان است و به قول معروف بر پشت دشمنان او از ترس عرق سرد مي نشيند و اين كار را با آنچنان مهارت و تبحري انجام مي دهد كه بسياري آن را حمل بر سحر و افسون مي دانند. اگر شما نظر او را به خود جلب كرديد، تقريبا ديگر راه فراري برايتان باقي نمي ماند و از آنجا كه حس ششم اين زن فوق العاده قوي است، در همان نظر اول مي تواند مرد آينده زندگي خود را تشخيص بدهد و سپس به گونه اي اسرار آميز و رويا انگيز تصميم و نيت خود را به وي القا مي كند. در يك چنين حالتي عكس العمل شما از دو حالت خارج نخواهد بود: يا تسليم عشق افسون مي شويد و در دام محبت او اسير خواهيد شد و يا همانند موجودي زخم خورده، راه فرار در پيش مي گيريد، غافل از اينكه اين زخم كاري است و راهي به جايي نداريد. به اين ترتيب، بهترين راه حل براي شما اين است كه دست و پاي خود را گم نكنيد و با كمال دقت مراقب گردش چرخ زندگي باشيد و بفهميد كه در چه جهتي حركت مي كند، او حكمت و راز و رمز زندگي را خوب ميداند و به شما ياد خواهد داد. شما لااقل از يك جهت مي توانيد خوشحال باشيد و بفهميد كه در چه جهتي حركت مي كند، او حكمت و راز و رمز زندگي را خوب مي داند و به شما ياد خواهد داد. شما لااقل از يك جهت مي توانيد خوشحال باشيد و آن اين است كه اين زن مغرور و برتر شما را قابل انتخاب شدن دانسته است. زن متولد آبان، برغم برخي صفت هاي مردانه اي كه دارد، كسي نيست كه از مشاهده ضعف در مرد چشم پوشي كند. او جستجو گر مردي است شجاع و جاه طلب كه با قدرت بر وي حكومت كند و موجب افتخار او باشد، بدون اينكه مزاحمتي براي غرور و طبع بلند او فراهم بياورد. او مي خواهد كه اين مرد قوي تر، خوش قيافه تر از يك حد متوسط باشد. وجود يك هوش خارق العاده در اين مرد، براي آنكه بتواند با فكر بلند پرواز او برابري كند، از ضروريات است و براي تكميل كار لازم است كه قدري عقايد فلسفي نيز چاشني اين هوش و درايت خود بكند.به اين ترتيب، به نفع شماست كه به جاي تقلا براي رهايي از بنده هاي عشق پرجاذبه و قدرتمند او سعي كنيد ياد بگيريد كه چطور بايد حركات و رفتاري برتر داشته باشيد و در اين بازي عشق پيروز از كار در آييد. آنچه كه به هنگام وقوع يك چنين حادثه اي در وهله اول، نظر شما را به خود جلب خواهد كرد، اين است كه مي بينيد اطرافيانتان شما را از انكه توايسته ايد مورد توجه اين زن قرار بگيريد، برتر از خود به حساب مي آورند. اين حالت و موقعيت را دست كم نگيريد.از نظر روان شناسي بسياري از مردم موفق كساني مي باشند كه اطرافيان ايشان، آنها را برتر و بالاتر از خود مي دانند بدون اينكه شايد واقعا قابليت هاي لازم براي موفقيت هاي مزبور را داشته باشند. از اين لحظه به بعد نظر شما در زندگي بايد متوجه هدف هاي بالاتري باشند.اگر روزي توانستيد مورد توجه يك زن متولد آبان قرار بگيريد و در حريم عشق و زناشويي روابط نزديك و صميمانه اي با او برقرار كنيد، مي توانيد تصور كنيد كه از بسياري جهات يك مرد منحصر به فرد هستيد، كما اينكه بايد مطمئن باشيد كه عشق او به هيچ صورت شباهتي به عشق هاي ديگري كه احتمالا در زندگي شما وجود داشته اند، ندارد. پس از شعله ور شدن آتش يك چنين عشقي، شما مهمترين هدف زندگي او خواهيدشد.اگر او تمام و كمال تحت تأثير سياره پلوتو، كه سياره خاص ماه آبان است باشد، قطعا نسبت به شما وفادار است و حداكثر سعي ممكن را به عمل مي آورد تا موجبات رضايت خاطر شما را فراهم كند و اگر شما از زمره كساني كه قوي الاراده و توانا و رام نشدني باشند، او از حربه برنده صبر و تحمل براي خنثي كردن مقاومت شما استفاده خواهد كرد.لابد دو كلمه صبر و تحمل نظر شما را به خود جلب كرد، حق داريد، بسياري از مردان شايعات زيادي درباره صبر بي پايان زن متولد آبان شنيده اند و بايد در اينجا گفت كه اين شايعات حقيقت دارند. نهاد اين زن سرشار از يك صبر ايوبي است اما به علت تسلط بر نفس خيلي خوب مي تواند اين حس خود را نيز مثل احساسات ديگر خويش تحت كنترل بگيريد و تنها در يك مورد است كه او نه مي تواند و نه مي خواهد كه از اين صبر استفاده كند و آن هم موقعي است كه پاي عشق در ميان باشد. براي زن متولد آبان اندكي علاقه و اندكي نفرت مفهوم ندارد، او يا عاشق است يا دشمن و در غير اين صورت كاملا بي تفاوت و بي اعتناست. شما اگر به تمام مقدسات عالم سوگند بخوريد كه اين همسر متولد آبان شما بوده است كه به هنگام عصبانيت تمام ظرف ها راشكسته و تمام پرده ها را پاره كرده است، كسي باور نخواهد كرد، آخر چطور ممكن است زني اين چنين مغرور، مسلط به خود، خونسرد و دوست داشتني دست به يك چنين اعمالي زده باشد. نكند نقشه اي در سر داريد و مي خواهيد او را به انجام كارهاي نكرده متهم كنيد. اما اين فقط ستاره شناس ها هستند كه به داغ دل شما واقف هستند و مي دانند كه اين زن مي تواند در نهايت متانت و آرامش، صحنه يك جنگ بزرگ را اداره كند.زن متولد آبان با ترس بيگانه است و در عرصه مشكلات خود را به آب و آتش مي زند و در دل طوفان به سوي هدف مي شتابد و با جرأت فراوان با مخاطرات مواجه مي شود و سرانجام او را مي بينيم كه به گونه اي شگفت انگيز بر تمام موانع پيروز شده و موقعيت برتر خود را حفظ مي كند. اين زن بر خلاف اكثر زنها رازدار است و خدا مي داند كه در گنجينه دل خويش چه اسراري نهفته دارد. او سخت مايل است كه به اسرارديگران واقف گردد، در حالي كه هيچگاه مقابله به مثل نمي كند و يا آنچه را از ديگران شنيده است، هرگز بازگو نمي نمايد( مگر اينكه اين كار موجب برد و يا موفقيت او بشود.)آنچه در اين مورد مي توان گفت اين است كه هرگز سعي نكنيد به اين اسرار پي ببريد. در دل اين زن يك بخش خصوصي وجود دارد كه هرگز كسي موفق به راه يافتن به آن نمي شود. اين بخش ازقلب و روح او منحصرا از آن خود اوست.زني كه در هشتمين ماه سال متولد شده است، بسيار قابل اعتماد است، اما هميشه اين احتمال وجود دارد كه پاي برتري و غرور او در ميان باشد كه در اين صورت وضع كلي تغيير پيدا مي كند. زن متولد آبان نسبت به افراد پر قدرت و شايسته و لايق شديدا وفادار است و در مقابل به افراد ضعيف النفس و نالايق گوشه چشمي هم نمي اندازد. ارزش فراواني كه زن متولد آبان ماه براي دوستي روابط انساني قائل مي شود، استثنايي است.او دوستان خود را از بين افراد طبقات بالا و هوشمندان انتخاب مي كند و سپس اشخاصي را كه واجد ارزش هاي لازم براي دوستي با خود تشخيص مي دهد، براي تمام عمر نگاه مي دارد و بقيه را مانند زباله دور مي ريزد. در طبيعت و ذات اين زن عزمي آهنين و استقامتي بي پايان به وديعه گذاشته شده است. تكيه كامل به قدرت دروني موجب پيدايش برخي تغييرات فكري در وي مي شود، به نحوي كه ممكن است در طول حيات خويش عقايد گوناگوني پيدا كند و به راه افراط و تفريط حتي در عقايد مذهبي قدم بگذارد. يك زن متولد آبان آنچنان اعتماد به نفسي دارد كه اصلا لازم نمي بيند براي زندگي از قوانين و رسوم و آداب پيروي كند. او خود را ملزم به پيروي از هيچ قانوني جز قانون اراده و ميل خود نمي داند. حتي در كار عشق و عاشقي، اگر شرايط اوضاع و احوال به گونه اي باشد كه اجراي ازدواج را غير ممكن كند، او بدون اينكه كوچكترين ارزشي براي حرف مردم قائل شود و يا بدون توجهي به اعتراض ديگران با مرد محبوب خود زير يك سقف زندگي خواهد كرد. در يك چنين مورد غير عادي او واقعا به مرد محبوب خود عشق مي ورزد وانتقادات و بدگويي هاي جامعه هرگز نميتواند اين زن شجاع را از حركت بسوي راهي كه صورت فلكي برايش تعيين كرده است، باز دارد. برغم شخصيت قوي و بارزي كه زن متولد آبان دارد، خواهان برتري مرد خويشتن است، به نحوي كه به جاي آنكه سعي كند حاكم بر وي باشد، زيركانه تدابيري مي چيند تا زمينه اي براي پيروزي او فراهم بشود. نسبت به آينده مرد محبوب خود علاقه زيادي از خود نشان مي دهد. پس از ازدواج ترجيح مي دهد كه خانه دار بماند.(مگر اينكه شما واقعا مرد دلخواه او نباشيد و مخارج منزل را چنانكه مورد نظر بوده است، تأمين نكنيد و يا اينكه كار او براي اجراي برنامه مخصوصي ضرورت پيدا كند). او ممكن است در زندگي خصوصي و داخل خانه شديدا با شما جر و بحث كند، اما در مجامع و در برابر ديگران به اندازه مادر پشتيبان شماست. او به هيچ عنوان و تحت هيچ شرايطي اجازه نمي دهد كه كسي زياني به شما وارد بياورد يا شما را آلت دست خود بكند، و كسي كه بخواهد دست به چنين كاري بزند، مسلما از انتقام جويي او در امان نخواهد بود. زن متولد آبان عاشق خانه و زندگي خويش است و منزل را هميشه در نهايت پاكي و تميزي نگاه مي دارد، به نحوي كه به قول معروف از تميزي برق مي زند. غذا هم هميشه سر ساعت و سرو مي شود و امور منزل پيوسته تحت كنترل هستند و اگر مشاهده كرديد كه جز اين است، ‌بدانيد كه يك پيشامد ويا اشتباه شما غرور بي پايان او را جريحه دار ساخته است. او هر دو ماه يك بار اسباب و اثاثيه يكي از اتاق ها را بيرون مي ريزد زيرا سخت از بازيافتن اشيايي كه در گوشه و كنار فراموش شده اند، خوشحال مي شود( به اين ترتيب بايد سخت مراقب باشيد كه فلان كاغذي كه بوي عطر زنانه از آن استشمام مي گردد و يا مطلبي خصوصي روي آن نوشته شده است، گوشه كنار و يا توي جيب لباس كهنه شما جا نمانده باشد) او با لذت به همه چيز ظنين هست و اگر مدركي دال بر خيانت و بي وفايي از شما پيدا كند، توفان به پا خواهد كرد. براي مجسم كردن خشم او هيچ منظره اي گوياتر از ابر قارچي شكل ناشي از يك انفجار اتمي در آسمان نيست، با اين احوال در مقابل او اصلا سعي نكنيد كه كنجكاوي مشابهي داشته باشد زيرا اين هرگز به نتيجه نمي رسد و هر قدر هم شما در استفاده از موقعيت هاي مناسب زبردست باشيد، باز محال است بتوانيد به خواسته هاي قلبي او پي ببريد. او نظر بودجه اعمال زن متولد آبان به كلي غير قابل پيش بيني است. او ممكن است سال ها تمام پول هاي خود را پس انداز كند و سپس ناگهان مثل كسي كه از خواب بيدار شده باشد، شروع به ولخرجي و اسراف كند. در هر حال او عاشق پول است، چه آن را يك ريال يك ريال جمع كند و چه هزار تومان هزار تومان خرج كند.در مورد خرج كردن، يك اصل را هرگز از ياد نمي برد و آن حفظ شخصيت در عرصه مسائل مالي و اقتصادي است به اين معني كه با وسواس مراقب است و اين استعداد در او وجود دارد كه هر روز ترقي بيشتري پيدا كند. زن متولد آبان عاشق قدرت است و حاضر است خيلي از منافع را فداي كسب قدرت كند. يك دندگي و تلافي كردن يكي ديگر از خصوصيات زن متولد آبان است. اگر به او يك دروغ بگوييد، او به شما دو دروغ خواهد گفت. اگر شما يك هفته با او حرف نزنيد، او دو هفته مهر سكوت بر لب خواهد زد. به اين ترتيب، اگر مي خواهيد از كار او انتقاد كنيد، بهتر است آن را به عهده كس ديگري واگذار كنيد، زيرا هر انتقادي موجب دو ماه قهر او مي شود. او از خطاهاي كوچك شما، به شرط آنكه بفهمد روي منظور خاصي در آن نبوده است، در مي گذارد. اين نكته را هم به خاطر داشته باشيد كه حس تشخيص در اين زن به اندازه حس انتقام جويي او قوي است، پس مي توانيد مطمئن باشيد كه خوبي هاي شما را هم نيز دو برابر جبران خواهد كرد. رفتار مادرانه او با كودكان به ظاهر سرد است و بچه ها پيش خود فكر مي كنند كه مادر چندان به آنها علاقه مند نمي باشد. اما كودكان در جوار او خود را در پناه يك نيروي قوي احساس خواهند كرد.مادر متولد آبان اجازه نمي دهد استعداد بچه هايش بيهوده ازبين برود. او ممكن است هر روز ساعت ها وقت خود را صرف مشخص كردن هدفهاي عالي كودكان خويش نمايد و در رساندن ايشان به اين اهداف از هيچ نوع كمك و مساعدتي فروگذار نمي كند. بچه ها به هنگام مواجه شدن با مسائل و مشكلات زندگي، او را رهبر و مشاور قدرتمندي مي يابند زيرا وقوف او بر اسرار طبيعت انساني به وي امكان مي دهد يك مشاور خوبي باشد. اين زن به كودكان خود مي آموزد تا با شجاعت با موانع و مشكلات روبر بشوند. گذشت و چشم پوشي فراوان او از خلافكاري بچه هايش اگر توسط پدر جبران نشود، مي تواند نتايج سويي در بر داشته باشد. او نسبت به كساني كه تهديدي براي آزادي و شادي بچه هاي خود باشند، بسيار بي رحم و انتقامجو است و متأسفانه اين امر شامل حال شوهر او و پدر بچه نيز مي گردد. اگر سخت گيري هاي شما نسبت به كودكانتان بيش از حدي باشد كه او آن را قابل قبول مي داند، بي رودربايستي توي روي شما مي ايستد. زن متولد آبان ماه به رنگهاي قرمز جگري، حنايي و بنفش علاقه فراوان دارد و سعي مي كند از اين رنگها در تزئين منزل استفاده نمايد.


برچسب ها: <-TagName->
بازدید : بار
21:24 | پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:,
نویسنده : ali@ahmad
دسته بندی : <-PostCategory->

مرد متولد آبان را مي توان تيز هوش، بااراده، خواستار هدفهاي بزرگ و پدري دلسوز و مهربان ذكر كرد. اگر عاشق مردي هستيد كه در آبان ماه به دنيا آمده است و شما از كلمه هيجان مي ترسيد، بهتر است كه نامزدي خود را با او فورا لغو كنيد، زيرا مرد متولد آبان چه در زندگي و چه در كار و حرفه خود مردي با اراده، قوي و نيرومند و مملو از هيجان و بلند پروازي است و روحيات او با آرامش و سكون و بي حالي سازگاري ندارد و مدام در جست و جوي هدف هاي تازه و ترقي و تعالي دادن كار خود و بالا بردن سطح درآمد و زندگي خود و خانواده است. اگر نامزد متولد آبان ماه شما، ظاهري آرام، ساكت و كم حرف دارد، اين دليل بر آرامش روح و باطن او نيست و در زير اين چهره خونسرد و آرام باطني گرم و سوزان و اراده اي قوي و پولادين و افكاري بلند و ترقي خواهانه و حسود دارد كه چون ديگ مي جوشد و نيرو و حرارت توليد مي كند. عقل و دانايي و احساس و هيجان هر دو بر رفتار او حكومت دارد و در ارائه هر دوي آنها مهارت و استادي و زيركي خاص دارد. او بيش از حد باهوش است و به فلسفه و تفكر درباره راز و رمز زندگي و اسرار حيات علاقمند مي باشد و بسياري از اوقات اين توانايي و فراست كه جواب سئوالات مشكل و دست نيافتني را پيشاپيش بدهد و با كمك حس ششم درباره نيامدها و نديده ها پيشگويي نمايد.بعضي از مردان متولد آبان ماه داراي اين قدرت و استعداد هستند كه زندگي مرتاضانه پيشه كنند و با حداقل معيشتي بسازند، در روي حصير و مقداري غذاي كم به زندگي ادامه بدهند و به دلايل روحاني و معنوي دست از مال دنيا بشويند ولي اين عده تعدادشان در اقليت است زيرا اكثر متولدين آبان ماه از لحاظ صورت فلكي خواهان رفاه و آسايش عادي هستند و از اينكه زندگيشان توأم با تجمل باشد احساس امنيت و رضايت خاطر مي كنند.اگر شوهر شما متولد آبان ماه است بدانيد كه كشش و جاذبه ستاره پلوتو در سرنوشت فلكي او به قسمي است كه از هيجانات عاشقانه لذت مي برد و مردي است قوي و پرجاذبه و پرتمنا كه در زن ها ايجاد كشش مي كند و شما بايد مطلقا موجودي غير حسود و آرام باشيد و اين صفت را در وجود او تحمل كنيد و به آن خرده نگيريد كه هر گونه حسادت و مبارزه اي براي خنثي كردن اين كشش و نيروي طبيعي بلا اثر است زيرا روحا از باختن نفرت دارد و چون هدف هاي بلند پايه را تعقيب مي كند، هميشه مي كوشد كه در عرصه هاي گوناگون پيروز و برنده نهايي باشد. او روحيه ورزشكاري دارد و به همين جهت كمتر در عرصه كار و زندگي خسته و نااميد جلوه مي كند و هميشه با آمادگي و اطمينان و اعتماد به نفس با مشكلات زندگي در كشمكش و نبرد است. او در مقابله با حوادث با مهارت و قدرت بسيار‌، آرمش و متانت خود را حفظ مي كند و قيافه و برخوردش با وقايع زندگي خانوادگي و حوادث شغلي توأم با خونسردي و آرامش تمام است، اما در پشت اين متانت دنيايي پرجنب و جوش و پر غليان وجود دارد كه ناشي از جاذبه ستاره نيرومند پلوتو است.مواظب باشيد كه هرگز به شوهر متولد اين ماه دروغ نگوييد و احساسات او را جريحه دار نكنيد و يا برخلاف پرستيژ و غرور مردانه او رفتار و گفتاري موهن نداشته باشيد زيرا كه انتقام و عكس العمل خشمگينانه او بسيار سوزنده و خطرناك است. در ميان مردان متولد آبان ماه گل مردان خدا با ايمان كه عمر و زندگي خود را وقف خدمت به خلق مي كنند و با فداكاري و جانبازي در راه سعادت مردم مي كوشند، يافت مي شوند كه مرداني استثنايي و بزرگوارند و با رهبري به شانه آنها هموار مي شود و در نهايت عقل و درايت به وظايف انساني خود عمل مي كنند و موجب خير و بركت مي شوند.شوهر متولد آبان ماه شما مردي است با عزم راسخ كه با عقايد و نظريات خويش پاي بيدي بسيار دارد و حرف و شايعه و اظهار نظر ديگران در تغيير مسير تصميمات او كمتر اثر مي كند. نفوذ مادر شوهر و خواهر شوهر در افكار او ناچيز است و شما مي توانيد مطمئن باشيد كه نه دوست و نه بستگان افكار اساسي او را نمي توانند تغيير دهند و يا نظريات مهم او را كه شخصا به آن ها عقيده و ايمان دارد، تعويض كنند. او در همه جا مردي پا بر جا و با اعتماد به نفس است. شجاعت و استقلال فكر از مشخصات صورت فلكي اين ماه است. شوهر متولد آبان ماه شما در برخورد با مشكلات به جاي غر زدن، ترسيدن و اظهار گله كردن و عجز كردن، با شجاعت قدم به ميدان مبارزه مي گذارد و عجيب آنكه هميشه در دل خود بر اين عقيده است كه پيروزي نهايي از آن او خواهد بود. چنين مردي مي تواند سپر و محافظ قابل اطميناني براي حمايت از خانواده باشد. او با علاقمندي بسيار خواستار كشف راز و رمز هاست و به همين جهت كمتر اتفاق مي افتد كه شما بتوانيد راز و رمزي را از چشم هاي تيز بين او و يا ذهن كنجكاو و متجسس او پنهان نگه داريد. با اين وجود بايد بدانيد كه در عرصه زندگي زناشويي پيش ما و او هيچ رازي سر به مهر باقي نخواهد ماند.طبع او عالي است و به همين جهت دوستان خود را از طبقه با هوش و دانا و با شخصيت انتخاب مي كند و دوست دارد كه با مردم عاليمقام و ارزنده رفت و آمد داشته باشد. اگر درباره سر و وضع و لباس خود از او سئوال مي كنيد، مطمئن نباشيد كه با لحني تملق آميز هميشه از زيبايي و تناسب شما تعريف و تحسني كند. چه بسا كه در نهايت صراحت بگويد: « لباست زشت و آرايشي كه كرده اي خنده دار است.» اگر دل نازك هستنيد، هرگز در اين زمينه ها از او نظر خواهي نكنيد، اما بهتر نيست كسي كه طرف مشورت قرار مي گيرد، عقيده صريح و صادقانه خود را ابراز بدارد.وقتي به مسئله حسادت مي رسيم،‌ به شما اخطار مي كنم كه هرگز كاري نكنيد كه حسادت عاشقانه شوهر متولد آبان خود را تحريك كنيد. در معاشرت و مهماني ها و مراودات خانوادگي رفتار شما بايدچنان باشد كه او ذره اي احساس نكند كه خداي نكرده به مرد ديگري حتي به اندازه يك سر سوزن توجه داريد. حتي سوء ظن به او كشش و تمايل پيدا كنند، هميشه به خود بقبولانيد كه او قدرت مقاومت در برابر اين تمايلات وسوسه آميز را خواهد داشت و پيوسته نسبت به عشق شما و خانواده خود مردي وفادار و قابل اطمينان است. ضمنا به ياد داشته باشيد كه مرد متولد آبان هرگز اجازه نمي دهد كه زن در كار او مداخله كند و يا عقايد خود را به او ديكته كند. او مرد است و شما زن و اين تفاوت هميشه بايد در روابط فيمابين رعايت بشود، اما ضمنا بايد بگويم كه مرد متولد آبان كه زني فهميده و دلسوز و مطيع داشته باشد، هميشه در مقابل همسر خود مردي دلسوز، مهربان و ملاحظه كار است . پاسخ خوبي هاي همسر خود را در نهايت صداقت خواهد داد.در مورد بچه هاي خود پدري سخت گير و با جذبه است. كودكان او احساس مي كنند كه پدري قوي و با اراده دارند كه از جزئي ترين سهل انگاري هاي آن ها نمي تواند چشم پوشي كند و با وسواس و شدت تمام براي تربيت بهتر آنها و جلو گيري از گمراه شدن آنها در كارشان نظارت دارد. بچه هاي چنين پدري به ندرت بي ارزش و بي بند و بار خواهند شد . در عين حال كه فرزندان خود را با نهايت عشق دوست مي دارد، ولي مجال لوس شدن نيز به آنها نمي دهد.بچه هاي چنين مردي درس هاي آموزنده از پدر خود مي گيرند و در زمان بزرگي متوجه خواهند شد كه جذبه و سخت گيري هاي پدر چقدر در تربيت آنها اثرات حياتي داشته است.


برچسب ها: <-TagName->
بازدید : بار
21:23 | پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:,
نويسندگان
امكانات وبلاگ
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 9
بازدید ماه : 460
بازدید کل : 33752
تعداد مطالب : 85
تعداد نظرات : 15
تعداد آنلاین : 1

statistics


Up Page